اندیشه هائی راجع به اقتصاد سیاسی
• وظیفه عام عبارت بود از توسعه و تکامل کشور غول آسا.
• این به معنی رفع نیازهای اولیه کل جمعیت کشور، ساختمان اینفراساختار فنی، فرهنگی و اجتماعی مدرن و رساندن سطح توسعه و سطح زندگی مردم به سطح کشورهای صنعتی بود.
• اما این وظیفه عام برای تأمین هزینه بازسازی کل اینفراساختار صنعتی، فنی و فرهنگی کشور از بخش کشاورزی مواد غذائی ارزان و نیروی کار می طلبید.
• به عبارت دیگر، بخش کشاورزی می بایستی از خودگذشتگی و فداکاری خارق العاده ای از خود نشان دهد.
• بی توجهی به بخش کشاورزی امری آگاهانه و عمدی بود.
• برای اینکه چاره ای جز این باقی نمی ماند.
• مهاجرت از مناطق کشاورزی می بایستی محدود شود و با کنترل محل سکونت جلوی مهاجرت روستائیان فقیر بیکار به شهرهای در حال بازسازی گرفته شود.
• بدین طریق، برای توسعه و تکامل صنعتی اولیه بخش کشاورزی نادیده گرفته شد:
• با نیروهای کار، مواد خام و سرمایه محلی تأسیسات معروف به «شرکت های تاون شیپ ـ روستا» تشکیل شدند که در آغاز با تکنولوژی ساده کار می کردند و ذخایر زیر زمینی به هدر می رفت.
• (شرکت های تاون شیپ ـ روستا در دوره معروف به «جهش بزرگ به پیش» (1958 ـ 1961) در مناطق روستائی تأسیس شدند که به تولید آهن، فولاد، سیمان و غیره می پرداختند. مترجم)
• دهقانان می بایستی هزینه کلیه فعالیت های روستائی را خود به عهده بگیرند.
• علاوه بر این، دولت به بخش حتی الامکان بزرگتری از محصول اضافی دهقانان نیاز داشت، محصول اضافی ئی که قبل از انقلاب به اربابان داده می شد.
• دهقانان چین اکثرا رعیت بودند و نه خرده مالک.
• بسیاری از آنها خر و گاو نر و خیش هم نداشتند و می بایستی از دهقانان میانه حال کرایه کنند.
• به همین دلیل در اصلاحات ارضی، دهقانان میانه حال سلب مالکیت نشده بودند.
• به همین دلیل هم بود که دهقانان در تعاونی های کشاورزی سازمان داده شدند.
• روستاها به دادن اضافه محصول با قیمت ارزان به دولت بطور کلکتیف موظف بودند.
• آنها مجاز به فروش محصولات اضافی خود نبودند.
• خرید و فروش فقط می توانست قاچاقی و در بازار سیاه صورت گیرد.
• تسریع فوق العاده روند گذار از کارخانجات منفرد به کارخانجات خلقی (آنجا که تولید بوسیله کارگران و کارمندان مربوطه کنترل می شد) و «جهش بزرگ به پیش» که با آن در رابطه بود، ظاهرا اشتباه سیاسی، اقتصادی و تکنولوژیکی بزرگی با عواقب وخیم بوده است که قسما با کنار گذاشتن مائو از رهبری حزب (1958) تصحیح می شود.
• در این اولین مرحله انباشت آغازین سرمایه مهم ترین صنایع، شبکه حمل و نقل و رفت و آمد، سیستم آموزشی و عرصه هائی که در مرحله بعدی می بایستی به تولید مواد و وسایل کار مورد نیاز بخش کشاورزی (کود شیمیائی، مواد لازم برای مبارزه با آفات نباتی و حیوانی، ماشین های کشاورزی، سیستم آبیاری) بپردازند، تشکیل شدند.
• هدف بالا بردن میزان تولید و راندمان کار بود.
• اکنون بخش کشاورزی مقدم بر همه بود.
• صنایع استخراج مواد خام و صنایع سنگین به صورت واحدهای بزرگ موسوم به دنوای ها اداره می شدند.
• دنوای ها واحدهای همبود کار و زندگی بودند.
• هر روستا یک دنوای محسوب می شد و در شهرها نیز دنوای های لازم سازمان داده شده بود.
• کارخانه ها کلیه نیازهای خود را تحت اختیار خویش داشتند:
• مساکن، مایحتاج زندگی کارگران، بیمارستان، مدارس و غیره.
• هزینه بازسازی کشور از طریق وام های بی بهره به شرکت ها تأمین می شد.
• چون شرکت ها هنوز قادر به تولید و عرضه خدمات نبودند، قاعدتا نمی توانستند، بهره بپردازند.
• این امر سبب کاهش 75 در صدی ارزش یوان در طول سی سال شد.
• اما در این مدت، درآمد مردم افزایش خارق العاده ای یافت و سطح زندگی عمومی بتدریج بالا رفت.
• البته باید توجه داشت که درآمد مطروحه در آمار به درآمد نقدی شهرنشینان و روستائیان محدود می شود.
بخش سوم
برنامه ریزی و توسعه
• آماج بزرگ کمونیست های جمهوری خلق چین عبارت بود از توسعه سریع کشور تا سطح جوامع مدرن.
• نیل به این آماج بزرگ تنها زمانی می توانست انجام گیرد که ذخایر و منابع مادی و «معنوی» محدود بطور برنامه ریزی شده مورد استفاده قرار گیرند و در هر مرحله دقیقا آنجا به کار انداخته شوند که «سدشکن» باشند.
• در ادامه این مقاله عقلانیت این روند به وضوح دیده خواهد شد.
• وظایف (آماج ها) و متدهای برنامه ریزی را می توان در جریان اجرا بنا بر موفقیت شان سنجید و تغییر داد.
• در روند برنامه ریزی همیشه تضاد منافع آشکار می گردد.
• کمیسیون (هیئت) برنامه ریزی منافع درازمدت مولدین را که هنوز در کمیسیون نماینده مستقل ندارند، نمایندگی می کند.
• کمیسیون خواهان حتی الامکان عالی میزان سرمایه گذاری و حتی الامکان نازل میزان مخارج است.
• اگر برنامه ریزان مرکزی منافع مولدین را نادیده بگیرند (و یا بدلیل فقدان صداقت، منافع مولدین را پایمال سازند) و آماج های برنامه را بالاتر از حد معقول تعیین کنند و فرجه زمانی لازم برای نیل بدانها را کوتاهتر از حد معقول تعیین کنند، یعنی سرعت تحقق برنامه را بالاتر از حد ممکنه تعیین کنند (در اتحاد شوروی، مدت اجرای برنامه پنجساله را در چهار سال تعیین کردند و یا در چین به هنگام «جهش بزرگ به پیش» چنین اشتباهاتی رخ داده اند) مولدین شور و شوق و انگیزه کار را از دست می دهند و پدیده های منفی از قبیل بازار سیاه، دزدی های کوچک، گزارش های موفقیت آمیز دروغین و غیره پدید می آیند که به برنامه ریزی غلط منجر می شوند.
• برنامه خوب باید کارآئی اقتصاد ملی و درجه تحمل فشار مولدین را درست تخمین زند.
• برای این کار به تماس های صداقت آمیز با مولدین نیاز مبرم هست.
• این تماس ها می توانند با دموکراتیزه کردن کمیسیون برنامه ریزی به بهترین وجهی جامه عمل پوشند:
• سازمان های مستقل اقشار (طبقات) اجتماعی، کارگران مزدبگیر، دهقانان، معلمین، پزشکان و غیره منافع موکلین خود را فرمولبندی می کنند.
• این سازمان ها و فعالیت اعضای آنها نیز در روندی توسعه می یابند.
• ولی به هنگام شروع برنامه ریزی اینها هنوز وجود ندارند و باید به وجود آیند.
• در مراحل اول هر اقتصاد مبتنی بر برنامه ریزی، آماج های کیفی تعیین می شوند:
• مثلا تولید حتی الامکان بالا.
• برای اینکه در این موقع کمبود مطلق حکمفرما ست.
• تنها چیزی که هست، نیروی کار است، انسان های بیکار هستند.
• پس از برآورده ساختن نیازهای اولیه (روزمره) نوبت به تعیین آماج های دیگر می رسد:
• ارتقای کیفیت زندگی.
• ارتقای سطح آموزش همگانی.
• حفاظت از محیط زیست.
• صرفه جوئی در معادن، منابع و ذخایر طبیعی.
• اینجا دیگر نه سبقت کمی از جوامع توسعه یافته، بلکه کیفیت عالی تر زندگی، فرهنگمندی برتر از آن جوامع به آماج جمهوری خلق بدل می شود.
• در این موقع، اما بخش اعظم جمعیت کشور هنوز از این نقطه زمانی فاصله ای بعید دارند.
• در مراحل نخستین توسعه، کمیسیون برنامه ریزی با «فراورده های اولیه» و با نیازهای اولیه معدود سر و کار دارد.
• این برنامه ریزی کمی امکان پذیر است و توزیع سهم بندی شده مایحتاج عمومی ضرورت مبرم کسب می کند.
• با پیشرفت جامعه، تولید متنوع تر می شود و نیازمندی ها تغییر می یابند.
• با برقرار گشتن تعادل سیال در بخش اقتصادی معینی و یا فراورده تولیدی معینی میان قوه خرید توده ای و تقاضا از سوئی و عرضه با قیمت مناسب برای مصرف کنندگان از سوی دیگر، سهمیه بندی جای خود را به کنترل و تنظیم دولتی می دهد:
• برای مثال خرید غله، انبار کردن آن و فروش مجدد آن از سوی دولت.
• در مرحله بسیار کند گذار از اقتصاد کشاورزی به اقتصاد صنعتی، مسئله گذار از اقتصاد طبیعی و «اقتصاد اجتماعی» (تومپسون) به «اقتصاد بازار» نیز در میان است.
• در اقتصاد بازار فراورده ها و خدمات بصورت پولی محاسبه می شوند.
• بدین طریق، اقتصاد اجتماعی خانوادگی و روستائی جای خود را به سیستم تأمین اجتماعی می دهد و بیمه پیری، بیمه بیماری، بیمه بیکاری و بیمه تصادفات کاری وارد عرصه جامعه می شود.
ادامه دارد
کشور در حال توسعه سوسیالیستی چین
تئودور برگمن
تئودور برگمن
برگردان شین میم شین
بخش دوم
شرایط دشوار آغازین
• پس از پیروزی انقلابیون در سال 1949، چین یک کشور کشاورزی نیمه مستعمره بود که در پی جنگ های طولانی با مداخله گران از خارج و جنگ داخلی بشدت تخریب شده بود.
• در سال 1950 جمعیت کشور بر 547 میلیون نفر بالغ بود و چین پرجمعیت ترین کشور جهان محسوب می شد.
• ولی جمعیت کشور ـ عمدتا ـ بیسواد بودند و خواندن و نوشتن نمی دانستند و ضمنا در فقر و کمبود شدید می زیستند.
• اینفراساختار کشور بشدت تخریب و تار و مار شده بود.
• (انفراساختار به زیربنای اقتصادی و سازمانی ضرور هر کشور توسعه یافته اطلاق می شود. مترجم)
• صنعتی سازی کشور به مناطق ساحلی و دهانه رودخانه های بزرگ محدود می شد.
• جهان کاپیتالیستی جمهوری خلق چین را بلحاظ سیاسی و اقتصادی بایکوت کرده بود:
• بایکوت ایالات متحده آمریکا 22 سال طول کشید و بایکوت بقیه کشورهای سرمایه داری چند سال کمتر.
• اتحاد جماهیر شوروی که خود با حمله ارتش آلمان بشدت تخریب شده بود، تنها کشور صنعتی بود که حاضر به کمک برای بازسازی جمهوری خلق چین بود.
شرایط دشوار آغازین
• پس از پیروزی انقلابیون در سال 1949، چین یک کشور کشاورزی نیمه مستعمره بود که در پی جنگ های طولانی با مداخله گران از خارج و جنگ داخلی بشدت تخریب شده بود.
• در سال 1950 جمعیت کشور بر 547 میلیون نفر بالغ بود و چین پرجمعیت ترین کشور جهان محسوب می شد.
• ولی جمعیت کشور ـ عمدتا ـ بیسواد بودند و خواندن و نوشتن نمی دانستند و ضمنا در فقر و کمبود شدید می زیستند.
• اینفراساختار کشور بشدت تخریب و تار و مار شده بود.
• (انفراساختار به زیربنای اقتصادی و سازمانی ضرور هر کشور توسعه یافته اطلاق می شود. مترجم)
• صنعتی سازی کشور به مناطق ساحلی و دهانه رودخانه های بزرگ محدود می شد.
• جهان کاپیتالیستی جمهوری خلق چین را بلحاظ سیاسی و اقتصادی بایکوت کرده بود:
• بایکوت ایالات متحده آمریکا 22 سال طول کشید و بایکوت بقیه کشورهای سرمایه داری چند سال کمتر.
• اتحاد جماهیر شوروی که خود با حمله ارتش آلمان بشدت تخریب شده بود، تنها کشور صنعتی بود که حاضر به کمک برای بازسازی جمهوری خلق چین بود.
• وظیفه عام عبارت بود از توسعه و تکامل کشور غول آسا.
• این به معنی رفع نیازهای اولیه کل جمعیت کشور، ساختمان اینفراساختار فنی، فرهنگی و اجتماعی مدرن و رساندن سطح توسعه و سطح زندگی مردم به سطح کشورهای صنعتی بود.
• اما این وظیفه عام برای تأمین هزینه بازسازی کل اینفراساختار صنعتی، فنی و فرهنگی کشور از بخش کشاورزی مواد غذائی ارزان و نیروی کار می طلبید.
• به عبارت دیگر، بخش کشاورزی می بایستی از خودگذشتگی و فداکاری خارق العاده ای از خود نشان دهد.
• بی توجهی به بخش کشاورزی امری آگاهانه و عمدی بود.
• برای اینکه چاره ای جز این باقی نمی ماند.
• مهاجرت از مناطق کشاورزی می بایستی محدود شود و با کنترل محل سکونت جلوی مهاجرت روستائیان فقیر بیکار به شهرهای در حال بازسازی گرفته شود.
• بدین طریق، برای توسعه و تکامل صنعتی اولیه بخش کشاورزی نادیده گرفته شد:
• با نیروهای کار، مواد خام و سرمایه محلی تأسیسات معروف به «شرکت های تاون شیپ ـ روستا» تشکیل شدند که در آغاز با تکنولوژی ساده کار می کردند و ذخایر زیر زمینی به هدر می رفت.
• (شرکت های تاون شیپ ـ روستا در دوره معروف به «جهش بزرگ به پیش» (1958 ـ 1961) در مناطق روستائی تأسیس شدند که به تولید آهن، فولاد، سیمان و غیره می پرداختند. مترجم)
• دهقانان می بایستی هزینه کلیه فعالیت های روستائی را خود به عهده بگیرند.
• علاوه بر این، دولت به بخش حتی الامکان بزرگتری از محصول اضافی دهقانان نیاز داشت، محصول اضافی ئی که قبل از انقلاب به اربابان داده می شد.
• دهقانان چین اکثرا رعیت بودند و نه خرده مالک.
• بسیاری از آنها خر و گاو نر و خیش هم نداشتند و می بایستی از دهقانان میانه حال کرایه کنند.
• به همین دلیل در اصلاحات ارضی، دهقانان میانه حال سلب مالکیت نشده بودند.
• به همین دلیل هم بود که دهقانان در تعاونی های کشاورزی سازمان داده شدند.
• روستاها به دادن اضافه محصول با قیمت ارزان به دولت بطور کلکتیف موظف بودند.
• آنها مجاز به فروش محصولات اضافی خود نبودند.
• خرید و فروش فقط می توانست قاچاقی و در بازار سیاه صورت گیرد.
• تسریع فوق العاده روند گذار از کارخانجات منفرد به کارخانجات خلقی (آنجا که تولید بوسیله کارگران و کارمندان مربوطه کنترل می شد) و «جهش بزرگ به پیش» که با آن در رابطه بود، ظاهرا اشتباه سیاسی، اقتصادی و تکنولوژیکی بزرگی با عواقب وخیم بوده است که قسما با کنار گذاشتن مائو از رهبری حزب (1958) تصحیح می شود.
• در این اولین مرحله انباشت آغازین سرمایه مهم ترین صنایع، شبکه حمل و نقل و رفت و آمد، سیستم آموزشی و عرصه هائی که در مرحله بعدی می بایستی به تولید مواد و وسایل کار مورد نیاز بخش کشاورزی (کود شیمیائی، مواد لازم برای مبارزه با آفات نباتی و حیوانی، ماشین های کشاورزی، سیستم آبیاری) بپردازند، تشکیل شدند.
• هدف بالا بردن میزان تولید و راندمان کار بود.
• اکنون بخش کشاورزی مقدم بر همه بود.
• صنایع استخراج مواد خام و صنایع سنگین به صورت واحدهای بزرگ موسوم به دنوای ها اداره می شدند.
• دنوای ها واحدهای همبود کار و زندگی بودند.
• هر روستا یک دنوای محسوب می شد و در شهرها نیز دنوای های لازم سازمان داده شده بود.
• کارخانه ها کلیه نیازهای خود را تحت اختیار خویش داشتند:
• مساکن، مایحتاج زندگی کارگران، بیمارستان، مدارس و غیره.
• هزینه بازسازی کشور از طریق وام های بی بهره به شرکت ها تأمین می شد.
• چون شرکت ها هنوز قادر به تولید و عرضه خدمات نبودند، قاعدتا نمی توانستند، بهره بپردازند.
• این امر سبب کاهش 75 در صدی ارزش یوان در طول سی سال شد.
• اما در این مدت، درآمد مردم افزایش خارق العاده ای یافت و سطح زندگی عمومی بتدریج بالا رفت.
• البته باید توجه داشت که درآمد مطروحه در آمار به درآمد نقدی شهرنشینان و روستائیان محدود می شود.
بخش سوم
برنامه ریزی و توسعه
• آماج بزرگ کمونیست های جمهوری خلق چین عبارت بود از توسعه سریع کشور تا سطح جوامع مدرن.
• نیل به این آماج بزرگ تنها زمانی می توانست انجام گیرد که ذخایر و منابع مادی و «معنوی» محدود بطور برنامه ریزی شده مورد استفاده قرار گیرند و در هر مرحله دقیقا آنجا به کار انداخته شوند که «سدشکن» باشند.
• در ادامه این مقاله عقلانیت این روند به وضوح دیده خواهد شد.
• وظایف (آماج ها) و متدهای برنامه ریزی را می توان در جریان اجرا بنا بر موفقیت شان سنجید و تغییر داد.
• در روند برنامه ریزی همیشه تضاد منافع آشکار می گردد.
• کمیسیون (هیئت) برنامه ریزی منافع درازمدت مولدین را که هنوز در کمیسیون نماینده مستقل ندارند، نمایندگی می کند.
• کمیسیون خواهان حتی الامکان عالی میزان سرمایه گذاری و حتی الامکان نازل میزان مخارج است.
• اگر برنامه ریزان مرکزی منافع مولدین را نادیده بگیرند (و یا بدلیل فقدان صداقت، منافع مولدین را پایمال سازند) و آماج های برنامه را بالاتر از حد معقول تعیین کنند و فرجه زمانی لازم برای نیل بدانها را کوتاهتر از حد معقول تعیین کنند، یعنی سرعت تحقق برنامه را بالاتر از حد ممکنه تعیین کنند (در اتحاد شوروی، مدت اجرای برنامه پنجساله را در چهار سال تعیین کردند و یا در چین به هنگام «جهش بزرگ به پیش» چنین اشتباهاتی رخ داده اند) مولدین شور و شوق و انگیزه کار را از دست می دهند و پدیده های منفی از قبیل بازار سیاه، دزدی های کوچک، گزارش های موفقیت آمیز دروغین و غیره پدید می آیند که به برنامه ریزی غلط منجر می شوند.
• برنامه خوب باید کارآئی اقتصاد ملی و درجه تحمل فشار مولدین را درست تخمین زند.
• برای این کار به تماس های صداقت آمیز با مولدین نیاز مبرم هست.
• این تماس ها می توانند با دموکراتیزه کردن کمیسیون برنامه ریزی به بهترین وجهی جامه عمل پوشند:
• سازمان های مستقل اقشار (طبقات) اجتماعی، کارگران مزدبگیر، دهقانان، معلمین، پزشکان و غیره منافع موکلین خود را فرمولبندی می کنند.
• این سازمان ها و فعالیت اعضای آنها نیز در روندی توسعه می یابند.
• ولی به هنگام شروع برنامه ریزی اینها هنوز وجود ندارند و باید به وجود آیند.
• در مراحل اول هر اقتصاد مبتنی بر برنامه ریزی، آماج های کیفی تعیین می شوند:
• مثلا تولید حتی الامکان بالا.
• برای اینکه در این موقع کمبود مطلق حکمفرما ست.
• تنها چیزی که هست، نیروی کار است، انسان های بیکار هستند.
• پس از برآورده ساختن نیازهای اولیه (روزمره) نوبت به تعیین آماج های دیگر می رسد:
• ارتقای کیفیت زندگی.
• ارتقای سطح آموزش همگانی.
• حفاظت از محیط زیست.
• صرفه جوئی در معادن، منابع و ذخایر طبیعی.
• اینجا دیگر نه سبقت کمی از جوامع توسعه یافته، بلکه کیفیت عالی تر زندگی، فرهنگمندی برتر از آن جوامع به آماج جمهوری خلق بدل می شود.
• در این موقع، اما بخش اعظم جمعیت کشور هنوز از این نقطه زمانی فاصله ای بعید دارند.
• در مراحل نخستین توسعه، کمیسیون برنامه ریزی با «فراورده های اولیه» و با نیازهای اولیه معدود سر و کار دارد.
• این برنامه ریزی کمی امکان پذیر است و توزیع سهم بندی شده مایحتاج عمومی ضرورت مبرم کسب می کند.
• با پیشرفت جامعه، تولید متنوع تر می شود و نیازمندی ها تغییر می یابند.
• با برقرار گشتن تعادل سیال در بخش اقتصادی معینی و یا فراورده تولیدی معینی میان قوه خرید توده ای و تقاضا از سوئی و عرضه با قیمت مناسب برای مصرف کنندگان از سوی دیگر، سهمیه بندی جای خود را به کنترل و تنظیم دولتی می دهد:
• برای مثال خرید غله، انبار کردن آن و فروش مجدد آن از سوی دولت.
• در مرحله بسیار کند گذار از اقتصاد کشاورزی به اقتصاد صنعتی، مسئله گذار از اقتصاد طبیعی و «اقتصاد اجتماعی» (تومپسون) به «اقتصاد بازار» نیز در میان است.
• در اقتصاد بازار فراورده ها و خدمات بصورت پولی محاسبه می شوند.
• بدین طریق، اقتصاد اجتماعی خانوادگی و روستائی جای خود را به سیستم تأمین اجتماعی می دهد و بیمه پیری، بیمه بیماری، بیمه بیکاری و بیمه تصادفات کاری وارد عرصه جامعه می شود.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر