۱۳۸۹ آذر ۲۰, شنبه

گفت و گوی چپول با همیشه سبز

به روایت ح. مهدی پور
سرچشمه:
مجله هفته


• همیشه سبز می گوید:
• مشگل شما چپول ها این است که فقط شعار می دهید و مرده باد می گوئید.
• چون جنبش مردم ایران بر علیه شما نیز هست با آن مخالفید.

• چپول می گوید:
• انگار باید آرزوی دیدن یک ضد کمونیست با شعور را با خود به گور برد.
• ما روزگاری به مدت هزاران سال برده بودیم، بی آنکه برده مادرزاد بوده باشیم.
• به غل و زنجیرمان کشیده بودند و کودکان مان را مثل سیب زمینی خرید و فروش می کردند و تنها فرقی که با گاو و گاوآهن داشتیم سخنگوئی بود و لذا ابزار سخنگوی مان می نامیدند.
• حق سخنگوئی نداشتیم، علیرغم داشتن استعداد سخنگوئی.
• وقتی نظام برده داری را زیر علامت سؤال کشیدیم، شیران درنده را بند از پای برداشتند، تا سخنگوئی ما را پاداشی در خور دهند.
• کی به ما حق دادید که لب به سخن باز کنیم و مرده باد بگوئیم.
• همه می دانند که ما در بهترین حالت «یا مرگ یا آزادی» گفته ایم.
یا مرگ یا آزادی بدان معنی است که ما از غل و زنجیر خسته ایم و برای احراز آزادی با تنها چیزی که برای مان باقی مانده است، می پردازیم، با جان مان.
• ما کجا و کی خواستیم که موئی از سر برده داران همیشه سبز کم شود؟
• چرا به ما ـ به ناروا ـ تهمت می زنید؟
• ما کی با جنبش مردم مخالف بوده ایم؟
• کی مردم بر علیه خود و برعلیه رسولان رهائی خود برخاسته اند؟
• چرا دروغ می گوئید؟
• «دستان ناشناسی هر شب بر گور مادران، پدران، خواهران و برادران ما گل می نهند، در خاوران»، روایت می کنند.
• سکوت مردم به معنی تأیید نبوده، نیست و نخواهد بود.

*****
• همیشه سبز می گوید :
• راه حل هایتان را هم دیده ایم شوروی و چین! همه برگشتند و تمام شد!

• چپول می گوید:
• نشا .. شب دراز است!
• وقتی هم که پدران و برادران مان را مسمارکوب تیرک های جاده های روم کردند، کوته بینی همیشه سبز همین را گفت.
• برده داری اما ـ دیر یا زود ـ فرو پاشید.
• چیزها، پدیده ها و سیستم ها را باید نه در سکون نسبی شان، بلکه در حرکت و جنبش مطلق شان دید.
• حال آبستن آینده است، آینده ای که زنجیرهای ما ـ کم و بیش ـ ترک بر خواهند داشت.
• قانونمندی هستی اجتماعی از این قرار است.
• مسیر توسعه اجتماعی نه خطی، بلکه زیگزاگ است، پر فراز و فرود است، با شکست و پیوست توأم است، با گسست و استمرار.
• شکست دیروز ما سکوئی برای پرشی کیفیتا دیگر است.
• همیشه چنین بوده است.
• اولین حکومت ما هفتاد روز دوام آورد تا حکومت بعدی مان هفتاد سال دوام اورد.
• ما به ابدیت بردگی اذعان نکرده ایم، چرا که بردگی با قانونمندی های توسعه نیروهای مولده ناسازگار است.

• چرا که بردگی انسان بوسیله انسان پدیده ای تاریخی است.

• بردگی انسان ها در مرحله معینی از توسعه نیروهای مولده ـ ضرورتا ـ پدید آمده و اکنون در مرحله نوینی از توسعه ماهیتا همان نیروهای مولده نفی خواهد شد.
• ما این روند و روال را نفی نفی می نامیم.
• جامعه بی طبقه نفی شده بوسیله جامعه طبقاتی، در پله ای دیگر از توسعه اجتماعی، در پله ای با کیفیتی عالی تر، در نتیجه نفی جامعه طبقاتی، بازتولید خواهد شد.
• نافی جامعه بی طبقه، خود نفی خواهد شد، نفی نفی.
• ما به قانونمندی های عینی باور داریم، به دو دو تا چهار تای اجتماعی.
• ما چپول های اوتوپیک نیستیم.
• ما را چپول های علمی می نامند.
• وظیفه ای که ما خود برای خود تعیین کرده ایم، وظیفه سترگ، اما بسیار دشواری است:

کسی را که همت بلند اوفتد
مرادش کم اندر کمند اوفتد

*****
• همیشه سبز می گوید:
• چطوری می خواهید کار برای مردم درست کنید، بدون سرمایه گذاری؟

• چپول می گوید:
• ما کی ادعا کردیم که بدون سرمایه گذاری قصد انجام کاری را داریم؟
• ولی همیشه سبز آیا می داند که سرمایه چیست؟
• سرمایه به قول حکیم برده های کار عبارت است از کار مرده.
• سرمایه بخشی از نیروی جسمی و روحی مادیت یافته ما ست.
• این مائیم که سرچشمه سرمایه ایم.
• این مائیم که سرمایه زنده ی آفریننده ایم.
• آنچه ما از هزاران سال پیش خواسته ایم، رهائی سرمایه بوده است، رهائی سرچشمه سرمایه بوده است که انسان نام دارد، که انسان مولد نام دارد.

*****
• همیشه سبز می گوید:
• مردم ریختند به خیابان برای زندگی آزاد و مدنیت. شما می گوئید چون زنده باد کارگر نمی گویند پس ارتجاعی اند.

• چپول می گوید:
• اگر آزادی به معنی آزادی سرچشمه سرمایه نباشد، سرابی بیش نخواهد بود و کار و یا به قول همیشه سبز، طبقه کارگر سوبژکت و فاعل جوشش سرمایه از سرچشمه آن است.
• ما هم مثل همیشه سبز ـ در واقع ـ با دادن شعار آزادی کار، آزادی سرمایه را آرزو کرده ایم، آزادی سرمایه از مالکیت انگل ها را.
آزادی سرمایه از گنداب تعفن این و آن را.
• ما قرار گرفتن سرمایه در اختیار مولدان واقعی آن را آرزو و طلب کرده ایم، تا از آن، اهرمی برای بهبود وضع زندگی مادی و معنوی مردم پدید آوریم، وسیله ای برای رهائی انسان از قیود طبیعی و اجتماعی.
• وسیله ای برای سعادت همه مردم، همه مولدین و نه فقط مشتی انگل پتیاره!

*****
• همیشه سبز می گوید:
• یک عمر مرگ بر آمریکا گفتیم و مرگ بر اسرائیل گفتیم، به کجا رسیدیم؟
• راه نجات همکاری است. چرا مردم باید تاوان شعار های شما را بدهند.

• چپول می گوید:
همیشه سبز یا نادان است و یا عوامفریب.
• حقیقت از قراری دیگر است.
• ما اولا هرگز مرگ بر آمریکا نگفته ایم.
• ما هزاران سال به عنوان برده و رعیت و پرولتر برای همه مردم زمین پنبه و قهوه و نیشکر و خانه و مدرسه و هر آنچه که لازم داشته اند، تولید کرده ایم.
• ما برای بشریت ـ یعنی برای مردم آمریکا نیز ـ زندگی را امکان پذیر ساخته ایم، به ازای درد و رنج و عسرت و ذلت خود و کودکان خود.
• اگر همیشه سبز شعار «مرگ بر آمریکا» شنیده، به معنی «مرگ بر امپریالیسم آمریکا» بوده است که در واقع به معنی «زنده باد آزادی»، «زنده باد خود مختاری انسان ها» ست.
• واژه لخت و کرخت و مرده و بی جان لیبرالیسم که همیشه سبز ـ مرتب ـ بر زبان می راند، خود نیز ـ قبل از آنکه بمیرد ـ به همین معنا بوده است:
لیبرالیسم در حنجره کانت و فیشته و هولباخ و فویرباخ و روبسپیر و دیده رو و روسو و ولتر و هلوه تیوس و هگل نیز به معنی آزادی و خود مختاری انسان ها بوده است، به معنی برابری و برادری بی چون و چرای همه انسان ها بوده است، به معنی فرمانفرمائی مطلق و جهانشمول خرد بوده است.
• اگر همیشه سبز سواد خواندن و نوشتن دارد، به سخنرانی روبسپیر در افتتاح مجلس ملی انقلاب فرانسه رجوع کند.

• ما برای دفاع از همان لیبرالیسم آغازین و ضمنا برای دفاع از برابر حقوقی قوم یهود و چه بسا همراه و همسنگر با برادران یهودی خویش علیه فاشیسم در همه جبهه های تمام ارضی جنگیده ایم.
• ما در جنگ ضد فاشیستی فقط در کشور شوراها ـ که سقوطش را همیشه سبز ابلهانه جشن می گیرد ـ بیست میلیون از بهترین فرزندان سرخ خود را فدا کرده ایم.
• تعداد شهیدان سرخ تاریخ بشری را نمی توان برشمرد و ما در فرصتی دیگر مفصلا یادآوری خواهیم کرد.
• همان قوم ستمدیده یهود ـ اکنون ـ در دام فوندامنتالیسم یهودی، در دام صهیونیسم، حقوق ملت های تحت ستم را پایمال می سازد و فجایع فاشیسم و ناسیونال ـ سوسیالیسم را تکرار می کند.
• این فقط ما نیستیم که صهیونیسم را مورد انتقاد قرار می دهیم.
خردمندان یهود نیز نامه های اعتراضی می نویسند و ابراز شرم می کنند.
• مقوله «همکاری» را باید از زندان مجردش آزاد ساخت و بطور مشخص مطرح کرد.
• آنگاه می توان فهمید که منظور همیشه سبز واقعا «همکاری برابر حقوق» است و یا نوکری، خیانت ملی و وابستگی است.
• آلینده ـ خردمند بشردوست شیلی ـ نیز جز همکاری برابر حقوق طلب نکرده بود که کاخش را بر سرش آوار کردند و همراهانش را به شیوه های وحشت انگیز نابود ساختند.

*****
• همیشه سبز می گوید :
• هرکی با آمریکا همکاری کرده چه ضرری دیده.
• کره جنوبی کجاست کره شمالی کجا؟

• چپول می گوید:
• ما طرفدار «همکاری برابر حقوق» همه ملت ها و همه انسان ها هستیم.
• در باره شیوه عمل امپریالیسم آمریکا و اسرائیل مدارک و اسنادی در همین هفته های گذشته منتشر شده است.
• اگر همیشه سبز توان خواندن و اندیشیدن دارد، ما می توانیم هزاران کتاب و مقاله و بررسی علمی مستند نیز معرفی کنیم.

*****
• همیشه سبز می گوید :
• یک عمر دنبال فلسطین سینه زدید. خودشان رفتند با آمریکا ساختند.

• چپول می گوید:
• ما دنبال هیچکس سینه نزده ایم.
• ما مخاف سرسخت دنباله روی، وابستگی، سرسپردگی و نوکری انسان ها هستیم.
• ما میان انسان ها مرزهای ملی، مذهبی، زبانی، قومی، طبقاتی و غیره نمی کشیم.
• ما بشریت را یگانه ی متنوع می بینیم، دیالک تیک وحدت و کثرت.
• ما انسان را به عنوان یک مقوله نوعی می فهمیم.
• سرنوشت همه انسان ها به هم گره خورده است.
• ما نمی توانیم بدون گسستن همه زنجیرهای همه برده های تحت ستم، خود را آزاد سازیم.
• ما همه در یک کشتی نشسته ایم.
• نبرد برده های جهان از معبر وحدت و مبارزه می گذرد.
• تجربه خونین اجداد ما نشان داده است که آزادی را برده داران داوطلبانه به برده ها هدیه نمی دهند.
• این با قانونمندی های جامعه طبقاتی نا سازگار است.
• برای آزادی باید به کار و پیکار برخاست.
• اگر ما دیروز به خاطر حقوق مردم تحت ستم یهود مبارزه کرده ایم، امروز هم برای احقاق حقوق ملت فلسطین مبارزه می کنیم.
• ما میان انسان ها تفاوتی قائل نمی شویم.
• اگر ملت فلسطین صلاح در اتخاذ فرم دیگری از مبارزه می بیند و بنا بر تناسب قوای ملی و بین المللی با آمریکا و اسرائیل سر میز مذاکره می نشیند، حق خود او ست.
• ما دخالتی در امور دیگران نکرده ایم.
• هر ملتی در چارچوب ملی، سرنوشت خود را خود تعیین می کند.
• برادری بین المللی برده ها را نباید ساده و مبتذل کرد.

*****
• همیشه سبز می گوید :
• اسرائیل چرا نباید دوست ما باشد، مگر شما وکیل اعرابید؟

• چپول می گوید:
• اسرائیل یک کشور است.
• بسته به این که کدام نیروها زمام تصمیمگیری را بدست داشته باشند، مسئله فرق می کند.
• آلمان یک کشور است.
• روی کار آمدن ناسیونال ـ سوسیالیست ها در آلمان و فاشیست ها در تعدادی از کشورها به قطبی شدن جهان منجر شد.
• مسئله اصلی نه مسئله عرب و یهود و شیعه و سنی، بلکه مسئله رهائی بشریت از بردگی است.
• ما هرگز مردم یهودی را با صهیونیست های متجاوز و ستمگر و خونریز یکی نمی دانیم.
• همانطور که مردم آلمان را با فاشیست ها یکسان تلقی نکرده ایم، حتی اگر شهرهای مان را با خاک یکسان ساخته اند و گورستان های بی مزر شیار زده اند.

*****
• همیشه سبز می گوید:
• راه نجات سرمایه داری لیبرال است.

• چپول می گوید:
• اگر سرمایه داری لیبرال پیدا کردی ما را هم خبر کن!
سرمایه داری لیبرال دیری است که به موزه سپرده شده است.
لیبرالیسم اکنون برای خود بورژوازی، ایدئالی دست نیافتنی است.
• فریب واژه های مردمخرکن را نباید خورد.
بورژوازی واپسین جز برده کردن بشریت، جز غارت بی رحمانه دار و ندار مردم راه و رسمی نمی شناسد.
• من از شدت غفلت و بی خبری همیشه سبز وحشتم می گیرد.
• وابستگی طبقاتی می تواند آدمی را کور و کودن کند.

*****
• همیشه سبز می گوید :
• اگر چپ ها هم سر عقل آمده اند چه بهتر، حالا شعار خودشان را میدهند بدهند خیلی ها هم می آیند مثلا رهبری جنبش را بگیرند. بر دشمنش لعنت!

• چپول می گوید:
همیشه سبز معنی عقل را هم نمی فهمد.
• آدم عاقل داوطلبانه خود و مردم کشور خود را به مسلخ امپریالیسم نمی برد.
• ما بر خلاف توهم همیشه سبز شیفته کسب رهبری چیزی نیستیم.
• ما سودائی جز سعادت بشریت نداریم.
همیشه سبز نباید قیاس به نفس کند.
• او چپول ها را خوب نمی شناسد.
• چپول ها قبل از اینکه چپول شوند، هومانیست بوده اند.
• چپول ها در مقدمترین صفوف رزم های طبقاتی جنگیده اند.
• اولین گلوله های فاشیسم سینه چپول ها را غربال کرده است.

*****
• همیشه سبز می گوید:
• بیایند مهم این است همه با هم اول رژیم کودتا را براندازیم. آزادی برای چپ ها هم خوب است پس دست ها را به هم بدهید از جمهوری سبز ایرانی باهم دفاع کنید!

• چپول می گوید:
همیشه سبز مفهوم آزادی را هم به لجن می کشد و خود را رسوا می سازد.
• کسی که طرفدار آزادی است، برای دیگران تعیین تکلیف نمی کند.
• کسی که آزادیخواه است، به همنوعان خود اجازه می دهد، تا سرنوشت خود را خود تعیین کنند.
• کسی که دم از آزادی می زند، نوع و فرم و رنگ و ریخت جمهوری فردا را پیشاپیش تعیین نمی کند.
• بلکه می گذارد تا خود مردم پس از شنیدن همه نظرات همه رنگ ها دست به سنجش و تأمل زنند و بعد آگاهانه و آزادانه دست در سطل رنگ برند و رنگ جمهوری فردا را تعیین کنند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر