۱۳۸۹ آذر ۱۰, چهارشنبه

جمهوری خلق چین در تحول مدام (3)

اندیشه هائی راجع به اقتصاد سیاسی
کشور در حال توسعه سوسیالیستی چین
تئودور برگمن
برگردان شین میم شین
بخش چهارم
بازسازی گام به گام

تئودور برگمن در بخش های پیشین توضیح داد که کدامین مفاهیم بطور کلی برای توصیف جوامع غیرسرمایه داری مناسب اند.
• سپس شرایط آغازین بعد از انقلاب را، نقش برنامه ریزی در روند پیریزی بنیان های اقتصادی را و همچنین مراحل مختلف توسعه جمهوری خلق چین را توضیح داد.
برنامه و بازار ـ بمثابه دو ضد ـ نه نافی یکدیگر، بلکه مکمل یکدیگرند.
دقیق ترین برنامه ریزی نیز نمی تواند کلیه نیازمندی های جامعه را بشناسد و برآورده سازد.
• حتی در دوره برنامه ریزی «صد در صد» مائو، بازار وجود داشت، گاه به صورت بازارهای روستائی ـ دهقانی قانونی و گه به صورت بازارهای غیر قانونی خاکستری و یا سیاه.

• نیازمندی های مردم چیزهای ثابت و ایستا نیستند، بلکه همراه با توسعه اقتصاد ملی و جامعه، همراه با توسعه آموزش و ارتقای سطح فرهنگی تغییر می یابند.

آماج تربیت سوسیالیستی عبارت است از واگذار کردن وظایف اجتماعی جدید به انسان ها (البته پس از ارتقا به سطح هنجار اجتماعی، هنجاری که خود دستخوش تغییر است)، تا در پرتو آنها به خودشناسی دست یابند، به هویت خویش وقوف حاصل کنند، نیازهای فرهنگی خود را ارضا کنند و عرضه موجود در این عرصه را وسعت بخشند.

آماج جامعه سوسیالیستی
تربیت انسان هائی است که بطور همه جانبه آموزش دیده اند، مسئولیت اجتماعی تقبل کرده اند و فعال اند.

بخش پنجم
سیاست حکومت نیرومند

• در دوره ای که محیط کاپیتالیستی می کوشید تا با ایزوله کردن جمهوری خلق، تلاش سوسیالیستی بزرگ آن را در نطفه خفه کند، شعار روز شکوفا سازی حتی اکثر منابع معنوی و مادی خویش بود و «ایستادن بر روی پای خویش بود.»
• این امر برای معامله برابرحقوق با حریفان (کاپیتالیستی) پیش شرط محسوب می شد.
• اما برای این استقلال اقتصادی اجباری و تحمیل شده می بایستی بهای گزافی پرداخته شود:
• به جای وارد کردن تکنولوژی مدرن، جمهوری خلق می بایستی با تحمل هزینه سنگین و اتلاف وقت برای بار دوم، چرخ را کشف کند و این «عدم وابستگی و استقلال» را بطور نظری تزیین کند.

• این امر با «نوسازی چهارگانه» و تأثیرات ناشی از آنها جامه عمل پوشید.
• تا سال (1974 ـ 1975) جمهوری خلق ـ بلحاظ تکنولوژیکی ـ اهداف زیر را دنبال می کرد:
• نوسازی (مدرنیزاسیون) بخش کشاورزی.
• نوسازی بخش صنعت.
• نوسازی بخش آموزش و پرورش.
• نوسازی بخش پدافند.
*****
• تأثیر متقابل درازمدت این نوسازی عبارت بود از خودکفائی در نوآوری مستقل در سال (2002 ـ 2003)

• (نوآوری به تغییر و نوسازی برنامه ریزی شده و کنترل شده در یک سیستم اجتماعی با استفاده از ایده ها و فن های نوین اطلاق می شود. مترجم)

• جمهوری خلق با وارد کردن تکنولوژی از غرب به سطح کشورهای صنعتی ارتقا یافت و بر بنیان آن به توسعه بعدی تکنولوژی های جدید نایل آمد.
• مسئله بلحاظ اقتصادی عبارت بود از «اصلاحات و گشایش» که در دسامبر سال 1978 از سوی دن سیائوپینگ اعلام گردید و دروازه بخش های نوسازی شده چین به روی بازار جهانی باز شد.
• جمهوری خلق چین، اکنون فاکتور خودمختار و مستقلی در این عرصه محسوب می شود و همراه با اقتصاد های ملی دیگر که عضو گروه گ ـ 7 نیستند، در تعیین «قواعد» مربوطه نقش تعیین کننده بازی می کند.
• از سوی دیگر، تأثیر بازار جهانی (کاپیتالیستی) بر اقتصاد ملی چین محدود می ماند و با کنترل سیستم مالی و تجارت خارجی تحت کنترل جمهوری خلق می ماند.
• این واقعیت امر خود را در بحران اقتصادی جهانی بزرگ که از سال 2007 اوج گرفت، به وضوح نمایان ساخت.

مراحل سیاست اقتصادی نوین (نپ)
1. مرحله اول سیاست اقتصادی نوین (نپ)
وارد کردن تکنولوژی از طرق زیر صورت می گیرد:
• از طریق تحصیل در خارج و گذراندن دوره های عملی در خارج.
• از طریق خرید پاتنت ها.
• از طریق جوینت ـ ونچر که شرکت های خارجی می بایستی متدهای تولیدی مدرن را با خود به جمهوری خلق بیاورند.

• این مرحله اول سیاست اقتصادی نوین (نپ) است، که لنین طرحریزی کرده است:
• سرمایه داران خارجی از شرایط ممتاز برخوردار می شوند:
• برای مدت معین از پرداخت مالیات معاف می شوند.
• زمین با قیمت ارزان در اختیارشان قرار داده می شود.


2.
مرحله دوم سیاست اقتصادی نوین (نپ)
• در مرحله دوم سیاست اقتصادی نوین، امتیازات حذف می شوند.

3. مرحله سوم سیاست اقتصادی نوین (نپ)
• در مرحله سوم، سرمایه داران خارجی کشور را ترک می گویند.

• احتمالا جمهوری خلق چین اکنون در آغاز مرحله سوم قرار دارد.
• شرکت های کره جنوبی فعالیت های خود را به کشورهای ارزانمزد آسیائی منتقل می کنند.
• به همانسان نیز تعویض تولید مبتنی بر کار فشرده به تولید مبتنی بر تکنولوژی فشرده جامه عمل می پوشد.
• در انطباق با آن، تمایل در جهت وارد کردن مواد خام به جای فراورده های صنعتی سیر می کند.
• احتمالا اکنون جمهوری خلق به سومین مرحله سیاست اقتصادی نوین نزدیک می شود، به مرحله برگشت سهام کاپیتالیستی به اقتصاد ملی.

روزنامه آلمان جنوبی چنین گزارش می دهد:
• «
دولت در چین نفوذ خود را بر اقتصاد گسترش می دهد.
• خصوصی سازی فقط در حرف صورت می گیرد، نه در عمل.
• دولت در چین دوباره بشدت پیش می تازد.
• بانک های دولتی، تقریبا فقط به کارخانجات دولتی وام می دهند.
• اقتصاد خصوصی دست خالی می ماند.
• این گرایش اما از خیلی وقت ها قبل، در سال 2004، یعنی قبل از بحران اقتصادی بزرگ آغاز شده است.
• این سیاست نتیجه یک رهبری سیاسی آگاهانه است.
• در سراسر کشور کارخانجات دولتی نیرومندی سر برمی کشند و شرکت های خصوصی زیر فشار قرار دارند.
• سیاست یک حکومت نیرومند است، این.
کارخانجات خصوصی ـ چه بسا ـ بالاجبار به کارخانجات دولتی فروخته می شوند.
• مثال روشن برای احیای مجدد سوسیالیسم، دولتی کردن مجدد استخراج ذغال سنگ است.
• هزاران تن از صاحبان معادن ذغال سنگ کوچک در منطقه شانسی در عرض سال گذشته مجبور شده اند که کارگاه های خود را به کارخانجات غول آسای دولتی بفروشند.
• هرکس مقاومت به خرج داده، بازداشت شده است.

• یکی از مشاوران بانک سرمایه گذاری آمریکائی می گوید:
• ما دیگر به ادامه رفرم در بخش رسانه های گروهی باور نداریم.

• سخنگوی مرکز صنایع خصوصی چین چنین فرمولبندی می کند:
کارل مارکس ـ همچنان و هنوز ـ تفکر سیاستمداران ما را در چنگ خود دارد


• تخصص کیفی مادی و خلاقیت (و همراه با آن، خودآگاهی و شعور طبقاتی) زحمتکشان ارتقا داده می شود.
• دستمزدها افزایش می یابند.

• سرمایه داران در پی سود هرچه بیشترند.
• اما اقتصاد برنامه مند زیر رهبری کمونیست ها توسعه سود را لگام می زند و به بند می کشد.
• وظیفه مقدم سندیکاها این است که در شرکت های خارجی رعایت قوانین کار را کنترل کنند و از حقوق کارکنان به پدافند برخیزند.
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر