شعری از برتولت برشت
ترجمۀ سهراب شباهنگ
16 فروردین 1389
ترجمۀ سهراب شباهنگ
16 فروردین 1389
• لشکر بیداد ـ اکنون ـ با صلابت پیش می راند
• ظالمان بَهر ِهزاران سال ِ دیگر، نقشه می ریزند
• زور می گوید:
• «آنچه هست این گونه خواهد ماند
• هر صدائی جز صدای حاکمان خاموش!»
• بر سر بازارها می غرّد استثمار:
• «تازه کردم صید خود آغاز»
• لیک بسیاری به خیل بردگان، نومید، می گویند:
• «آنچه می خواهیم ما هرگز نمی آید.»
• هان و هان تا زندگی باقی است، واژۀ «هرگز» نباید گفت
• آنچه محکم بود، دیگر نیست
• آنچه هست اکنون، این چنین دیگر نخواهد ماند.
• حاکمان آن گه که حرف خویش بس کردند،
• حرف ِ محکومان شود آغاز.
• پس، که را یارای آن باشد که «هرگز» بر زبان آرد؟
• دیرپائی ستمکاران، متکی بر کیست؟
• بی گمان بر ما.
• محو استیلای جباران، متکی بر کیست؟
• همچنان برما.
• ای فرو افتاده، برپا خیز!
• ای سپر انداخته، بستیز!
• کیست بتواند ببندد راه
بر آن کس
که از وضع خود آگاه است؟
• پس،
• پس،
تودۀ مغلوب امروزین،
فاتح فردا ست
• وان زمان،
• وان زمان،
«هرگز»،
بی گمان «امروز» خواهد شد.
پایان
سرچشمه: سایت آذرخش
www.aazarakhsh.org
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر