۱۳۸۹ آبان ۲۴, دوشنبه

آنارشیسم، آنارکو سندیکالیسم و آنارکو کمونیسم (1)

ویلیام گودوین (1756 ـ 1836)
نویسنده، فیلسوف اجتماعی انگلیسی
از مؤسسین آنارشیسم

گونتر هیدن
برگردان شین میم شین


آنارشیسم به ایدئولوژی و جنبش اوتوپیکی ـ خرده بورژوائی و انقلابی نما اطلاق می شود که بر خلاف سوسیالیسم علمی مخالف مبارزه طبقاتی سیاسی سازمان یافته، سازمان سیاسی، انضباط و اوتوریته بطور کلی است و تحقق «آزادی مطلق»، عدالت، برابری و برادری در جامعه بشری را منوط به امحای ارگان های دولتی و وسایل اعمال قهر می داند.

آنارشیسم در نیمه دوم قرن نوزدهم و دهه های اول قرن بیستم در کشورهای ایتالیا، اسپانیا، فرانسه و سوئیس نفوذ نسبتا نیرومندی بر جنبش کارگری داشته است.
• علاوه بر این، در جنبش کارگری آلمان و روسیه نیز برای مدتی بویژه در فرم آنارکوسندیکالیسم نفوذ کم و بیش چشمگیری داشته است.

• (آنارکوسندیکالیسم به جنبش اجتماعی ـ انقلابی اطلاق می شد که به سازماندهی کارگران می پرداخت و سندیکاها را تنها ارگان مبارزاتی مؤثر تلقی می کرد. مترجم )

• آنارشیسم ـ بمثابه فرم خاصی از ایدئولوژی بورژوائی ـ در تضاد آشتی ناپذیر با سوسیالیسم علمی قرار دارد.

آنارشیسم نافی اصول زیر بوده است:
• مبارزه سیاسی رهائی بخش طبقه کارگر.
• نقش رهبری حزب مارکسیستی ـ لنینیستی.
• ضرورت انقلاب سوسیالیستی.
• دیکتاتوری پرولتاریا.

• آنارشیسم در عوض، به تبلیغ و تشویق «مبارزه اجتماعی بیواسطه»، «اعتصاب سرتاسری» عمومی در مقیاس ملی و بین المللی می پردازد تا با یک عمل قهرآمیز یکباره و خودپوی کلیه نیروهای اجتماعی مخالف به برچیدن بساط نظام اجتماعی و دولتی کاپیتالیستی و برقراری سوسیالیسم بپردازد، بدون اینکه به تشکیل دولت و دستگاه اعمال قهر اقدام کند.

• آنارشیسم با تبلیغ یاوه های رادیکالیستی و متدهای تروریستی انقلابی نما به سردرگمی و پراکندگی جنبش کارگری می پردازد و بدین طریق بطور اوبژکتیف و عملا جنبش کارگری را زیر سیطره همان سیستم کاپیتالیستی نگه می دارد که در حرف برچیدنش را عربده می کشد.

• همانطور که لنین در تزهای خود راجع به آنارشیسم و سوسیالیسم بیان می دارد، آنارشیسم در تمامت عمر خویش بر ضد استثمار کاری غیر از صدور یاوه های دهن پرکن عام انجام نداده است.
• آنارشیسم نه علل استثمار کاپیتالیستی را می شناسد، نه از توسعه قانونمند جامعه از کاپیتالیسم به سوسیالیسم سر در می آورد و نه از نقش مبارزه طبقاتی سازمان یافته پرولتری بمثابه نیروی خلاق برای برقراری سوسیالیسم خبری دارد.

• بقول لنین، «آنارشیسم محصول استیصال و بیچارگی است.
• آنارشیسم روحیه روشنفکران از خط خارج شده است، روحیه لومپن پرولتاریا ست.
• آنارشیسم هرگز روحیه پرولتاریا نبوده است


پرورشگاه اجتماعی آنارشیسم ـ در آغاز ـ تولید کالائی خرده پا، منفرد و پراکنده بوده است.
• موقعیت اجتماعی تضادمند خرده بورژوازی بوده است که در شرایط کاپیتالیستی شرایط وجودی اش را بمثابه تولید کننده خرده پا در خطر می بیند و در مقابل نوسانات شیوه تولید کاپیتالیستی ـ بویژه قانون رقابت و تحصیل سود ـ احساس عجز و بیچارگی می کند.
• آنارشیسم ـ از این رو ـ مخالف مالکیت کاپیتالیستی بزرگ است و سودای نابودی آن را در سر می پرورد.
• از این بابت است که آنارشیسم به طبقه کارگر و سوسیالیسم نزدیک می شود.
• آنارشیسم از سوی دیگر می خواهد که مالکیت خصوصی خود را حفظ و تکثیر کند.
• از این بایت است که آنارشیسم همواره از طبقه کارگر فاصله می گیرد و به بورژوازی می پیوندد.

آنارشیسم مخالف دولت بورژوائی است.
• زیرا این دولت حامی و مدافع مالکیت خصوصی کاپیتالیستی بزرگ است.
• آنارشیسم ـ اما ـ همزمان از دولت پرولتری هراس دارد.
• زیرا فکر می کند که آن خطری برای مالکیت خصوصی فردی او ست.

• خرده بورژوازی در هراس مدام از خانه خرابی اجتماعی خویش بسر می برد.
• خرده بورژوازی از منافع خصوصی حقیر خویش بر ضد چپ و بر ضد راست دفاع می کند، از مبارزه طبقاتی سیاسی و از انقلاب سیاسی وحشت دارد.
• بر ضد وضع موجود قیام می کند، اما نه به قصد براندازی آن، بلکه برای تهیه جای بهتر برای خود در آن.

ایدئال برای خرده بورژوازی وضعیت اجتماعی ئی است که در آن از قدرت دولتی خبری نباشد، جامعه ای که در آن خرده بورژوازی بتواند بدون مزاحمت شرایط اجتماعی و سیاسی به کار و بار مستقل خویش بپردازد و به کسی غیر از خود پاسخگو نباشد.
• تصادفی نبود که آنارشیسم با تشکیل سرمایه داری صنعتی پا به عرصه نهاد و توسعه یافت و تصادفی نبود که آن در کشورهائی نفوذ چشمگیری کسب کرد که در آنها در قرن نوزدهم، اگرچه تولید کالائی خرده پا حاکم بود، ولی به سبب توسعه شتابان صنایع بزرگ وجودشان به خطر افتاده بود.

• پیش شرط پیدایش آنارشیسم ـ بلحاظ تاریخی ـ عبارت بود از تشکیل تضادهای طبقاتی در جامعه کاپیتالیستی.
• آنارشیسم ـ بلحاظ ایدئولوژیکی ـ بیانگر موقعیت اقتصادی ـ اجتماعی تضادمند خرده بورژوازی و وضع بحرانزده مدام آن در کاپیتالیسم است.

• مؤسسین و راهگشایان آنارشیسم به شرح زیر بوده اند:
ویلیام گودوین (1756 ـ 1836) از انگلستان.
پیر ژوزف پرودون (1809 ـ 1865) از فرانسه که نام «آنارشیسم» را برای اولین بار مصطلح ساخته است.
ماکس اشتیرنر (1806 ـ 1856) از آلمان.

1
گودوین

گودوین رادیکال ترین متفکر انتقادی ـ اجتماعی انگلستان در ایام پیدایش سرمایه داری صنعتی بوده است.
• او تحت تأثیر ایده های آزادی، برابری و هومانیسم روشنگری و انقلاب فرانسه، در کتاب دو جلدی خود، تحت عنوان «مسئله مربوط به عدالت اجتماعی» (1793) با تکیه بر «خرد» ـ بمثابه تنها فرمانروای محق بر انسان و بمثابه آزادگر انسان از قید و بند بردگی سیاسی و مذهبی ـ سیستمی از ایده های آنارشیستی ـ کمونیستی توسعه داد و براندازی نظام اجتماعی موجود و نوسازی بنیادی نظام همزیستی اجتماعی انسان ها را آماج خود قرار داد.

گودوین علل اصلی معضلات بیشمار جامعه بشری از قبیل بی عدالتی اجتماعی، نابرابری، تقسیم ناعادلانه ثروت اجتماعی و سطح نازل دستمزدها، خودسری، فقدان آزادی، جهل، جنگ و کینه ملی را در حاکمیت مالکیت خصوصی و قدرت دولتی می دانست.
• بنظر گودوین برای رفع این معضلات باید علل آنها را از بین برد، باید مالکیت خصوصی و دولت را لغو کرد.
• این امر اما باید نه از طریق اعمال قهر، بلکه تنها از طریق روشنگری، آموزش و تربیت انسان ها صورت گیرد.
• اگر انسان ها متقاعد شوند که جامعه بدون مالکیت خصوصی و جبر دولتی می تواند وجود داشته باشد، آنگاه خرد نیز می تواند، بدون مزاحمتی دعاوی خود را در همه عرصه های زندگی بکرسی بنشاند و انسان ها را به عالی ترین شناخت، به عدالت اجتماعی، به کردار اخلاقی و بدین طریق به آزادی و سعادت، به کمال روحی و جمال جسمی رهنمون شود.

گودوین برای اثبات طرح اوتوپیکی مبتنی بر سیستم اجتماعی آنارشیستی ـ کمونیستی از آموزش های ماتریالیستی ـ سنسوئالیستی و آته ئیستی و همچنین از آموزش های مبتنی بر حقوق طبیعی و فلسفه اخلاق روشنگری انگلیس و فرانسه در قرن هفدهم و هجدهم استفاده می کرد.

گودوین ـ بنا بر روح همین فلسفه ـ به توانائی هر چه بیشتر انسان ها در جهت دستیابی به حقیقت عالی تر و کمال اخلاقی باور داشت.
• بنظر گودوین، قبل از همه باید عللی را از میان برداشت که مانع شناخت حقیقت و عدالت و تبدیل خرد به نیروی محرکه تعیین کننده رفتار انسان ها می شوند.
• از آنجائی که خرد معارف خود را از جهان خارج فراهم می آورد، بنابرین، فقط زمانی می تواند از جهان خارج تأثیرات مثبت جذب کند که جهان خارج و قبل از همه جامعه بشری بر طبق فرامین خرد و عدالت سازمان داده شوند.

گودوین بدین طریق، حال و روز خرده بورژوازی انگلیس در آن زمان را بر زبان می آورد که تحت فشارهای اجتماعی انقلاب صنعتی سختی می کشد.
• ایده های گودوین ـ اما ـ بر طبقه کارگر جوان انگلیس نیز که از انقلاب صنعتی نشئت گرفته بود، تأثیر نیرومندی اعمال کرد.

شلی (1792 ـ 1822) ـ شاعر انگلیسی ـ نیز تحت تأثیر گودوین قرار داشت.
• البته او از نقطه نظر مبتنی بر روشنگری عمیق عدول کرد و جنبه های خردستیز و عرفانی مفهوم آنارشی را بطرز نیرومندی اعتبار بخشید.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر