۱۴۰۳ مهر ۸, یکشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ح) حقوق طبیعی (۱۳)


پروفسور دکتر وینفرید شرودر

برگردان

 شین میم شین

 

  تاریخ تئوری های حقوق طبیعی

ادامه 

  

حقوق طبیعی و یا حقوق عقلی غیرمذهبی

قرن هفدهم و هجدهم

 

هوگو گروتیوس

 

هوگو گروتیوس

 (۱۵۸۳ ـ ۱۶۴۵)

فیلسوف سیاسی، تئولوگ، معلم اخلاق هلندی

مؤسس اندیشه های خودمختاری، آموزه حقوق طبیعی و حقوق خلق های روشنگری

مؤلف آثار بیشمار

 

  

۱

·    حقوق طبیعی و یا حقوق عقلی غیرمذهبی در قرن هفدهم و هجدهم، هم نشاندهنده نقطه اوج تاریخ حقوق طبیعی است و هم از نقطه نظر تاریخ ایده ها برای تشکیل یک تئوری جامعتی و دولتی به لحاظ تاریخی مستدل، از اهمیت تعیین کننده ای برخوردار است.

 

۲

·    بنیانگذار آموزه جامعتی و دولتی حقوق طبیعی غیرمذهبی، عالم (دانشمند) و دولتمدار هلندی به نام هوگو گروتیوس بوده است که «مؤسس حقوق طبیعی و حقوق خلقی»   نامیده می شود.

 

۳

·    اگر آموزه گروتیوس را با آموزه توماس هوبس (هابس) انگلیسی مقایسه کنیم، درخواهیم یافت که این ادعا فقط به طور مشروط اعتبار دارد.

 

 

۴

·    اهمیت گروتیوس در این است که او در اثر اصلی اش (در سال ۱۶۲۵)  به حقوق طبیعی نه تنها در مقابل کلیه نظام های حقوقی انسانی ارجحیت قائل می شود، بلکه آن را حتی برتر از وحی الهی می داند و به حقوق طبیعی خصلت لائیک می بخشد.

 

۵

·    گروتیوس با منشاء قرار دادن غریزه حفظ نفس و طبیعت اجتماعگ رایانه انسانی ، تز وحدت اخلاقی و همبود اشتراکی در وضع طبیعی آغازین را، یعنی تز حقوق طبیعی آغازین مطلق را بنیانگذاری می کند.

 

۶

·    به نظر گروتیوس، چون انسان نمی توانست برای همیشه به زندگی ساده قانع باشد و عشق به همنوع  برای حفظ این وضع آغازین به اندازه کافی نیرومند نبود، وضع طبیعی عمر درازی نمی کند.

 

۷

·    آنگاه مالکیت خصوصی به وجود می آید و انسان ها گرد هم می آیند و جامعه تشکیل می دهند تا  خود را در مقابل زورگوئی قلدران حفظ کنند.

 

۸

·    بدین طریق حقوق خود را داوطلبانه در اختیار حکومتی قرار می دهند و یا قدرتی را که حاکمی تسخیر کرده است، به رسمیت می شناسند.

 

۹

·    بدین طریق، گروتیوس نیز سرانجام به حقوق طبیعی دوگانه می رسد.

 

۱۰

·    اما قابل توجه است که او مردم را حامل خود مختاری آغازین می داند.

·    برای مردم ـ اگرهم به طور مشروط ـ حق مقاومت در مقابل استحاله قدرت مطلقه به استبداد قائل می شود و نظریه فقهی (تئولوژیکی) را که گویا حاکم خود مختاری خود را از خدا دریافت می کند، دور می اندازد.

 

۱۱

·    خصلت برزخی تئوری گروتیوس ـ قبل از همه ـ در این است که او صرفنظر کردن مردم از آزادی و حقوق خود را توجیه می کند، رژیمی را که در نتیجه تسخیر قدرت قوام یافته، به رسمیت می شناسد و بدین طریق آمادگی خود را به سازش با نظام موجود مورد تأکید قرار می دهد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر