۱۴۰۳ مهر ۴, چهارشنبه

درنگی در شعری از احسان طبری تحت عنوان «زمین» (۴)

 

احسان طبری

(۱۲۹۵ ـ ۱۳۶۸)

(۷۳ سال)

فیلسوف، نویسنده، شاعر، نظریه‌پرداز برجستهٔ مارکسیسم-لنینیسم، ایدئولوگ و عضو کمیتهٔ مرکزی و هیئت سیاسی حزب توده ایران

ویکی پیدیا

درنگی

از

شین میم شین

شعری از فیلسوف فرزانه احسان طبری

آذر فراهانی


طبری

به سوی او ست، بازگشت برگ ها و غنچه ها
به سوی او ست، بازگشت چشم ها و دست ها


از او بُوَد به رشته ها گسست ها
به معبد شگرف او ست، آخرین نشست ها

 معنی تحت اللفظی:

برگ ها و غنچه ها و چشم ها و دست ها به زمین برمی گردند.

مسبب گسست رشته ها هم زمین است.

بشریت آخرین نشستش را در معبد زمین جامه عمل می پوشاند.

روی مفاهیم این دو بیت طبری باید اندکی خم شد:


۱
به سوی او ست، بازگشت برگ ها و غنچه ها

برگشت برگها پس از زرد شدن و و خشک گشتن در اواخر پاییز امری طبیعی است.

نیوتون 

هم با توجه به برگشت سیب به زمین به قوه جاذبه اش پی برده است.

ولی برگشت غنچه ها به زمین به ندرت صورت می گیرد.

بهتر هم همین است.

۲
به سوی او ست، بازگشت چشم ها و دست ها

منظور طبری  از برگشت چشم و دست ها به سوی زمین 

قابل تفسیرات گوناگون است:

همه چشم ها و دست های همه انسان ها پس از مرگ به انحای مختلف و در فرم های مختلف 

زیر خاک دفن می شوند.

اگر هم خاکستر کسی به رود و دریا افشانده شود، باز هم می توان همین نتیجه طبری را گرفت.

شاید منظور طبری 

موضوع کار و وسیله تولید بودن زمین باشد:

مثلا کشت و زرع.

خشت زدن و خانه ساختن.

۳

از او بُوَد به رشته ها گسست ها

پاره شدن رشته های انتزاعی  چه ربطی به زمین دارد؟

 

۴
به معبد شگرف او ست، آخرین نشست ها

زمین در ذهن و ضمیر طبری

به مقام الهی ارتقا می یابد و بشریت در معبد زمین آخرین نمازش می خواند و با زمین یکی می شود و جزو زمین می شود.

ادامه دارد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر