۱۴۰۳ مهر ۴, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۰۷۴)

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت اول

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۲ ـ ۸۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

سعدی

به تیغ، از غرض بر نگیرند چنگ

که پرهیز و عشق، آبگینه است و سنگ.

معنی تحت اللفظی:

عشاق حق

سرشان را بر باد می دهند، ولی از سودای شان صرفنظر نمی کنند.

برای اینکه رابطه احتیاط با عشق، شبیه رابطه شیشه با سنگ است.

 

سایه

روزی که جان فدا کنمت باورت شود

دردا که جز به مرگ نسنجند قدر مرد

معنی تحت اللفظی:

 روزی قدر مرا خواهی دانست که به خاطر تو از جان بگذرم.

قاعده این است که قدر مرد را فقط و فقط با معیار مرگ او بسنجند.

 

این تئوری شناخت شاعر حزب توده مغولستان است.

 

معیار مطمئن برای کشف حقیقت مثلا ماهیت مرد،

مرگ او ست.

این همان تئوری شناخت خواجه خردستیز شیراز است که   در عرصه شناخت چیزها،

فرقی بین جانور و بشر قائل نیست.

 

اگر در رابطه با اصالت رفاقت من تردید داری،

بگو، «بمیر» تا بمیرم و ایمان بیاوری به اصالت رفاقت من با تو.

 

محتوای بیت معروف خواجه هم همین است:

 

خوش بود گر محک تجربه آید به میان

تا سیه روی شود، هر که در او غش باشد.

 

منظور خواجه از تجربه همین منظور سایه است.

 

خیلی از لات ها و لومپن برای اثبات اصالت رفاقت شان نسبت به کسی،

بدبختی را پیدا می کنند تا به هر دلیلی به آن کس توهین کند و حضرات چاقو بکشند و شکمش را بدرند.

تا حریف ببیند که به خطرش دشمن کذایی او را کشته و به اعدام محکوم شده است.

 

حریفی هم که زن دومش را در وان حمام به گلوله می بندد،

شاید هدفش اثبات اصالت عشق به زن اولش باشد

و

غیرت کذایی مرد مؤمن بهانه باشد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر