منبع:
وال فیسبوک هلن پطروسیان
تأملی
از
ربابه نون
۱
ایرانیان
قابلیت سازگاری بالایی دارند
و
با
هر شرایطی
خود را وفق می دهند
و
خود را قانع و توجیه می کنند.
مثلا
اگر در فقر و بدبختی قرار گیرند، می گویند:
«قسمت است و خدا اینگونه خواسته
ولی در عوض بعد از مرگ به بهشت می رویم.»
صدور حکم قطعی
آنهم این چنین کلی
فاقد ارزش علمی و تجربی است.
۱
ایرانیان
قابلیت سازگاری بالایی دارند
اولا
اعضای کدامین طبقه اجتماعی در ایران
مورد نظر حریف است؟
مثال
ما
(سگان دایرة المعارف روشنگری)
که
از
سگان ایرانیم
و
برای آزادی در پارس به زبان پارسی
به
افغانستان
پناهنده شده ایم
و
در
شهر قند هار
در
کوچه پسکوچه های محله ارامنه
ول می گردیم،
فاقد قابلیت سازگاری حتی با بهترین سگان محله ایم.
۲
ایرانیان
قابلیت سازگاری بالایی دارند
ثانیا
ایرانیان
در
مقایسه با کیان
جهانپهلوان همرنگ سازی خویش با همنوع اند؟
حریفی
استاد دانشگاه در یکی از ممالک اروپا ست.
یکی از دکترانت هایش
گفته
که
پدرش پس از انجام مأموریت در طویله جماران
برگشته است.
استاد پرسیده:
پدرت چه برداشتی از طویله داشته است؟
حریف گفته:
پدرم گفت:
ملت ایران
ملت کودنی است.
استاد گفته:
به
پدرت بگو
که
خریت
نه
مادر زادی،
بلکه اکتسابی است.
همین ملت آلمان
به
قول انگلس،
ملتی فلسفی بوده است
که
۹۰ درصدش
در
قرن بیستم
به
حمایت کورکورانه از نازیسم شرم انگیز و تهوع انگیز پرداخته است.
ملت همین آلمان
فقط در شوروی
۲۷ میلیون تن از همنوعان خود را قتل عام کرده است.
فقط در خود طویله
۶ میلیون شهروند یهودی فرزانه
را
پس از استثمار بربرمنشانه مسموم و خاکستر ساخته است.
کودن
کدام ملت است؟
امت عیران که روزی ملت کذایی ایران بوده است
و
یا
امت آلمان که روزی ملت عالمان بوده است؟
ثانیا
در
شرق همین آلمان
همین ۲۰ سال قبل
ملتی
تشکیل شده بود
که
فقط میراث فکری، فرهنگی و فلسفی اش
گنجینه لایتناهی فخرانگیر و غرورانگیزی است.
این مناسبات تولیدی حاکم است
که
تعیین کننده عناصر روبنای ایده ئولوژیکی
است.
تعیین کننده سطح توسعه فکری وفرهنگی مردم است.
امروزه
فرق تعیین کننده ای
میان الغای (الاغ های) جماران و آلمان و فرانسه و امریکا و روسیه و اسپانیا و ایتالیا
وجود ندارد.
جهان
تحت مناسبات تولیدی فئودالی ـ روحانی و سرمایه داری
طویله پهناوری است
که
تا
گوش کار می کند،
جز عرعر غرا
غریوی
نیست.
ثالثا
قابلیت سازگار سازی خود
مثلا
در
اروپا و امریکا
قوی تر از طویله جماران
است.
طریق و ترفند رقصیدن به ساز هر نوازنده
در
اروپا و امریکا
با
تبلیغ تئوری تمکین به تعدد نظرات
توجیه می شود:
با
تبلیغ تئوری احترام به نظر هر ننه قمر و دده دمر
با
شعار خرکی تفاوت در عندیشه و وحدت در عمل
با
خرافه تعدد حقایق
با
انکار عینیت و وحدانیت حقیقت
با
فقدان موضعگیری روشن
با
بی تفاوتی نسبت به هر جنایت و جهالت و کثافت
۳
ایرانیان
قابلیت سازگاری بالایی دارند
و
با
هر شرایطی
خود را وفق می دهند
و
خود را قانع و توجیه می کنند.
اصطلاح «توجیه خود»
خرکی و بی معنی
است.
آمیان
اعمال خود
را
افکار خود
را
توجیه می کنند.
یعنی موجه جلوه گر می سازند
و
نه
خویشتن خویش
را.
آٔمیان
خویشتن خویش
را
مثلا
تبرئه می کنند.
۴
مثلا
اگر در فقر و بدبختی قرار گیرند، می گویند:
«قسمت است»
فاتالیسم
مکتبی فلسفی است
و
خاص ایرانیان کذایی نیست.
به
قول انگلس
فقط واژه ها
متفاوتند:
یکی می گوید:
تقدیر
دیگری می گوید:
سرنوشت
و
آن دیگری می گوید:
قسمت
تا
آن دیگرتری بگوید:
قضا و قدر.
۵
مثلا
اگر در فقر و بدبختی قرار گیرند، می گویند:
«قسمت است و خدا اینگونه خواسته
ولی در عوض بعد از مرگ به بهشت می رویم.»
تحمل ذلت در دنیا
به
ازای کسب عزت و لذت در عقبا
یکی از خرافات مذهبی
است.
این خرافه مذهبی
فرمی از افیون همه مذاهب جهان است
و
در
انحصار ایرانیان کذایی نیست.
البته
بسیاری از ادبا و حکما و فضای ایران
مثلا
شیخ شیراز
بهشت را زیر پای اغنیا
می داند و بس:
بخور، بپوش، بپاش
که
هر دو جهان
بردی.
(نقل به مضمون)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر