شین میم شین
نه
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.
شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)
حکایت هفتم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۲۶ ـ ۲۸)
۱
یار، آن بود که
صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش
کند، در رضای یار
(خلیل خطیب رهبر، «دیوان
غزلیات سعدی»، ص ۳۸.)
معنی تحت اللفظی:
عاشق
باید
ستم معشوق
را
تحمل کند
و
رضایت معشوق
را
بر رضایت خود
ترجیح دهد.
سعدی
در این بیت غزل،
دیالک تیک عاشق و معشوق
را
به
شکل دیالک تیک ستمکش
و ستمگر بسط می دهد
و
از
آن
دیالک تیک هیچ و همه چیز
می سازد.
سعدی
بدین طریق
دیالک تیک عاشق
و معشوق
را
دوئالیزه می کند
و
تار و مار می سازد.
چون هیچ نمی تواند در رابطه دیالک تیکی شرکت ورزد.
با تخریب دیالک تیک عاشق و معشوق
تنها چیزی که باقی می ماند،
وابستگی
عاشق به معشوق
است.
سعدی کسی را یار حقیقی می داند
که
از
استقلال
عمل و اندیشه خویش،
به نفع یار صرفنظر کند،
از خود تهی شود،
هیچ شود.
تمامی غزلیات سعدی و حافظ
جز تبلیغ این اندیشه ارتجاعی نیست.
عشق
در
ایده
ئولوژی فئودالی
اصلا
عشق
نیست.
عشق
بهانه
ای
برای زندگی
انگلی است.
عشق
دستاویزی
برای زباله
وارگی است.
ادامه
دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر