۱۳۹۹ اردیبهشت ۱۹, جمعه

درنگی در مقوله نقد (۴)

 
 
درنگی از ربابه نون
 
با  
سپاس 
از 
ویولت رئوفه

محمد هراتی
 
۱
تمایل عقل به مرزشکنی است 
و 
از 
طریق «نقد» 
خواهان آزادی 
است. 
 
این جمله هراتی
به
لحاظ گرامری (دستور زبانی)
معیوب است.
 
سکنه طویله جماران
چه در داخل طویله و چه در خارج از آن،
قادر و یا مایل به جمله بندی درست نیستند.
 
اگر همین جمله هراتی
تحلیل گرامریستی شود،
عیب عمومی مشترک روشنفکریت جمهوری خریت و جنایت و جنون اسلامی
استدلال و اثبات می شود:
 
۲
تمایل عقل به مرزشکنی است 
و 
از 
طریق «نقد» 
خواهان آزادی 
است. 
 
«خواهان آزادی است» 
فعل اکتیوی
است
و
هر فعل اکتیوی
محتاج فاعلی
است.

چه کسی و یا چه چیزی،
«خواهان آزادی است»؟
 
تمایل عقل
که
فاعل
محسوب نمی شود.
 
ویرایش:
«و عقل از طریق نقد، خواهان آزادی است» 
 
  ۲
و 
عقل
از 
طریق «نقد» 
خواهان آزادی 
است. 
 
حریف
چنان وانمود می کند
که
انگار
عقل
عضوی از اعضای جامعه
است
طبقه ای از طبقات اجتماعی
است
و
ضمنا
در اسارت و قید و بند است.
 
در نتیجه
حریف
 به
 این نتیجه 
می رسد 
که 
عقل 
از
 طریق نقد
«خواهان آزادی است»
 
سؤال این است
که
چرا
روشنفکران طویله جماران
برای بیان تصورات و توهمات خود
خانه خرد خلایق 
را
تخریب می کنند؟
 
چرا
تصورات و توهمات خود
را
درست، منطقی، عقلی و علمی فرمول بندی نمی کنند؟
 
۳
و
عقل
از 
طریق «نقد» 
خواهان آزادی 
است.  
 
با توجه به ساختار و محتوای این جمله
تصور حریف از نقد روشن می شود.
 
نقد
در
قاموس حریف،
فونکسیون تبری
را
کسب می کند
که
عقل
برای گسستن غل و زنجیر بسته شده بر دست و پای خود
به
خدمت
می گیرد.
 
همین «اندیشه» (جمله) حریف
هم ضد واقعی (ایرئال) است و هم ضد عقلی (ایراسیونال) است.
 
طرفه
این 
است
که
مدعیان طرفداری از عقل
پیگیرترین مخربین خانه عقلند.
 
گزینش فرم پوئه تیکی (شعرگونه) تبیین  و نثر شعرگونه تبیین،
کسب و کار خردستیزان پیگیر
بوده است.
از نیچه تا هایدگر
از مولانا تا حافظ
از جلال آل احمد تا احمد شاملو.
 
۴
و 
عقل
از 
طریق «نقد» 
خواهان آزادی 
است.  
 
خوب.
اگر
عقل کذایی
در
قید و بند 
است،
در قید و بند چیست و یا کیست؟
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر