درنگی از ربابه نون
با
سپاس
از
ویولت رئوفه
محمد هراتی
۱
تمایل عقل به مرزشکنی است
و
از
طریق «نقد»
خواهان آزادی
است.
این جمله هراتی
به
لحاظ گرامری (دستور زبانی)
معیوب است.
سکنه طویله جماران
چه در داخل طویله و چه در خارج از آن،
قادر و یا مایل به جمله بندی درست نیستند.
اگر همین جمله هراتی
تحلیل گرامریستی شود،
عیب عمومی مشترک روشنفکریت جمهوری خریت و جنایت و جنون اسلامی
استدلال و اثبات می شود:
۲
تمایل عقل به مرزشکنی است
و
از
طریق «نقد»
خواهان آزادی
است.
«خواهان آزادی است»
فعل اکتیوی
است
و
هر فعل اکتیوی
محتاج فاعلی
است.
چه کسی و یا چه چیزی،
«خواهان آزادی است»؟
تمایل عقل
که
فاعل
محسوب نمی شود.
ویرایش:
«و عقل از طریق نقد، خواهان آزادی است»
۲
و
عقل
از
طریق «نقد»
خواهان آزادی
است.
حریف
چنان وانمود می کند
که
انگار
عقل
عضوی از اعضای جامعه
است
طبقه ای از طبقات اجتماعی
است
و
ضمنا
در اسارت و قید و بند است.
در نتیجه
حریف
به
این نتیجه
می رسد
که
عقل
از
طریق نقد
«خواهان آزادی است»
سؤال این است
که
چرا
روشنفکران طویله جماران
برای بیان تصورات و توهمات خود
خانه خرد خلایق
را
تخریب می کنند؟
چرا
تصورات و توهمات خود
را
درست، منطقی، عقلی و علمی فرمول بندی نمی کنند؟
۳
و
عقل
از
طریق «نقد»
خواهان آزادی
است.
با توجه به ساختار و محتوای این جمله
تصور حریف از نقد روشن می شود.
نقد
در
قاموس حریف،
فونکسیون تبری
را
کسب می کند
که
عقل
برای گسستن غل و زنجیر بسته شده بر دست و پای خود
به
خدمت
می گیرد.
همین «اندیشه» (جمله) حریف
هم ضد واقعی (ایرئال) است و هم ضد عقلی (ایراسیونال) است.
طرفه
این
است
که
مدعیان طرفداری از عقل
پیگیرترین مخربین خانه عقلند.
گزینش فرم پوئه تیکی (شعرگونه) تبیین و نثر شعرگونه تبیین،
کسب و کار خردستیزان پیگیر
بوده است.
از نیچه تا هایدگر
از مولانا تا حافظ
از جلال آل احمد تا احمد شاملو.
۴
و
عقل
از
طریق «نقد»
خواهان آزادی
است.
خوب.
اگر
عقل کذایی
در
قید و بند
است،
در قید و بند چیست و یا کیست؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر