پروفسور دکتر ورنر هوفمن
برگردان
شین میم شین
۴۶
· تمیز نظام قدرت از نظام حاکمیت، ما را به این نتیجه می رساند، که جامعه شناسی استالینیسم پای بند به معنای تفاوت تاریخی، هرگز نمی تواند استالینیسم را به مثابه آموزه توتالیتاریسم قلمداد کند.
· توتالیتاریسمی که مشخصه نظام حاکمیتی از نوع ناسیونال ـ سوسیالیسم (فاشیسم آلمان هیتلری. مترجم) است.
(توتالیتاریسم
عبارت است
از
فرم حاکمیتی
که با استفاده از متدهای دیکتاتوری، به سرکوب دموکراسی می پردازد و مجموعه حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را (بنا بر اصل رهبریت، کیش شخصیت)
تابع خود می سازد و قلدرمنشانه به صدور دستور العمل های دقیق و واجب الاجرا می پردازد.
مترجم)
۴۷
· کسی که مثل فریدریش ادعا می کند که «سیستم های فاشیستی و کمونیستی، سیستم های توتالیترند، که اساسا یکسان اند و فرقی با هم ندارند» و برای اثبات ادعای خود، از وجود «یک ایدئولوژی واحد، یک حزب واحد زیر رهبری یک شخص واحد، پلیس تروریستی واحد، در انحصار داشتن کومونیکاسیون و تسلیحات و اقتصاد واحدی، که به طور سانترالیستی اداره می شود» (س. ج. فریریش، «ماهیت حاکمیت توتالیتر»، ۱۹۶۶، ص ۴۳ ـ ۴۷) سخن می گوید، چنین کسی با مطلق کردن تشابهات صوری (فرمال)، جوانب محتوائی، پایگاه اجتماعی خاص، تفاوت میان مالکیت خصوصی و مالکیت اشتراکی بروسایل اقتصادی و هدف اجامعتی قدرتمداری هر کدام از آندو را نادیده می گیرد.
۴۸
· فقط با توسل به این ترفند است، که می توان نوعی از دیکتاتوری پرورشی تاریخی را با فرمی از دیکتاتوری استقامت تاریخی یکسان قلمداد کرد و افراطی را در «دیکتاتوری پرولتاریا» قابل مقایسه با مظهر «دیکتاتوری بورژوازی» تلقی نمود.
۴۹
· منحرف کردن موذیانه و فاشیسم گرایانه سیل تنفر موجود نسبت به مظاهر حاکمیت فاشیستی در گذشته ای نه چندان دور ـ در لفافه انتقاد از «توتالیتاریسم» ـ به سوی نظام به لحاظ محتوا، ماهیتا دیگر، کوچکترین ربطی به علم ندارد.
۵۰
· استالینیسم نه موضوع جامعه شناسی «توتالیتاریسم»، بلکه برعکس، موضوع جامعه شناسی «دیکتاتوری پرولتاریا» است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر