۱۴۰۳ تیر ۱۰, یکشنبه

وجود و شعور (۵۷)

  

سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین

 (۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)

برگردان

شین میم شین


فصل دوم

کردوکار روانی و واقعیت عینی 


 ۳

روانی به مثابه سوبژکتیو
 

۲۳

·    همانطور که ذکرش گذشت:

·    برای درک ماتریالیستی وجود، نه فقط در فرم اوبژکت، بلکه ضمنا در فرم سوبژکت، به درک علمی درستی از سوبژکتیویته (ذهنیت به معنی تحت اللفظی اش) نیاز است.

 

۲۴


 

·    روان شناسی، فورورمی است که در آن، این مسئله به طور مشخص حل می شود.

 


(فوروم

مفهومی از آنتیک (جهان باستان کلاسیک، روم) است

و

 به معنی محل هماندیشی (کومونیکاسیون) است.

مترجم)

 

۲۵

·    هدف اینجا این نیست که خصلت سوبژکتیو  روانی (پدیده های روانی) نفی و انکار شود.

 

۲۶

·    هدف اینجا این است که در مقابل درک غلط و ایدئالیستی از سوبژکتیویته روانی (چیزها، پدیده ها، روندها و سیستم های روانی) درک علمی از سوبژکتیویته (ذهنیت) و اوبژکتیویته (عینیت) گذاشته شود و بدین طریق، بر سوبژکتیویسم در درک روانی غلبه شود.

 

در مقابل هم قرار دادن سوبژکتیو و اوبژکتیو،

در مقابل هم قرار دادن معرفتی ـ نظری است.

(در مقابل هم قرار دادن در عرصه تئوری شناخت است.)

 

(سوبژکتیویسم

 در درک پدیده های روانی نفی دیالک تیکی شود.

 مترجم)

 

 

(به عبارت همه جانبه تر و کلی تر،

دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت

هم

در عرصه جامعتی حاکم است

و

هم

در عرصه معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت)

یکی از خدمات مهم کلاسیک های مارکسیسم،

کشف تفاوت فی مابین است:

نقش تعیین کننده در پدیده ها و روندهای جامعتی از آن سوبژکت است.

در حالیکه نقش تعیین کننده در عرصه معرفتی ـ نظری از ان اوبژکت شناخت است.

مراجعه کنید

به

سوبژکت تاریخ

تزهایی راجع به فویرباخ

 

 

تأملی در تزهایی راجع به فویرباخ (بخش اول)

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3025

 

 

سوبژکت تاریخ

 

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2066

 

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2067

 

پایان

 

سوبژکت 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/5368

 

 

دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2956

 

پایان

 

درنگی در سوبژکت تاریخی و سوبژکتیویته تاریخی

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11463

 

پایان

 

درنگی در سوبژکت تاریخ

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10032

 

پایان

 

 درنگی در دیالک تیک اوبژکت و سوبژکت

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10030

 

 مترجم)

 

۲۷

·    خطای خطیر رایج، انتقال رابطه (مناسبت) روانی با  سوبسترات (خمیرمایه) مادی آن، به عرصه فیزیولوژیکی است.

 

۲۸

·    نقش مهمی در ترویج این نقطه نظر را سخنرانی الف . گ. ایوانف ـ اسمولنسکی در در آکادمی علوم اتحاد شوروی و آکادمی علوم پزشکی به مناسبت روز پاولف بازی کرده است.

 

آناتولی گئورگی یویچ ایوانف ـ سیمولنسکی

(۱۸۹۵ ـ ۱۹۸۲)

روان شناس و پاتوفیزیولوگ اتحاد شوروی

برنده جایزه استالین  برای پزشکی (۱۹۵۰)

به خاطر آثار پاتوفیزیولوژیکی و رواندرمانی خود.

 

۲۹

·    اگر کسی رابطه (مناسبت) روانی با فیزیولوژیکی را به مثابه رابطه سوبژکتیو با اوبژکتیو در نظر گیرد، می تواند ادعا کند که کردوکار انعکاسی مغز فقط در بیان فیزیولوژیکی اش، عینی است.

 

(چنین کاری

 به معنی تنزل دادن مسئله ای کلی به مسئله ای جزئی است.

(به معنی تنزل دادن مسئله ای فلسفی به مسئله ای علمی (فیزولوژیکی) است.

مترجم)

 

۳۰

·    بدین طریق امکان شناخت علمی ـ عینی روانی (پدیده های روانی) نفی و انکار می شود.

 

۳۱

·    برای اینکه در آن صورت، آن را نیز به مثابه تجربه (روانگذشتی) سوبژکتیو می بیند.

 

۳۲

·    کوررلاسیون میان روانی و فیزیولوژیکی به مثابه رابطه میان سوبژکتیو و اوبژکتیو، آدمی را به این نتیجه می رساند که بررسی کردوکار انعکاسی مغز، فقط از یک طریق محق است:

·    فقط از طریق آنالیز فیزیولوژیکی.

 


(کوررلاسیون

به توصیف رابطه میان دو و یا چند مشخصه، وضع و یا فونکسیون می پردازد.

 این رابطه نباید رابطه علی (علتی ـ معلولی) باشد:

برخی از عناصر سیستمی

همدیگر را تحت تأثیر متقابل قرار نمی دهند

و

یا تصادفا همدیگر را تحت تأثیر قرار می دهند.

یعنی بین شان رابطه استوشیاستی (احتمالاتی) برقرار است.

مترجم)

 

۱

·    ایوانف ـ اسمولنسکی در سخرانی اش این تز را طرح می کند که کردوکار روانی «وحدت سوبژکتیو با اوبژکتیو است.»

 

۲

·    او اما در اثبات این تز، کلمات قصاری از لنین ذکر می کند، مبنی بر اینکه اینها همه از دم فقط به رابطه (مناسبت) روانی، به مثابه تصویر سوبژکتیو از جهان اوبژکتیو (عینی) مربوط می شوند و بعد همان فرمول «انتقال پدیده های کردوکار روانی به فاکت های فیزیولوژیکی را، «ذوب» روانی با فیزیولوژیکی را تحت الشعاع تشکیل رابطه متقابل و انطباق میان آنچه که قبلا از طریق سوبژکتیو ـ پسیکولوژیکی توصیف کرده بود و آنچه که با بررسی اوبژکتیو ـ فیزیولوژیکی به دست آورده بود» قرار می دهد.

·    («اجلاس علمی راجع به مسائل آموزه فیزیولوژیکی پاولف ـ عضو آکادمی»، گزارش استه نوگرافیکی، مسکو، ۱۹۵۰، ص. ۶۹ و ۷۰، به زبان روسی)   

 

۳

·    تز مربوط به «وحدت سوبژکتیو و اوبژکتتیو» به مثابه علامتی برای رابطه (مناسبت) میان روانی و سوبسترات (جوهر) فیزیولوژیکی و عصبی در سال های اخیر رواج وسیع یافته است و اعتبار (به رسمیت شناسی) عمومی کسب کرده است.

·    ولی علیرغم آن، غلط است.


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر