۱۴۰۳ خرداد ۲۰, یکشنبه

قرآن کریم از دیدی دیگر (۲۵۶)

      

ویرایش و تحلیل

 از

فریدون ابراهیمی

 

  

﴿وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ﴾
[ آل عمران: ۱۶۹]

كسانى را كه در راه خدا كشته شده‌اند مرده مپندار، بلكه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‌شوند.

 کریم

در این آیه،

 مردگان در جهاد را از مردگان در جامعه 

متمایز می سازد:

مردگان در جهاد، 

بنا بر ادعای کریم،

 اولا زنده اند،

 ثانیا نزد خدا هستند،

ثالثا مثل زندگان رزق و روزی مقرره دارند.

سؤال از کریم کذاب این است که مردگان زنده، از چه تغذیه می کنند؟

کریم

 در این آیه

دیالک تیک ماده و روح

را

به شکل دوئالیسم جسم و جان بسط و تعمیم می دهد و به اقطاب دوئالیستی جسم و جان، حیات مستقل از یکدیگر قائل می شود:

روح (جان)

پس از جدا شدن از جسم، 

به عالم ارواح  می پرد و در آنجا به حیات ابدی خود ادامه می دهد.

خود خدا هم منشاء روحی دارد.

خدا

روح مطلق است.

در فلسفه کریم،

ماده (وجود، جسم) فانی است و روح (شعور، جان) باقی.

مشخصه مشترک مهم مذاهب،

 وارونه سازی دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور، جسم و جان، اصل و عکس) است.

به همین دلیل

مذهب را شعور وارونه می نامند.

شعور مذهبی و مذهبیون

به همین دلیل

نه بر روی پای شان، بلکه بر روی کله شان ایستاده اند.

از این رو ست که همه چیز هستی را وارونه می بینند.

فوندامنتالیسم اسلامی

هم با تکیه بر این آیه، از دیالک تیک شهید و شاهد دم می زند:

دیالک تیک شهید و شاهد،

فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک اوبژکت و سوبژکت است.

شهید به ظاهر مرده است و در واقع، زنده است و حی و حاضر است و شاهد شهادت خویشتن است.

ما در این خرافه، 

با عرفان، 

با تخریب دیالک تیک عینی، 

با یکسان انگاری قلدرمنشانه سوبژکت و اوبژکت (شاهد وشهید) 

سر و کار پیدا می کنیم.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر