هاینریش گمکوف
برگردان
شین میم شین
فصل سیزدهم
کتاب کشفیات
۱۶
آنچه که انگلس در نقل زیر فوق الذکر به روشنی تشریح کرده است،
توسط مارکس
به
اختصار و ایجاز
قانون اضافه ارزش
نامیده شده است.
امروز
هم
آن
را
به
همین نام می نامیم.
مارکس
با
کشف این قانون،
قانون حرکتی کاپیتالیسم به طور کلی
را
کشف کرده است،
قانونی که در مورد همه مراحل توسعه جامعه کاپتالیستی
(یعنی مثلا در مورد مرحله انحصاری و انحصاری ـ دولتی آن)
صادق است.
مارکس
با
کشف آموزه اضافه ارزش در «کاپیتال»
به
کشف تضاد اصلی کاپیتالیسم
نایل آمده است.
(ضمنا
به
توضیح علمی دیالک تیک تکثیر ثروت بورژوازی و تشکیل و تکثیر ذلت پرولتاریا
و
راه حل این دیالک تیک
نایل آمده است.
مترجم)
مارکس
به
کشف تضاد میان خصلت جامعتی تولید و تصاحب خصوصی ـ کاپیتالیستی فراورده های جامعتی تولید
نایل آمده است.
(می توان از دیالک تیک فرم جامعتی تولید و فرم خصوصی ـ کاپیتالیستی تصاحب فراورده های تولیدی
سخن گفت.
مترجم)
مهمترین تبیین این تضاد اصلی کاپیتالیسم،
تقسیم بندی جامعه به دو طبقه اصلی
است:
به
بورژوازی
به
مثابه بانی (بنا کننده) جامعه کاپیتالیستی
و
سود برنده از آن
و
به
پرولتاریا
به
مثابه گورکن جامعه کاپیتالیستی.
روابط میان بورژوازی و پرولتاریا
مبنی بر آنند
که
طبقه انگل مالک خصوصی وسایل تولید کاپیتالیستی،
فراورده جامعتی ـ تولیدی طبقه کارگر
را
یعنی
ارزش های تولید شده توسط این طبقه اجتماعی
را
از آن خود می سازد.
پیامد عینا ضرور (پیامد عینی و جبری) این تضاد
(دیالک تیک فرم جامعتی تولید و فرم خصوصی ـ کاپیتالیستی فراورده های تولیدی)
مبارزه طبقاتی سرسختانه میان بورژوازی استثمارگر و طبقه کارگر استثمار شونده
است.
(یعنی
آشتی ناپذیری بورژوازی با پرولتاریا
در
دیالک تیک فرم جامعتی تولید و فرم خصوصی ـ کاپیتالیستی فراورده های تولیدی
است.
یعنی
چیزی عینی و قانونمند و جبری
است.
مترجم)
مبارزه طبقاتی سرسختانه میان بورژوازی استثمارگر و طبقه کارگر استثمار شونده
تعیین کننده تاریخ جامعه بورژوایی
است.
استثمار طبقه کارگر
حقیقت امری مبتنی بر مناسبات جامعتی عینی
است
و
همسن وجود مالکیت خصوصی کاپیتالیستی بر وسایل تولید
است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر