۱۳۹۹ شهریور ۱۸, سه‌شنبه

درنگی در پژوهشی از شبگیر راجع به تئوری امپریالیسم (۳)

  

 

ویرایش و درنگ

از

یدالله سلطان پور

 

تئوری امپریالیسم و تغییرات آن در قرن بیست و یکم

(بخش نخست)

شبگیر حسنی

منبع:

نوید نو


جای­گاه تاریخی امپریالیسم
 
از دیدگاه اقتصادی،
 بنیان امپریالیسم بر تمرکز و انحصار استوار
 است
 و
 این انحصار 
دقیقا
 از 
بطن رقابت آزاد 
زاده شده است.
 
 در حقیقت رقابت آزاد در بالاترین سطح خود، 
به ضد خود بدل شده است.
 
 لنین 
چهار نوع عمده انحصار 
را 
در
 دوران امپریالیسم 
تشخیص می دهد 
( لنین، ۱۳۸۴: ۱۵۳- ۱۵۴)
 
اولا 
تمرکز بسیار بالای تولید 
موجب تشکیل انحصارات به شکل کنسرن ها، کارتل ها، سندیکاها، تراست ها و امروزه هلدینگ ها 
می شود. 
 
ثانیا 
 انحصارها،
 منابع اساسی انرژی و مواد خام 
را 
در 
ابعاد بزرگ
 تحت مالکیت خویش
 در می  آورند. 
 
ثالثا
 بانک  ها 
با
 ارتقای نقش  شان از مؤسسات میانجی، 
به
 انحصارگران سرمایه مالی، 
پیوند ارگانیکی میان سرمایه مالی و سرمایه صنعتی
 ایجاد کرده  اند 
و
 از
 راه متمرکز ساختن بخش عمده  ای از سرمایه  ی مالی، 
الیگارشی مالی 
را 
به وجود آورده اند. 
 
رابعا، 
تمرکز سرمایه مالی و نقش دستِ بالای آن، 
دورنمای اهداف جدیدی 
را 
در
 پیش چشم استعمارگران گشوده است 
و 
علاوه بر غارت ثروت های کشورهای مستعمره، 
 انگیزه های جدیدی 
مانند دستیابی به سودهای انحصاری، امتیازات، صدور سرمایه و ... 
را 
ایجاد کرده است 
و
 لذا با توجه به آن که در زمان لنین، 
بخش اعظم سرزمین های آفریقا و آسیا، پیش تر، توسط قدرت های استعماری زیر سلطه قرار گرفته بود 
و
 دیگر امکان اعمال سیاست استعماری به شکلی «آزاد» بر مناطق جدید 
وجود نداشت،
 بنابراین مبارزه ی جدی بر سر تقسیم مناطق باقیمانده و نیز باز تقسیم مستعمرات پیشین، 
شدت گرفت. 
 
تمرکز سرمایه و تولید در عصر امپریالیسم 
موجب رشد سریع و البته ناموزون تر می شود. 
 
از دیگر سو، 
شدت و حدت تضادهای سرمایه داری
 از 
ویژگی های امپریالیسم
 است. 
 
صدور سرمایه و ایجاد الیگارشی مالی 
باعث می شود 
تا عده ی کمی از بزرگ ترین انحصارات در پیشرفته ترین کشورها، 
لایه های کوچک اما بسیار پرقدرتی از بورژوازی 
را
 شکل دهند 
که 
به
 شیوه ای فزاینده از رانت و ربا بهره ور می شوند. 
 
 لنین 
این علائم 
 را 
به 
مثابه نشانه های گندیدگی سرمایه داری  
تفسیر می کند
و
 امپریالیسم
 را 
سرمایه داری انگل صفت 
می نامد.
 
 رشد سریع سرمایه مالی، 
موجب تشدید تمایل امپریالیست ها به دست اندازی به سهم یکدیگر در مستعمرات می شود 
و 
 چنین دست اندازی به هیچ وجه مسالمت آمیز نخواهد بود.
 
امپریالیسم، 
 حاصل رشد و تکامل مداوم سرمایه  داری
 است. 
 
 امپریالیسم 
تنها در زمانی پدید آمد که برخی از مشخصات نظام سرمایه داری در اوج و نهایت رشد خود 
 به
 ضد خود 
بدل شدند.
 
بنابرین 
لنین 
موقعیت تاریخی امپریالیسم
 را 
نه
 به 
 عنوان فرماسیونی جدید 
بلکه چونان بالاترین و آخرین مرحله سرمایه  داری 
شناسایی می  کند. 
 
این مرحله نهایی دارای سه خصوصیت جدایی ناپذیر است 
که 
نمی توان آن ها را از این مرحله  ی سرمایه  داری جدا کرد: 
انحصار، 
 انگل صفتی 
و 
گندیدگی و احتضار.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر