پروفسور دکتر ماتهویس کلاین
برگردان
شین
میم شین
ت
معنی اتمولوژیکی یونانی «اتنوس»
۱
· واژه یونانی «اتنوس» (به معنی جنسیت، طایفه و قبیله) ضمنا با واژه «اتوس» (به معنی اخلاق و عرف و عادت) پیوند اتمیولوژیکی دارد.
۲
· اخلاق مسلط و حاکم، اخلاق طایفه و یا قبیله واحدی است و شعور اخلاقی افراد منفرد ـ ماهیتا ـ با شعور اجتماعی، شعور طایفه ای و یا شعور قبیله ای یکسان است.
۳
· با انحلال شیوه زندگی وحدتمند جامعه اشتراکی اولیه، این مسئله به طور بنیادی تغییر می یابد و اخلاق و موازین اخلاقی واحد جامعه اشتراکی اولیه نیز منحل می شوند.
۴
· پیدایش مالکیت خصوصی و جامعه طبقاتی آنتاگونیستی، تقسیم کار به کار جسمی و کار فکری، تمایز اجتماعی میان انسان ها، پیدایش تضاد میان فرد و جامعه بر مبنای آنتاگونیسم طبقاتی میان برده داران و بردگان، استثمارگران و استثمار شوندگان، صاحبان امتیازات و بی حقوقان، سخن کوتاه، پیدایش و توسعه شیوه تولیدی و شیوه زیست کیفیتا جدید انسان ها، یعنی تشکیل نظام برده داری،به طور قانونمند و اجتناب ناپذیر، به تغییر عمیق و پیدایش تضاد در روابط اخلاقی و نگرش های اخلاقی انسان ها منجر می شود.
۵
· اما بعد از اینکه اتوس به مسئله عملی جدی حیات اجتماعی بدل می شود، می بایستی ـ دیر یا زود ـ به مسئله ای برای شعور اجتماعی و تفکر انسان ها بدل شود.
۶
· قدیمی ترین آثار هنری ـ ادبی بشریت حاکی از آنند که ایدئولوگ های جامعه برده داری جهان باستان، خیلی زود به طرح و حل مسائل ایدئولوژیکی پرداخته اند.
۷
· چه در اشعار گیلگمش بابل، آثار ادبی مصر باستان از جمله «ترانه چنگزن»، «گفتگوی میانه روی (معتدلی) با روح خویش» ، چه در الواح قانون هامورابی و حضرت موسی، چه در قدیمی ترین وداهای هند و یا در اشعار هومر و هزیود در همه این آثار متعلق به مراحل آغازین جامعه برده داری، می توان نشانه های بیشماری را مبنی بر فعلیت و اهمیت مسائل اخلاقی، اجتماعی و به ویژه سیاسی مشاهده کرد که با تشکیل تضادهای طبقاتی در دستور روز قرار می گیرند.
۸
· دیری قبل از آنکه اخلاق به موضوع خاص بررسی فلسفی بدل شود، حتی دیری قبل از اینکه فلسفه به طور کلی به وجود آید، مسائل متنوع اخلاقی در زندگی و تفکر انسان ها جا و مقام استواری داشته اند.
۹
· اما چرا؟
۱۰
· دلیل تعیین کننده برای این مسئله را باید در تفاوت جدی میان اخلاق و فرم های دیگر شعور اجتماعی جست.
۱۱
· اخلاق در کلیه مراحل توسعه اش، برخلاف فرم های دیگر شعور اجتماعی که فقط عرصه خاص و منفردی از هستی اجتماعی را منعکس می کنند، از همان آغاز عرصه های زیر را در مد نظر داشته است:
الف
· اخلاق در کلیه مراحل توسعه اش، همه جوانب و روابط اجتماعی را در نظر داشته است.
ب
· اخلاق در کلیه مراحل توسعه اش، همه کرد و کار انسان ها را در نظر داشته است.
پ
· اخلاق در کلیه مراحل توسعه اش، خصوصی ترین، شخصی ترین و محرمانه ترین روابط انسان ها را در نظر داشته است.
ت
· اخلاق در کلیه مراحل توسعه اش، خود انسان ها را به مثابه فرد، شخصیت و خصلت در نظر داشته است.
ث
· اخلاق در کلیه مراحل توسعه اش، کاراکتر فردی هر فرد انسانی را در نظر داشته است.
ج
· اخلاق در کلیه مراحل توسعه اش، مجموعه موضعگیری ها و رفتار هر فرد را نسبت به زندگی در نظر داشته است.
۱۲
· از این خودویژگی و اهمیت اخلاق در حیات جامعه و در زندگی تک تک انسان ها می توان به این مسئله پاسخ داد که چرا در تمامت تاریخ جامعه طبقاتی، نه فقط نمایندگان ایدئولوژی های معین، مثلا روحانیان و یا فلاسفه، بلکه همه ایدئولوگ های طبقات دارا کم و بیش به مسائل اخلاقی پرداخته اند.
۱۳
· به عنوان مثال، شعر، قصه و یا ادبیات سیاسی هر زمان، به واسطه معضلات و تضادهای اخلاقی اقشار اجتماعی معین و یا افراد انسانی معین این زمان، قاعدتا تصویری مشخصتر و دقیقتر ارائه می دهند، تا اتیک فلسفی و یا مذهبی.
۱۴
· چرا؟
۱۵
· برای اینکه اتیک فلسفی از همان آغاز، خود را موظف می داند که نه به توضیح مسائل اخلاقی روزمره در اینجا و اکنون، بلکه بیشتر به توضیح مسائل زیر بپردازد:
الف
· به توضیح اصول عام اخلاق
ب
· به توضیح ماهیت اخلاق
پ
· به توضیح فرم های مهم اخلاق
ت
· به توضیح قوانین درونی توسعه اخلاق
ث
· به توضیح اهمیت اساسی اخلاق
ج
· به توضیح اهمیت اخلاق برای حیات جامعه و زندگی تک تک افراد انسانی
ارسطو
(۳۸۴ ـ ۳۳۲ ق. م.)
فصل دوم
تاریخ اتیک
۱
· اتیک، به مثابه یک اصل خاص فلسفه، تاریخ نسبتا جوانی دارد.
۲
· مؤسس اتیک ارسطو بوده است.
۳
· ارسطو اولین کسی بوده که به بررسی فلسفی مسائل و نکات زیر می پردازد:
الف
· ارسطو به بررسی مسائل اتیکی زمان خود می پردازد.
ب
· ارسطو به تجزیه و تحلیل فرم ها و شرایط رفتار و گرایشات اخلاقی می پردازد.
پ
· ارسطو به استدلال و اثبات ماهیت اتیک می پردازد.
ت
· ارسطو به تعیین آماج اخلاق و سیستماتیزه و منظم کردن آن می پردازد.
۴
· نام «اتیک» نیز برای اولین بار در پیوند با تقسیم بندی آثار فلسفی ارسطو پدید آمده است.
۵
· از آن به بعد است که نام اتیک در مورد بررسی های فلسفی اخلاق به کار گرفته می شود.
۶
· اتیک اساسا با نام لاتینی «فلسفه اخلاق» که بعدها رواج یافته، معنی واحدی دارد.
· اگر چه جریانی این را می پسندد و جریانی آن را.
۷
· مبانی آغازین تفکر فلسفی ـ اخلاقی در فلسفه هند، چین و به ویژه یونان این زمان وجود داشته اند، که با توسعه جامعه برده داری پیوند تنگاتنگ داشته اند و تضادهای طبقاتی نسبتا توسعه یافته میان برده داران و برده ها را منعکس می کنند.
۱
اتیک دموکریت
دموکریت
(۴۶۰ ـ ۳۷۱ ق. م.)
فیلسوف ماتریالیست یونان باستان
از فلاسفه پیشاسقراطی
شاگرد لویکیپ و بزرگترین فیلسوف طبیعتفلسفه
نماینده ماتریالیسم اتمیستی
او کل طبیعت را متشکل از ذرات تقسیم ناپذیر (اتم) می دانست.
شعار اصلی او:
چیزها فقط به ظاهر رنگ دارند، فقط به ظاهر شیرین و یا تلخند.
در واقع فقط اتم ها وجود دارند، در فضای خالی!
۱
· در یونان باستان، قبل از همه، دموکریت است که به طرز جدی به بررسی مسائل اتیکی می پردازد.
۲
· در میان گفتارهای بیشماری از دموکریت که به مسائل علمی ـ طبیعی و فلسفی اختصاص دارند، حدود ۲۳۰ جمله قصار موجز وجود دارد که به مسائل اتیکی مربوط می شوند.
۳
· دموکریت ایده های اتیکی خود را از طبیعات انسانی استخراج می کند.
۴
· او به دلشادی انسانی، به «نشاط روحی» انسانی ارج خاصی قائل می شود و آن را به مثابه ماهیت سعادت و خوشبختی می نامد.
۵
· پیش شرط نشاط روحی به نظر دموکریت عوامل زیرند:
الف
· رفاقت
ب
· همنوعدوستی
پ
· حد شناسی
ت
· خردمندی
ث
· خدمت به خلق
ج
· پاسداری از منافع شهروندان آزاد.
۶
· نظرات سیاسی و اتیکی دموکریت حاکی از آنند که او نماینده دموکراسی معتدل، یعنی نماینده اقشار میانی طبقه برده داران بوده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر