۱۳۹۹ اردیبهشت ۱۷, چهارشنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۳۱۶)


جمعبندی
از
مسعود بهبودی


چرا کارگر نمی تواند خر باشد؟
حریف

۱
اولا
به این دلیل
که
شعور
چیزی طبقاتی است.

۲
دلیلش چیست؟

۳
برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش
باید پرسید:
شعور چیست؟

۴
شعور = انعکاس وجود = عکس برداری از واقعیت عینی و یا عکس اندازی واقعیت عینی در آیینه ضمیر ما

۵
این بدان معنی است که شعور «عکس» و یا «تصویر» واقعیت عینی در آیینه ضمیر ما است.

۶
این عکس برداری از واقعیت عینی و یا عکس اندازی واقعیت عینی در آیینه ضمیر ما
از
فیلترهای (صافی های) طبقاتی می گذرد

در نتیجه
بسته به تعلقات طبقاتی افراد و طبقات اجتماعی
مانی پولیزه می شود
دستکاری می شود.

۷
تنها طبقه اجتماعی
که
منافعش با انعکاس دقیق واقعیت عینی در آیینه ضمیرش
تضادی ندارد
طبقه کارگر است که سوبژکت تاریخ در دوران کنونی است.

۸
پرولتاریای صنعتی
قاعدتا
مارکسیستی می اندیشد.
هراسی از کشف حقیقت عینی ندارد

۹
به همین دلیل
فراست و صرافت و صراحت و صداقت طبقه کارگر
چشمگیر و حیرت انگیز است

حافظ

ترسم که اشک در غم ما پرده‌در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر (افشا) شود

گویند:
«سنگ لعل شود در مقام صبر»

آری
شود
ولیک به خون جگر شود

خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه
کز دست غم
خلاص من
آن جا
مگر شود

از هر کرانه تیر دعا کرده‌ام روان
باشد کز آن میانه یکی کارگر شود

(محتوای این مفهوم از سعدی است.)

ای جان حدیث ما بر دلدار بازگو
لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود

از کیمیای مهر تو زر گشت روی من
آری به یمن لطف شما خاک زر شود

در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب
یا رب مباد آن که گدا معتبر شود

بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود

این سرکشی که کنگره کاخ وصل را ست
سرها بر آستانه او خاک در شود

حافظ
چو نافه سر زلفش به دست تو ست
دم در کش (سکوت کن)
ار نه باد صبا را خبر شود

پایان


علی منجزی

بعضی ها تو هر سازی فوت کنن فقط یک صدا می تونن ازش در بیارن!
بقول بختیاری ها :
«کا نداشت یه چی داشت!»
( ترجمه تحت الفظی اش می شود: آقای بی چیز یه چیزی داشت) اما منظور از بیان این تکیه کلام اینست که آقای بی چیز از آنجاییکه فقط یک چیز داشت آن چیز را سر هر چار راهی بنمایش می گذاشت و در هر مجلسی همان را نقل می کرد!
دوستی داشتم که آموزگار روستایی در شهرکرد بود( خودش می گفت دهکرد) .
نقل می کرد که جانم در می آمد تا کلمه ی تازه ای را یاد بچه های روستا بدهم اما در نهایت آنها معادل محلی آنرا تکرار می کردند. مثلا می خواستم بشقاب را یاد بچه های روستا بدهم. اما مگر آنها یاد می گرفتند؟! میگفت من کلمه بشقاب را برای آنها هجی می کردم و قرار بود در نهایت می گفتند: بشقاب اما آنها می گفتند : دُوْری! زیرا اصلا دهانشان به بشقاب نمی چرخید. حالا عده ای از رفقا از هر کجا شروع کنند به قیام بهمن و مبارزات علیه شاه ختمش می کنند!
 


همین معضل در همه جای طویله جماران وجود دارد.

۱
یکی از علل عقب ماندگی طویله همین است.

۲
ـ زبان در جهان ای خردمند چیست؟
ـ کلید در گنج اندیشه ها ست.

 

سجاد سامانی

به رسم صبر ، باید مَرد آهش را نگه دارد
اگر مرد است، بغض گاهگاهش را نگه دارد

پریشان است گیسویی در این باد و پریشان‌تر
مسلمانی که می‌خواهد نگاهش را نگه دارد

عصای دست من عشق است، عقل سنـگدل بـگذار
که این دیوانه تنها تکیه‌گاهش را نگه دارد

به روی صورتم گیسوی او مهمان شد و گفتم
خدا دلبستگان روسیاهش را نگه دارد

دلم را چشم‌هایش تیرباران کرد ، تسلیمم
بگویید آن کمان‌ابرو سپاهش را نگه دارد

پایان

هانا آرنت

هنگامی که مدام به شما دروغ می‌گویند
نتیجه این نیست که شما این دروغ‌ها
را باور می‌کنید؛ بلکه این است که
دیگر هیچ‌کس به هیچ‌چیز باور ندارد.

مردمی که دیگر نتوانند چیزی را باور کنند، نمی‌توانند نظری هم داشته باشند.
نه تنها
از توانایی اقدام به کاری محرومند، بلکه
از توانایی اندیشیدن و داوری کردن محروم می‌شوند و با چنین مردمی، شما هرکاری
بخواهید می‌توانید بکنید.

پایان

ما این لاطائلات هانا را مورد تأمل قرار می دهیم:

الف
هنگامی که مدام به شما دروغ می‌گویند
نتیجه این نیست که شما این دروغ‌ها
را باور می‌کنید؛ بلکه این است که
دیگر هیچ‌کس به هیچ‌چیز باور ندارد.

۱
اولا
چرا و به چه دلیل؟

۲
مثال:
تمساح یزدی می گوید:
سید علی هر دو هفته یکبار با امام زمان و خضر و الیاس در آسمان هفتم
جلسه دو هفتگی دارد و رهنمود می گیرد
و
طویله جماران
طویله امام زمان است.

۳
در باطل و دروغیت این عرعر حتی خر تردید ندارد.

۴
این اما مانع ان نمی شود
که
امت حزب الله
آن را باور نکند.
و گرنه
تمساح که خر نیست تا چنین دروغی را سر هم بندی کند.

۵
ما
که
سگ گشته ایم و دیگر حتی خر نیستیم
بدان باور نمی کنیم.

۶
ادعای هانا اکنون به محک تجربه می خورد و
خرافی بودنش اثبات می شود.

ب
مردمی که دیگر نتوانند چیزی را باور کنند، نمی‌توانند نظری هم داشته باشند.

۱
آره.
خشت اول می نهد معمار کج
تا ثریا می رود دیوار کج

۲
عدم تمکین به دروغ اعضای طبقه حاکمه
فی نفسه
به معنی داشتن نظر مخالف دروغ مورد نظر است.

۳
یعنی به معنی باور و تمکین به حقیقت است.

پ
در این صورت
نه تنها
از توانایی اقدام به کاری محرومند، بلکه
از توانایی اندیشیدن و داوری کردن محروم می‌شوند و با چنین مردمی، شما هرکاری
بخواهید می‌توانید بکنید.

۱
عجب خرافاتی.

۲
پیش شرط کسب توان اقدام به کاری
داشتن توان اندیشیدن و تشکیل اندیشه است.

۳
مثال:
عمله و بنا
قبل از بنای کلبه
اندیشه و مدل و حتی طولو عرض و ارتفاع آن را در ذهن خود و حتی بر روی کاغذ
تشکیل می دهند
بعد
به مدد آب و کاه و خاک و سنگ وسیمان و چوب و غیره کلبه را می سازند.

۴
عدم تمکین و باور به لاطائلات تمساح یزدی و جنتی جذامی
که
منجر به سقوط به درجه نازلتر از خر نمی شود.

۵
خر
اصلا
خر نیست

۶
هانا آرندت
حتی
خر نیست.

۷
هانا آرنت
ایده ئولوگ امپریالیسم است
یعنی
بسان تمساح یزدی
خر پرور است.

اجامر جماران
روزه میگیرند تا حال فقرا را بفهمند،
حریف

۱
این بزرگ ترین دروغ زمانه ما ست.

۲
روزه نوعی رژیم غذایی
است.

۳
روزه
رژیم غذایی اجامر رژیم جماران است.
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر