ﻣﻴﺮﺯﺍ ﺁﻗﺎ ﻋﺴگرﻯ
(ﻣﺎﻧﻰ)
(۱۳۳۰)
شاعر، نویسنده و پژوهشگر
انقلاب در برابر انقلاب!
منبع:
رادیو مانی
تحلیلی
از
یدالله سلطانپور
حضور روشن زنان
در
خیزش‌ها و طرح خواسته های نوین در ایران،
نشان گذر از محوریت مردانۀ
این کشور در چندین و چند سدۀ است.
اکنون داریم باوری خردمندانه می یابیم
که
زنان و مردان دو بال هستی اجتماعی هستند.
طبیعت نرماهنگ زنانه – مادرانه،
گرایش صلح خواهانه و خردمندانۀ زنانه
سال به سال جای بیشتری در ایران برای
خود می گشاید.
خشونت و جنگ طلبی و خودبرتر بینی مردانه
به همان اندازه دارد
واپس می نشیند.
کی باشد که تعادلی هستی ساز برقرار شود.
۱
اکنون داریم باوری خردمندانه می یابیم
باور خردمندانه؟
من ـ زور مانی
شاید
ایمان مبتنی بر عقل باشد.
سؤال
فقط
این است که من ـ زور مانی از عقل چیست؟
ایرانیان کذایی
مگر
در این مدت ۴۰ سال
خردمندتر شده اند؟
اصلا
نشانه های خردمندی
کدامند؟
هر خری می بیند
که
در کربلا
همه روزه
در میان زوار حرم امام بمبی منفجر می شود
و
عاشورای دیگری بازتولید می شود.
ایرانیان
اما
از
فرط خردمندی
علیرغم شنیدن خروش شط خون در عرش و فرش
دسته دسته
به
زیارت قبور می شتابند
و
شقه شقه
می شوند.
این کردوکارها نشانه عقل اند؟
۲
اکنون داریم باوری خردمندانه می یابیم
که
زنان و مردان دو بال هستی اجتماعی هستند.
آهان.
رسیدن به این نتیجه که زنان و مردان دو بال هستی اجتماعی اند،
مبتنی بر ایمان عقلی است.
من ـ زور
از
دو بال هستی اجتماعی
و
اصلا
من ـ زور از هستی اجتماعی چیست؟
۳
طبیعت نرماهنگ زنانه – مادرانه،
گرایش صلح خواهانه
و
خردمندانۀ زنانه
زن شناسی مانوی از این قرار است:
زنان ایران
در
قاموس مانی
هم
طرفدارصلح
اند
و
هم
خردمند.
زنان جهان
واقعا
هم
اندیشنده تر از مردان جهان هستند.
این برتری زنان
اما
نه
به
دلیل طبیعت زنانه،
بلکه به دلیل فونکسیون بغرنج زنان در خانواده است.
چون
کار
منبع و منشاء تفکر است.
یعنی
امری اجتماعی است
و
نه طبیعی
و
نه جنسیتی.
اگر مردان هم در خانواده مسئولیت صد نوع کار را به عهده گیرند،
بسان زنان
خردمندتر خواهند گشت.
هی
جهان بینی ماتریالیستی
کجایی؟
وجود
تعیین کننده شعور
است.
مش مانی.
و
نه
طبیعت زنانه
و
نه
تعلقات جنسیتی.
۴
سال به سال جای بیشتری در ایران برای
خود می گشاید.
طبیعت نرماهنگ زنانه – مادرانه،
گرایش صلح خواهانه
و
خردمندانۀ زنانه
گرایش خرمندانه زنان؟
گرایش عقلی زنان؟
زن شناسی مانی
عملا و عینا
وارونه زن شناسی اشرافیت فئودالی - روحانی
است
و
به همان اندازه ارزش و اعتبار علمی دارد
که
زن شناسی اشرافیت فئودالی - روحانی.
اشرافیت فئودالی - روحانی
نیمه دیگر جامعه بشری
را
ناقص العقل
قلمداد می کند.
مانی
اما
برعکس
زنان
را
کامل العقل جا می زند.
نه
مانی
دلیلی بر صحت ادعای خود دارد
و
نه
اشرافیت فئودالی - روحانی.
متد فکری
هر دو
متافیزیکی
(ضد دیالک تیکی)
است
و
هر دو
فکر و ذکری جز استحمار خلایق ندارند.
یکی جنسیت مردانه
را
مطلق و ایدئالیزه و تجلیل می کند
و
دیگری
جنسیت زنانه را.
۵
خشونت و جنگ طلبی و خودبرتر بینی مردانه
به همان اندازه دارد
واپس می نشیند.
مرد شناسی مانی
هم
دستکمی
از
مرد شناسی اشرافیت فئودالی - روحانی
ندارد.
تعیین کننده
برای هر دو
جنسیت و تعلقات جنسیتی است.
جامعه شناسی مانی و اشرافیت فئودالی - روحانی
را
می توان
جامعه شناسی بند تنبانیستی
محسوب داشت.
۶
زنان و مردان دو بال هستی اجتماعی هستند.
طبیعت نرماهنگ زنانه – مادرانه،
گرایش صلح خواهانه و خردمندانۀ زنانه
سال به سال جای بیشتری در ایران برای
خود می گشاید.
خشونت و جنگ طلبی و خودبرتر بینی مردانه
به همان اندازه دارد
واپس می نشیند.
کی باشد که تعادلی هستی ساز برقرار شود.
زنان و مردان
دو بال هستی اجتماعی اند.
با این تفاوت
که
طبیعت زنانه برای خود سال به سال
جای بیشتری باز می کند
و
زیر پای طبیعت مردانه
سال به سال
خالی تر می شود.
نتیجه این تحول حیرت انگیز چیست؟
نتیجه اش
بر قراری تعادل میان طبیعت زنانه و مردانه است.
نتیجه این تعادل چیست؟
این تعادل در قاموس شعرای طویله عه «هورا» و عا «شورا»
هستی ساز
است.
خدا بد ندهاد.
کی این تعادل هستی ساز برقرار خواهد شد؟
این دیگر
به قول مراد مانی
عادولف احمد با مداد
جزو اسرار است.
فقط
خدای عالم الغیب می داند
که
کی صورت خواهد گرفت
و
ساختمان هستی اجتماعی
شروع خواهد شد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر