تحلیلی
از
میم نون
من با دیدگاه های سیاسی آقای شالگونی
موافقت ندارم
مشد احمد
شالگونی
در واویلا و خر تو خر رستاوراسیون (احیای شرایط فئودالی قبل از پیروزی انقلاب بورژوایی سفید)
راسیونال ترین نماینده چپ ترحم انگیز کشور
بوده است:
۱
شالگونی
بی کم ترین درنگ
روحانیت تازه به قدرت رسیده ی سکسی گشته
را
به چالش کشید:
ما
متأسفانه هنوز موضعگیری او در این زمینه را نخوانده ایم.
ولی
شالگونی
به راویتی
روحانیت را به مثابه کاستی تصور و تصویر می کند و به چالش می کشد.
مفهوم کاست از دید شالگونی و یاران باید مورد بررسی مشخص قرار گیرد.
کاست
به احتمال قوی از مفاهیم رایج در ایران باستان و هندوستان دوستان است.
۲
این تصور و تصویر شالگونی
از
روحانیت
از
بیگانگی او
با
جامعه، ماتریالیسم تاریخی (علم عام ترین قوانین و قانونمندی های جامعه بشری) و مفاهیم ماتریالیستی ـ تاریخی
حکایت دارد.
روحانیت از هر نوع زرتشتی و مسیحی و یهودی و اسلامی
یکی از اجزای اصلی طبقه حاکمه بوده و است.
سؤال فقط این است که فرق، تفاوت و تضاد روحانیت
با
بخش های دیگر طبقه حاکمه
چیست؟
چون
به دلیل همین فرق و تفاوت و تضاد فی مابین است
که
روحانیت
در آیینه اذهان بی خبر از ماتریالیسم تاریخی
به مثابه نیرویی بی طرف، بی طبقه، شناور بر فراز طبقات اجتماعی و کاست کذایی نمودار می شود.
۳
برتولت برشت
در اثری تحت عنوان «رمان طایفه توئی»
روحانیان
را
معماران روح جامعه
قلمداد می کند
که
به لشگر ملخ های گرسنه و حریص و سیری ناپذیر و ویرانگر
شباهت دارند.
مراجعه کنید
به
«رمان توئی»
در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
http://hadgarie.blogspot.de/2017/05/blog-post_42.html
۴
روحانیت
دیالک تیکی از طبقه و ایده ئولوگ
است:
الف
روحانیت هم مالک مهم ترین وسایل تولید است.
یعنی
جزو طبقه حاکمه است
و
عملا
دشمن طبقاتی رعایا، پرولتاریا، پیشه وران و روشنفکران است.
ب
روحانیت
اما
در عین حال
معمار روح جامعه بی روح است.
مبلغ ایده ئولوژی طبقه حاکمه است.
یعنی
فونکسون ایده ئولوژیکی دارد.
۵
اگر روحانیت را در چارچوب دیالک تیک توده و طبقه حاکمه بررسی کنیم،
باید بگوییم
که
روحانیت
به چپاول مضاعف توده مولد و زحمتکش مشغول است:
الف
روحانیت
از
توده
هم
بهره مالکانه و اجاره مستغلات و املاک اوقاف و ارزش اضافه و غیره می ستاند.
ب
و
هم
خمس و زکات و مال امام و مزد وعظ در منبر و عقد و صیغه و نماز میت و اموال انبار و تلنبار گشته در امام زاده ها و غیره را می ستاند.
به همین دلیل
بخش های اصلی طبقه حاکمه
مثلا
اعضای اشرافیت فئودال،
روحانیان را به مثابه گدا و انگل و پارازیت محسوب می دارند.
نفرت انگیز استنباط می کنند و تحقیر می کنند.
۶
روحانیت
در آن واحد
هم از آخور می خورد و هم از توبره.
هم جزو طبقه حاکمه است، یعنی عنصری زیربنایی - اقتصادی است
و
هم مبلغ ایده ئولوژی طبقه حاکمه است
یعنی
عنصری روبنایی ـ ایده ئولوژیکی
است.
فریب ظاهر مذهب را نباید خورد.
روحانیت فقط در ظاهر مبلغ مذهب است.
مذهب برای روحانیت فرم است و نه محتوا.
روحانیت
در فرم و قالب و کپسول مذهب
ایده ئولوژی طبقه حاکمه
را
به خورد توده می دهد.
روحانیت
توده
را
با
ایده ئولوژی مذهبی توده ای
بیگانه می سازد.
روحانیت
دشمن سرسخت مذهب به مثابه ایده ئولوژی توده های زحمتکش است.
مذهب توده های دهقانی و پیشه وری و پرولتری
ماهیتا
چیز به کلی دیگری است.
مذهب توده های دهقانی و پیشه وری و پرولتری
حاوی گشتاورهای جدی از هومانیسم و سوسیالیسم و ناتورالیسم است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر