۱۳۹۵ آذر ۲۲, دوشنبه

تعارفات و تحریفات انجمن راه «کارگر» (7)


محمد رضا شالگونی
فیدل کاسترو
کسی که تا آخرین نفس
 به عدالت اجتماعی وفادار ماند

ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور

دلیل اختلاف نظر بلشویسم تحت رهبری ولادیمیر لنین با منشویسم
چه بوده است؟

·        پس از آشنائی با  مفاهیم بورژوازی آغازین و بورژوازی واپسین، هم دلایل اختلاف نظر اسپارتاکیست های آلمان (روزا لوکزمبورگ و یاران) با رهبری سوسیال ـ دموکراسی آلمان، انشعاب شان و تشکیل حزب کمونیست آلمان روشن می شوند و هم اختلاف نظر بلشویسم با منشویسم و انشعاب بلشویک ها و تشکیل حزب کمونیست روسیه.

·        در آن زمان احتمالا مفهوم طبقات اجتماعی واپسین تشکیل نشده بود.
·        لنین با هزار مصیبت به تمیز سرمایه داری مبتنی بر رقابت آزاد از سرمایه داری انحصاری نایل آمده بود و تز موسوم به حلقه سست در زنجیر جوامع سرمایه داری را و امکان پیروزی انقلاب ضد کاپیتالیستی در یک کشور را فرمولبندی کرده بود.
·        احتما در حزب توده ی ایران احدی از فلسفه بورژوائی واپسین خبر نداشت.
·        اگرچه فلسفه بورژوائی واپسین در آلمان دموکراتیک به طرز عمیقی مورد بررسی قرار گرفته بود.

·        مراجعه کنید به دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین در تارنمای دایرة المعارف روشنگری 

1

دلیل اختلاف نظر بلشویسم تحت رهبری ولادیمیر لنین با منشویسم
چه بوده است؟

·        لنینیسم هنوز شناخته نشده است.

·        خیلی ها خیال می کنند که مشخصه اصلی لنینیسم، کشف فاز دوم کاپیتالیسم (امپریالیسم) و تز حلقه سست است و بس.

·        لنینیسم اما عمیق تر، غنی تر و غول آسا تر از این چیزها ست:

الف
·        لنینیسم، مارکسیسم عصر حاضر است.

ب
·        لنینیسم کاشف سقوط طبقاتی ـ تاریخی بورژوازی به مثابه طبقه اجتماعی است.

پ
·        لنینیسم کاشف تغییر منفی بورژوازی، کاشف فساد طبقاتی ـ تاریخی بورژوازی و گندیدگی روز افزون  آن است.

ت
·        لنینیسم کاشف پایان ظرفیت انقلابی بورژوازی و چاوش نقش طبقاتی ـ تاریخی طراز نوین پرولتاریا ست.

ث
·        با لنینیسم است که نقش پرولتاریا به مثابه یگانه سوبژکت طراز نوین تاریخ در همه فرماسیون های اجتماعی ـ اقتصادی موجود در جهان تئوریزه  می شود.

ج
·        با لنینیسم است که وظیفه پرولتاریا در انجام وظایف انقلابی ـ طبقاتی ـ تاریخی دیگر طبقات اجتماعی (از اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی تا بورژوازی) تعریف و تعیین می شود.

2
دلیل اختلاف نظر بلشویسم تحت رهبری ولادیمیر لنین با منشویسم
چه بوده است؟

·        در پرتو تعریف طبقات اجتماعی واپسین، حقانیت بلشویسم در مقابل منشویسم و حقانیت احزاب کمونیستی در مقابل احزاب سوسیال ـ دموکرات اثبات می شود.

·        اکنون دیگر جز پرولتاریای متشکل در حزب کمونیستی طراز نوین، هیچ طبقه اجتماعی دیگری قادر به انجام هیچکدام از وظایف طبقاتی ـ تاریخی خویش نیست.

·        انقلاب ضد فئودالی ـ ضد استعماری کوبا و انقلاب ضد برده داری ـ ضد فئودالی ـ ضد بورژوائی چین و روسیه شوروی فقط در پرتو لنینیسم با توجه اکید به ماهیت طبقات اجتماعی واپسین، قابل درک و توضیح اند.

·        انقلاب سوسیالیستی به معنی حقیقی کلمه هنوز پیروز نشده است.

·        طبقه کارگر متشکل در حزب کمونیستی اش به انجام وظایف طبقاتی ـ تاریخی دیگر طبقات اجتماعی مبادرت ورزیده است و مبادرت می ورزد.

·        جواب بقیه سؤالات مطروحه در بخش های قبلی این تحلیل اکنون داده می شود:

چرا چریک های توده ای کوبا به تشکیل و یا تقویت و توسعه و تحکیم حزب توده می پردازند و اداره جامعه را به عهده آن می گذارند و نه به عهده بورژوازی؟

چرا حزب کمونیست روسیه و یا حزب کمونیست چین و ویتنام گذار جامعه از بقایای برده داری و فئودالی را به عهده بورژوازی روسیه و یا چین و ویتنام نمی گذارد و خود به تنهائی کمر به انجام وظایف طبقات اجتماعی دیگر می بندد؟

در روسیه و چین و ویتنام که قحط بورژوا نیست.
چرا حزب کمونیست این کشور ها از هژمونی توده ای صرفنظر نمی کند
 و خود به انجام وظایف بورژوازی انقلاب می پردازد؟

3
هر سخنی در باره نظام سیاسی کوبا و
سوسیالیسم قرن  « «بیستم» » 
به طور کلی ،
خواه ناخواه ، بلافاصله روی بزرگ ترین ضعف آن متمرکز می شود،
یعنی نبودِ دموکراسی و آزادی.

·        اکنون می توان به نادرستی ادعای رئیس انجمن راه «کارگر» پی برد:
·        شالگونی تاریخیت چیزها را فراموش می کند و بسان ساده لوحان خیال می کند که بورژوازی امپریالیستی مدافع آزادی و دموکراسی بوده و است.
·        حیرت انگیز است که او نمی داند که تا همین چند سال قبل، خونتاهای نظامی در اکثر کشورهای امپریالیستی زمام امور را به دست داشته است.
·        حیرت انگیزتر این است که رئیس انجمن راه «کارگر» نمی داند که فاشیسم، ناسیونال ـ سوسیالیسم و میلیتاریسم، فرم های دیگر فرمانفرمائی بورژوازی اند.

·        مراجعه کنید به دموکراسی، سخن از کدامین دموکراسی است؟  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری 

4

هر سخنی در باره نظام سیاسی کوبا و
سوسیالیسم قرن  « «بیستم» » 
به طور کلی ،
خواه ناخواه ، بلافاصله روی بزرگ ترین ضعف آن متمرکز می شود ،
یعنی نبودِ دموکراسی و آزادی.

·        روبنای ایده ئولوژیکی در کشورهای به قول شالگونی «سوسیالیسم قرن بیستم» نه به دلخواه استالین و هوشی مین و کاسترو و آن و این، بلکه بنا بر زیربنای اقتصادی جامعه تعیین و تعریف و تشکیل می شود.

·        پرولتاریای پیروزمند متشکل در حزب کمونیست، پس از قبضه قدرت سیاسی به انجام وظایف طبقاتی ـ تاریخی همه طبقات اجتماعی غیر پرولتری موظف و مکلف و مجبور می شود.

·        بخش مهمی از وظایفی که حزب کمونیست شوروی و چین و کوبا و غیره به عهده گرفته اند و با هزار مشقت و زحمت و ذلت و خطا به انجام رسانده اند، وظایف اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی بوده است.
·        طبقه کارگر کمشمار ضعیف در این کشورها می بایستی از مبارزه با بی سوادی و تربیت کارگر فنی شروع به کار کند.
·        این کرد و کار ها را می بایستی بورژوازی روس و چین و کوبا پیشاپیش انجام دهند و نه طبقه کارگر.

·        مراجعه کنید به استالینیسم چیست؟ در تارنمای دایرة المعارف روشنگری 





ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر