۱۳۹۵ آذر ۲۷, شنبه

سیری در فرمایشات مرتضی مطهری (2)


تحلیلی از
مسعود بهبودی

مرتضی مطهری
مسئله شناخت  

جهان بيني به منزلة زير بناي فكر است
و ايدئولوژي به منزلة رو بنا
يعني در يك دستگاه فكر و انديشه،
جهان بيني حكم طبقة زيرين و ايدئولوژي حكم طبقه روئين را دارد كه بر اساس آن و بنا بر اقتضائات آن ساخته شده است.
اگر بخواهيم به تعبير علماي قديم خودمان بيان كنيم،
بايد اين طور بگوييم كه
ايدئولوژي حكمت عملي است
و جهان بيني حكمت نظري
حكمت عملي زادة حكمت نظري است،
نه حكمت نظري زاده حكمت عملي.

پایان

جهان بيني به منزلة زير بناي فكر است
ادامه  

سؤال اکنون این است که
 روند و روال تشکیل مفهوم (واژه و یا مجموعه ای از واژه ها) 
از چه قرار است؟


روانشناس مارکسیست ـ لنینیست آلمانی
ـ کلاوس هولتس کامپ ـ  
از اساتید دانشگاه آزاد برلین
در اثری موسوم به
«شناخت»
 این مسائل را مورد بررسی عمیق قرار داده است:

1


او درختی را مثال می زند.

2
زمستان است و دهقان هیزم لازم دارد.

3
او باید به تمیز درخت خشک از درخت تر نایل اید.

4
او باید درخت را بشناسد.

5
چه باید بکند؟

6
نظر مرتضی مطهری و اعوان و انصارش در این زمینه
چیست؟

7
به نظر کلاوس هولتس کامپ
دهقان تبری برمی دارد و ضربه ای بر تنه درخت
فرود می آورد.

8
یعنی با درخت کلنجار می رود.

9
یعنی روی درخت کار می کند.

10
پس از ضربه اول بر تنه
پوست درخت کنده می شود و سیگنال های حسی معینی
به کارگاه مغزش ارسال می شوند.

11
به زبان فلسفی
تنه درخت 
در آیینه روح او،
 در آیینه ضمیر او، 
در آیینه دل او، 
در آیینه ذهن او (سوبژکت) 
منعکس می شود.

12
در آیینه ضمیر دهقان
تصاویری از تنه درخت تشکیل می شود.
و نه فقط از تنه درخت.

13
در اثر این گلاویزی دهقان با درخت
سیگنال های حسی متنوعی توسط ارگان های حسی
(چشم و گوش و دست و غیره)
راجع به تنه درخت و خیلی چیزهای دیگر
(مثلا چه چیزهائی؟)  
به کارگاه مغز دهقان ارسال می شوند.

14
مغز به حلاجی این سیگنال های حسی می پردازد.

15
روند انعکاس درخت در آیینه ذهن دهقان
روندی اوبژکتیو (عینی) است.

16
دهقان
ـ چه بسا ـ   
روحش حتی خبر ندارد که در روند گلاویزی با درخت
شناخت محیط پیرامونش
امکان پذیر می گردد.

17
درست به همان سان که آیینه خبر ندارد که
 ذاتی در آن منعکس می شود.

18
درست به همان سان که وقوف و عدم وقوف آیینه به
انعکاس
تغییری در انعکاس نمی دهد.

19
انعکاس درخت
در آیینه ضمیر دهقان
در اثر کار و در روند کار
ـ قبل از همه ـ
امری اوبژکتیو (عینی) است و نه سوبژکتیو

20
دهقان در اثر فرود آوردن ضربه تبر بر تنه درخت
به خشکی و تری درخت پی می برد.
شناخت حسی کسب می کند.

21
دهقان علاوه بر آن به پوکی و سفتی و سختی و نرمی تنه درخت پی می برد.

22
دهقان ضمنا به جنبه های کمی و کیفی
تبر پی می برد.

23
مثلا به کندی و یا تیزی تیغه تبر

24
به کوتاهی و درازی دسته تبر

25
به نحوه درست و نادرست زدن تبر بر تنه درخت

26
به صحت و سقم و دقت تصورات پیشین خود
راجع به تنه، دسته تبر، تیغه تبر، نحوه زدن تبر
پی می برد.

27
یعنی نه تنها به شناخت حسی محیط زیست خود،
 بلکه به شناخت خویشتن خویش و لیاقت معرفتی خویش 
و به قابل شناخت بودن واقعیت عینی (درخت و تبر و خویشتن)   
پی می برد.

28
هر سیگنال حسی حلاجی شده  
مثلا نرمی تنه درخت
در کارگاه مغز دهقان  
به مفهومی بدل می شود.

29
مفهوم نرمی
به محض تشکیل
 البسه مادی کلام
در برمی کند و واژه می شود.

30
واژه غلاف مادی مفهوم است.
اگر مفهوم را خنجر فکری (روحی) تصور کنیم
واژه، غلاف مادی آن است که بر زبان می آید
روی کاغذ می نشنید
مرئی و ملموس می شود.

31
دیالک تیک واژه و مفهوم
بسط و تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا ست.

32
هر واژه، ظرفی است که حاوی مفهومی (مظروفی) است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر