۱۳۹۵ دی ۱۰, جمعه

دیالک تیک زن و شوهر (2)


تحلیلی از
مریم دال و ربابه نون

زن:
میشه کمکم کنی باغچه رو مرتب کنم؟

شوهر:
تو فکر کردی من باغبون ام؟

زن:
زیر ظرفشویی آب می‌چکه، میشه درستش کنی؟

شوهر:
تو فکر کردی من لوله‌ کش ام؟

زن:
لولای در خیلی وقته خرابه، کمک می‌ کنی درستش کنم؟

شوهر:
واقعا که.
تو فکر کردی من نجار ام؟

عصری که آقا از سر کار برمی ‌گرده خونه،
می ‌بینه همه چی درست شده.
با خوشحالی به زنش میگه:
«آفرین من می ‌دونستم تو خیلی زرنگی.»

زن:
من درست نکردم که،
شوهر همسایه درستشون کرد و
در عوض ازم خواست یا یه ساندویچ همبرگر بهش بدم
یا لبامو.

شوهر:

حتما تو بهش همبرگر دادی.
نه؟

زن:
تو فکر کردی من گارسون رستوران ام؟

پایان

1
زن:
زیر ظرفشویی آب می‌ چکه، میشه درستش کنی؟

شوهر:
تو فکر کردی من لوله‌ کش ام؟

·       همه سؤالاتی را که در رابطه با بند اول این گفتگو مطرح کردیم، می توان در رابطه با این بند گفتگو میان زن و شوهر هم مطرح کرد.

2
زن:
زیر ظرفشویی آب می‌چکه، میشه درستش کنی؟

·       سؤال دیگر این است که چرا زن نمی گوید:
·       به لوله کشی زنگ بزن تا بیاید و ظرفشوئی را تعمیر کند؟

·       و چرا شوهر نمی گوید:
·       باشد.
·       به لوله کشی زنگ می زنم تا بیاید و تعمیر کند و یا به لوله کشی زنگ بزن که بیاید و تعمیرش کند؟

3
زن:
زیر ظرفشویی آب می‌چکه، میشه درستش کنی؟

شوهر:
تو فکر کردی من لوله‌ کش ام؟

·       همین سؤال ها و جواب ها حاکی از عقب ماندگی فکری مردم و یا مؤلفین این مطالب اند.

·       اما دلیل این عقب ماندگی فکری چیست؟

4
زن:
زیر ظرفشویی آب می‌چکه، میشه درستش کنی؟

شوهر:
تو فکر کردی من لوله‌ کش ام؟

·       این جور گفتگوها دال بر زیست درازمدت در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی اند.
·       در جوامع عقب مانده، هنوز تقسیم اجتماعی همه جانبه ی کار صورت نگرفته است.
·       به همین دلیل هر مادری و یا پدری، هر زنی و یا شوهری، همه فن ـ حریف در تقسیم جنسیتی کار است:

الف
·       شوهر نجار و بنا و حمال و حفار و لوله کش و سیمکش و باغبان و کشاورز و چوپان و قصاب و غیره است.  

ب
·       زن آشپز و گارسون و خیاط و رختشوی و سپور و رنگرز و بچه دار و خانه دار و خریدار و فروشنده و غیره است.

5
زن:
زیر ظرفشویی آب می‌چکه، میشه درستش کنی؟

شوهر:
تو فکر کردی من لوله‌ کش ام؟

·       با گذار جامعه به جامعه سرمایه داری این وضع خواه و ناخواه تغییر می یابد.
·       توسعه اجتماعی، مثلا گذار از فئودالیسم به کاپیتالیسم، تسهیلاتی به همراه می آورد.
·       توده های مولد و زحمتکش به ازای زجری که در طول تاریخ تحمل کرده اند، ثمرات توسعه را هم اندک اندک درو می کنند.

·       زندگی امروز در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری، احتمالا آسان تر و راحت تر گشته است.
·       تقسیم جنسیتی کار احتمالا داربست تنگ خانه و خانواده را ترک کرده و فرم تقسیم اجتماعی کار را به خود گرفته است.

·       مادران و پدران دیگر لازم نیست، همه فن ـ حریف باشند.
·       خوراک، پوشاک، مسکن و وسایل خانه و غیره در کارخانجات بزرگ تولید و توزیع می شوند.

6
زن:
لولای در خیلی وقته خرابه، کمک می‌ کنی درستش کنم؟

شوهر:
واقعا که.
تو فکر کردی من نجار ام؟

·       این بند از گفتگو هم عملا مورد تأمل قرار گرفت.

7
عصری که آقا از سر کار برمی ‌گرده خونه،
می ‌بینه همه چی درست شده.
با خوشحالی به زنش میگه:
«آفرین من می ‌دونستم تو خیلی زرنگی.»

·       این سخن شوهر، اولا اعتراف بر لیاقت فکری و عملی زن است.
·       یعنی تقسیم جنسیتی کار، حتمی و جبری و الزامی نبوده است.
·       زن هم می تواند از عهده انجام کارهائی که شوهر برمی آید، برآید و برعکس.

8
·       این ثانیا حاکی از آن است که شوهر به لیاقت فکری و عملی زن ایمان دارد.
·       و خیال می کند که زن عمدا نمی خواهد که تقسیم جنسیتی کار لطمه بردارد.

9
زن:
من درست نکردم که،
مرد همسایه درستشون کرد  

·       این جمله زن کذائی حاکی از آن است که مرد همسایه همه فن ـ حریف است:
·       هم باغبان است، هم لوله کش و هم نجار و هم عیاش.

10
زن:
من درست نکردم که،
مرد همسایه درستشون کرد و
در عوض ازم خواست یا یه ساندویچ همبرگر بهش بدم
یا لبامو.

·       این جمله زن از سوی دیگر، توهین به آدمیت مردجماعت است.
·       در این جمله زن کذائی، مرد همسیاه تا حد عنتری تنزل می یابد:
·       عنترها برای گرفتن سهمی از میوه که عنتر دیگر دارد، سرتاپایش را می لیسند.
·       مرد همسایه هم بسان عنتری به عوض خدمتی که به همنوع کرده، همبرگر و ماچ می خواهد.

·       شاید هم وضع طویله از همین قرار باشد.
·       کس چه می داند.

11
زن:
من درست نکردم که،
شوهر همسایه درستشون کرد و
در عوض ازم خواست یا یه ساندویچ همبرگر بهش بدم
یا لبامو.

·       این جمله ضمنا دال بر بیشرمی و هرزگی زن کذائی است.
·       یعنی توهین به زن جماعت است.

·       زن و یا مرد معمولا، از بیان چنین مطلبی پرهیز می ورزند.
·       مگر اینکه رابطه زناشوئی به طرز بی برگشتی تخریب شده باشد و قصد آزار همدیگر را (انتقام جوئی، سادیسم) داشته باشند.
·       بیان چنین چیزهای هرزه و مبتذل می تواند به فروپاشی زندگی مشترک منجر شود.

·       البته در میان اعضای طبقه حاکمه چنین مسائلی عادی است.
·       آنها چه بسا به تعویض زنان همدیگر مبادرت می ورزند.
·       خر تو خر به تمام معنی حاکم است.   

12
شوهر:

حتما تو بهش همبرگر دادی.
نه؟

زن:
تو فکر کردی من گارسون رستوران ام؟

·       این جمله حاکی از آن است که «بی بند و باری» در رابطه واره زناشویی حاکم است.
·       اگر هم احیانا بچه ای زاده شود، باید به مدد بررسی دی ان آ، معلوم شود که پدرش کیست.

13

شوهر:

حتما تو بهش همبرگر دادی.
نه؟

زن:
تو فکر کردی من گارسون رستوران ام؟

·       این ضمنا از مکانیکی شدن روابط میان انسانی (زناشوئی)  پرده برمی دارد:
·       لب گرفتن از هر رهگذری، سکس با هر لات و لاشخوری بی اعتنا به وجود ذره ای عشق نسبت به او.
·       نیهلیسم اخلاقی.
·       سقوط انسان به قهقرای عنتریت.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر