۱۳۹۵ آذر ۲۴, چهارشنبه

تعارفات و تحریفات انجمن راه «کارگر» (8)



وداع کارگران آلمان از  روزا لوکزمبورگ
قربانی ترور 
به تصویب حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان

محمد رضا شالگونی
فیدل کاسترو
کسی که تا آخرین نفس
 به عدالت اجتماعی وفادار ماند

ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور

هر سخنی در باره نظام سیاسی کوبا و
سوسیالیسم قرن  « «بیستم» » 
به طور کلی ،
خواه ناخواه ، بلافاصله روی بزرگ ترین ضعف آن متمرکز می شود ،
یعنی نبودِ دموکراسی و آزادی.

هر نوع طفره رفتن از این حقیقت و پیچاندن بحث در باره خصلت طبقاتی دموکراسی و توخالی بودن دموکراسی بورژوایی،
جز واگذار کردن حیاتی ترین سنگرهای پیکار طبقاتی به بهره کشان
نتیجه ای نداشته و نخواهد داشت.

·        در این جمله رئیس انجمن راه «کارگر» از ایده ئولوژی   این انجمن مدعی طرفداری از منافع طبقه کارگر پرده برمی افتد.

·        ما برای کشف ماهیت طبقاتی این ایده ئولوژی باید  مفاهیم مهم این حکم (جمله) او را مورد تأمل قرار دهیم:

1
هر نوع طفره رفتن از این
حقیقت
جز واگذار کردن حیاتی ترین سنگرهای پیکار طبقاتی به بهره کشان
نتیجه ای نداشته و نخواهد داشت.

·        منظور رئیس انجمن از مفهوم «حقیقت» چیست و کدام حقیقت در مد نظر او ست؟

·        برای پاسخ به این پرسش باید به جمله قبلی او برگردیم: 

هر سخنی در باره نظام سیاسی کوبا و
سوسیالیسم قرن  « «بیستم» » 
به طور کلی ،
خواه ناخواه ، بلافاصله روی
بزرگ ترین ضعف آن
 متمرکز می شود،
یعنی نبودِ دموکراسی و آزادی.

·        منظور او از حقیقت، نه حقیقت، بلکه «حقیقت امر» (فاکت، تاتزاخه) است.

·        مراجعه کنید به حقیقت، واقعیت امر، حقیقت امر در تارنمای دایرة المعارف روشنگری     

2

·        حقیقت به حکم (جمله، نظر، اندیشه، ارزیابی، قضاوت و امثالهم)  نسبت داده می شود و با حکم باطل (دروغ، بهتان، جعل، تحریف، تهمت و امثالهم) مرزبندی می شود.
·        حقیقت به انعکاس درست واقعیت عینی اطلاق می شود.
·        (درست به معنی نسبی متناسب با توسعه نیروهای مولده جامعه)

·        حقیقت خود از گردنه دیالک تیکی نسبی و مطلق می گذرد و خصلت تاریخی کسب می کند.

3
·        بشریت در پیشرفت به سوی حقیقت مطلق است و با توسعه ی نیروهای مولده بدان نزدیک و نزدیک تر می شود، بی آنکه بتواند بدان برسد.
·        دلیل این عجز از نیل به حقیقت مطلق، لایتناهیت واقعیت عینی است.
·        بشریت اما در گذر از گردنه دیالک تیکی نسبی و مطلق همیشه به حقیقت مطلق نزدیک تر می شود.

·        آثار نیاکان ما در جهان باستان کلاسیک (انتیک)  بخشا منتشر شده اند.
·        سطح شناخت آنها چه بسا در حد سطح شناخت کودکان مدارس ما بوده است.
·        امروزه بشریت به اعماق کاینات و به کنه ذرات نفوذ کرده است.

·        این اگر به معنی توسعه بی امان سطح شناخت بشری و نزدیک تر شدن به حقیقت مطلق نیست، چیست؟

·        چگونه می توان بی شرمانه از بی لیاقتی بشریت به شناخت واقعیت عینی دم زد و از شکاکیت و لاادریت (اسپکتیسیسم، اگنوستیسیسم) دفاع کرد؟  

4
هر سخنی در باره نظام سیاسی کوبا و
سوسیالیسم قرن  « «بیستم» » 
به طور کلی ،
خواه ناخواه ، بلافاصله روی بزرگ ترین ضعف آن متمرکز می شود ،
یعنی نبودِ دموکراسی و آزادی.

·        از دید رئیس انجمن راه «کارگر» در کوبا و دیگر کشورهای  موسوم به سوسیالیسم واقعا موجود، نه از آزادی خبری بوده و نه از دموکراسی.
·        ضمنا ادعای بی شرمانه ایادی امپریالیسم مبنی بر فقدان آزادی و دموکراسی در پشت «دیوار اهنین»، نه دروغ بی شرمانه ای، بلکه حقیقت (حکمی حقیقی)  بوده است.

·        دلیل رؤسای انجمن های مدعی طرفداری از سوسیالیسم تر و تازه و تمیز قرن بیست و یکم، همان دلیل ایادی امپریالیسم است:
·        فقدان احزاب رنگارنگ سیاه و زرد و آبی و صورتی و سرخ و معرکه های انتخاباتی رایج در متروپل های امپریالیستی.

5
هر سخنی در باره نظام سیاسی کوبا و
سوسیالیسم قرن  « «بیستم» » 
به طور کلی ،
خواه ناخواه ، بلافاصله روی بزرگ ترین ضعف آن متمرکز می شود ،
یعنی نبودِ دموکراسی و آزادی.

·        حضرات به تنها چیزی که اعتنائی ندارند، همین حقیقت است که به قصد عوامفریبی بطرز مکانیکی نشخوار می کنند:

الف
·        حقیقت اما این است که همین بورژوازی امپریالیستی خیلی خیلی دموکرات تا چند دهه قبل، به توده های دهقانی حق انتخاب شدن و انتخاب کردن نمی داد.
·        بهانه اش این بود که دهقانان تحت نفوذ اشراف فئودال اند و خطر آن می رود که آنها را انتخاب کنند.

·        جامعه شناسی به نام لئو کوفلر نوشت:
·        «اگر این ادعای شما بهانه نیست، پس اشراف فئودال را از حق کاندید شدن و انتخاب شدن  محروم کنید.
·        چرا دهقانان را محروم می سازید؟»

ب
·        در همین زمان، اشراف فئودال، بورژوا شده بودند و به تشکیل احزاب لیبرال و مسیحی و سوسیال و غیره پرداخته بودند و زمام امور را در دست داشتند و کماکان در دست دارند.
·        همین مرکل دختر کشیشی است.
·        و کلیسا مظهر اشرافیت فئودال و روحانی اند.

·        بسیاری از سیاستمداران القاب فئودالی (گراف و غیره)  را کماکان به دوش می کشند.

پ
·        حقیقت اما این است که همین بورژوازی امپریالیستی خیلی خیلی دموکرات تا چند دهه قبل، به توده های زنان حق انتخاب شدن و انتخاب کردن نمی داد.
·        اگر امروز سنگ طرفداری از حقوق زنان را به سینه می زند، اولا تحت فشار مبارزات خستگی ناپذیر زنان است.
·        ثانیا به دلیل عدول زنان از مواضع پرولتری و تمکین به مواضع بورژوازی امپریالیستی است.

·        هر امکانی که برای پیروزی قوای پرولتاریا در انتخابات می توانست وجود داشته باشد، از بین بدره شده است.

·        همین چند سال قبل، حزب سوسیالیستی متحد آلمان دموکراتیک تحت بمباران لحظه به لحظه قرار گرفت تا به حزب سوسیال ـ دموکرات موسوم به حزب چپ کذائی استحاله یافت و حق شرکت در مبارزات انتخاباتی کسب کرد.
·        سوسیالیسم قرن بیست و یکم مورد نظر رئیس انجمن راه «کارگر» احتمالا همین سوسیالیسمی است که به شیر بی یال و بی دم شبیه است.

·        طنز تاریخ این است که اکنون آلترناتیو مترقی برای هیئت حاکمه بورژوائی ـ امپریالیستی وجود ندارد و اگر کسانی از وضع موجود راضی نباشند، به احزاب فاشیستی رنگارنگ  که سازمان های امنیتی طبقه حاکمه تشکیل داده اند، رأی می دهند و شق القمر می کنند.
·        خانه های پناهندگان بی پناه را به آتش می کشند.
·        خارجی ها را ترور می کنند.
·        کارتن خواب ها و معلولین را مورد آزار و اذیت قرار می دهند.

ت
·        حقیقت اما این است که همین بورژوازی امپریالیستی خیلی خیلی دموکرات تا چند دهه قبل، از دیکتاتوری های نظامی حمایت کرده است که در ترکیه و یونان و پرتقال و اسپانیا و شیلی و آرژانتین و غیره روی کار بوده اند.
·        امروز هم از فوندامنتالیسم در کشورهای مختلف از قبیل مصر و ترکیه و ایران و عراق و سوریه و اسرائیل و غیره علنا و مخفیانه دفاع می کند.

ث
·        حقیقت اما این است که رژیم های فاشیستی (ناسیونال ـ سوسیالیسم در آلمان) و فوندامنتالیستی (خمینی در ایران، عردوغان در ترکیه، اخوان المسلمین در مصر و الجزایر و غیره) از طریق انتخابات دموکراتیک کذائی به قدرت رسیده اند.
·        امروزه حتی رژیم های اولیگارشیستی، نئوفاشیستی از قبیل پوتین و ترامپ و غیره از طریق انتخابات دموکراتیک کذائی به قدرت می رسند.
·        توده سلب خرد و خوداندیشی شده را در صورت غیاب روشنگری علمی و انقلابی و تشکیلات توده ای می توان به دنبال هر نخود سیاهی روانه کرد و خرمن فاجعه درو کرد. 

ج
واقعیت امر و حقیقت امر

·        برای تمیز واقعیت امر از حقیقت امر، مثالی می زنیم: 

1
·        زمین سیاره ای است.
·        زمین سیاره ای از الماس است.

·        هر دو جمله، واقعیت امری اند. 

2
·        اما فقط جمله اول، حقیقت امری است.
·        چون فقط آن با واقعیت عینی انطباق دارد.
·        چون زمین واقعا سیاره ای است. 

سخن از کدامین دموکراسی است؟


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر