۱۳۹۵ آذر ۲۱, یکشنبه

سیری در گفت و گوی شهاب شهسوار و رئیس دانا (13)


فریبرز رئیس‌دانا
 (۱۳۲۷) 
سرچشمه:
صفحه فیسبوک روزبه نوید 
ویرایش و تحلیل از
مسعود بهبودی

فرازی از گفتگو
 میان مائو و ارنستو چه گوارا
در جریان بازدید هیئت نمایندگان کوبا از چین
 (19 نوامبر 1960) 

 مائو:
سؤال دیگری دارم.
از پیاده شدن شما در کوبا تا لحظه پیروزی قطعی
دو سال به طول انجامید.

·        در این به اصطلاح سؤال مائو تقاوت او با رؤسای دانا آشکار می گردد:
·        در این سؤال مائو، بیلانی از اعمال انقلابیون کوبا در عرض دو سال اول حکومت شان عرضه می شود.
·        بیلانی مبتنی بر تحلیل عینی ـ علمی ـ تجربی ـ نظری رادیکال و ستایش انگیز: 

1
شما دهقانان را متحد کردید و به پیروزی دست یافتید.

·        راز پیروزی انقلابیون کوبا را مائو، نه در آوانتوریسم، نه در جلال و جبروت «چریک های کمونیست» تحت رهبری کاسترو، نه در «راه جویی و راه ‌یابی برای یافتن راهی جهت غلبه بر فسردگی اجتماعی»، بلکه در متحد سازی دهقانان، یعنی در گسترش پایگاه اجتماعی جنبش انقلابی می داند.

·        سؤال این است که چرا مائو به شناخت حقیقت عینی نایل می آید، ولی اساتید دانشگاه ها و علامه های امپریالیسم از قبیل رژی دوبره فقط در سطح این پدیده رژه می روند و گرد و غبار چشم خر کورکن به پا می کنند؟

·        به عبارت دیگر راز دستیابی به حقیقت عینی کجا ست؟  

2
شما دهقانان را متحد کردید و به پیروزی دست یافتید.

·        احتمالا خود ارنستو چه گوارا از این تحلیل علمی ـ عینی مائو غافلگیر شده است.
·        شاید اصلا متوجه محتوای تئوریکی ـ مارکسیستی ـ لنینیستی این جمله غنی و پرمحتوای مائو نشده باشد، اگرچه خود از مجریان عملی این اتحاد توده های دهقانی و هدایت انقلاب کوبا به پیروزی بوده است.

·        چون انقلابیون کوبا با مارکسیسم ـ لنینیسم، آشنائی به درد بخور نداشته اند.
·        به همین دلیل چه گوارا در پاسخ به پرسش مائو، به این تحلیل داهیانه مارکسیستی ـ لنینیستی او اعتنائی نداشته است.
·        گاهی انسان ها به محتوای تئوریکی کرد و کار خویش واقف نیستند.
·        این خود فونکسیون (وظیفه، «رسالت» تاریخی ـ طبقاتی) است که آنها را بطرز شمی (و نه آگاهانه)  به انجام کارهای معینی وامی دارد. 
·        احتمال آن می رود که چه گوارا و فیدل کاسترو و یاران در کوره تجارب زنده زندگی به مارکسیسم ـ لنینیسم بخور ـ نمیری رسیده باشند.
·        یعنی در روند عمل، به صحت تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی وقوف حاصل کرده باشند.
·        یعنی به هنگاتم مطالعه آثار کلاسیک های مارکسیسم ـ لنینیسم عافلگیر شده باشند.
·        خاطرات ارنستو چه گوارا در جنگل در رابطه با مطالعه آثار مارکس حاکی از این اند.

·        این مسئله در مورد کمونیست های چین هم و از آنجمله در مورد خود مائو هم صادق است.

3
شما دهقانان را متحد کردید و به پیروزی دست یافتید.

·        این نکته دال بر عینیت خود حقیقت است.
·        این حقیقت عینی است که در آیینه ذهن انقلابیون حقیقی منعکس می شود و البسه تئوریکی به خود می پوشد و بر زبان شان جاری می شود.

·        اگر خود کلاسیک های مارکسیسم ـ لنینیسم در سنگر سوبژکت طراز نوین تاریخ (طبقه کارگر) قرار نمی داشتند، به هیچ طریق و ترفندی نمی توانستند به تدوین تئوری رهنمای انقلاب پرولتری نایل آیند.
·        این شرایط عینی اند که شرایط ذهنی را پدید می آورند.

4
شما دهقانان را متحد کردید و به پیروزی دست یافتید.

·        این پایگاه طبقاتی انسان ها ست که آنها را به پذیرش ایده ئولوژی طبقه اجتماعی معینی سوق می دهد.
·        مارکسیسم ـ لنینیسم را به همین دلیل نمی توان در دانشگاه ها و مدارس عالی فرا گرفت.
·        چون مارکسیسم ـ لنینیسم فقط علم نیست.
·        مارکسیسم ـ لنینیسم، علم و ایده ئولوژی همزمان است.
·        بدون قرار گرفتن در سنگر پرولتاریا، از آن خود کردن ایده ئولوژی پرولتاریا (مارکسیسم ـ لنینیسم) محال است.

5
شما دهقانان را متحد کردید و به پیروزی دست یافتید.

·        این اندیشه (جمله) مائو حاوی دریائی از تحلیل و تئوری است.
·        احتمالا خود مائو هم از این حقیقت امر غافل است.
·        مائو همانقدر از مارکسیسم ـ لنینیسم خبر داشته که فیدل کاسترو به هنگام مرگ خبر داشته است.
·        دانش نظری مائو تقطیر تجارب انقلابی او در فراز و فرود جنبش رهائی بخش ملی خلق چین است.
·        گذار از تجربه به دانش تجربی است.
·        مائو به مدد دانش تجربی خویش است که به این حقیقت امر مارکسیستی ـ لنینیستی پی می برد.
·        شاید بندرت کسی در جهان به این فراست مائو رسیده باشد.

·        ما هنوز این تحلیل مائو از انقلاب کوبا را در جائی ندیده ایم.

6
شما دهقانان را متحد کردید و به پیروزی دست یافتید.

·        این اندیشه (جمله) مائو اولا حاکی از آن است که جامعه کوبا، جامعه نیمه فئودال ـ نیمه مستعمره بوده است.
·        به زبان مائو، تضاد اصلی جامعه کوبا تضاد توده های دهقانی با اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی در مقیاس ملی و با امپریالیسم در مقیاس بین المللی بوده است:
·        به همین دلیل با اتحاد دهقانان کوبا غلبه بر اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و حامی بین المللی آن، امپریالیسم به سرکردگی ایالات متحده امریکا امکان پذیر می گردد و جنبش انقلابی کوبا به پیروزی دست می یابد.

7

شما دهقانان را متحد کردید و به پیروزی دست یافتید.

·        می توان گفت که بنظر مائو ما در کوبا نه با انقلاب سوسیالیستی، بلکه با انقلاب ضد فئودالی ـ ضد نئواستعماری سر و کار داشته ایم.

·        با این تفاوت که این انقلاب ضد فئودالی ـ ضد نئواستعماری، نه در دوران سرمایه داری رقابت آزاد و نه حتی در دوران امپریالیسم، بلکه در دوران گذار تمام ارضی (گلوبال) از سرمایه داری به سوسیالیسم انجام یافته است.
·        به همین دلیل فقط می توانست تحت رهبری حزب کمونیست کوبا انجام یابد و انجام یافته است.
·        انقلاب ضد فئودالی ـ ضد نئواستعماری نه تحت رهبری بورژوازی کوبا، بلکه تحت رهبری پرولتاریای کمشمار متحد در گردان انقلابی اش (حزب کمونیست کوبا) انجام یافته است.

·        برای اینکه بورژوازی واپسین دیگر ظرفیت انجام انقلابات ضد فئودالی (انقلابات بورژوائی) را ندارد.

·        بورژوازی واپسین متحد ارگانیک اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی است و دشمن آشتی ناپذیر توده های مولد و زحمتکش از برده و پیشه ور و دهقان و روشنفکر (خلقی)  و کارگر است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر