۱۳۹۵ دی ۱, چهارشنبه

تعارفات و تحریفات انجمن راه «کارگر» (13)


محمد رضا شالگونی
فیدل کاسترو
کسی که تا آخرین نفس
 به عدالت اجتماعی وفادار ماند

ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور

اما ضمن تأکید بر این اصل،
 لازم است در باره شرایط کوبا چند نکته را به یاد داشته باشیم:
یک
دشمنی امپریالیسم امریکا با حق حاکمیت مردم کوبا،
در راندن انقلاب این کشور به طرف نظام تک حزبی
نقش بسیار مهمی داشته است

·       رئیس انجمن راه «کارگر»، چنان وانمود می کند که انگار هژمونی پرولتاریا به چه گوارا، فیدل کاسترو و یاران تحمیل شده است.
·       به زعم رئیس انجمن، امپریالیسم امریکا اگر با حق حاکمیت مردم کوبا خصومت نمی ورزید، چه گوارا و فیدل کاسترو و دیگر یاران شان، هژمونی بورژوازی و یا حتی فئودالی را برسمیت می شناختند و از هژمونی پرولتری صرفنظر می کردند.

·       این ترفند ایده ئولوژیکی رئیس انجمن به چه معنی است؟  

1
اما ضمن تأکید بر این اصل،
 لازم است در باره شرایط کوبا چند نکته را به یاد داشته باشیم:
یک
دشمنی امپریالیسم امریکا با حق حاکمیت مردم کوبا،
در راندن انقلاب این کشور به طرف نظام تک حزبی
نقش بسیار مهمی داشته است

·       این اولا به معنی جا زدن ضرورت به عنوان تصادف است.
·       هژمونی پرولتاریا در انقلاب ضد فئودالی ـ ضد استعماری کوبا و هر جای دیگر، یک ضرورت (جبر) است.
·       رئیس انجمن ضرورت اجتناب ناپذیر را به عنوان تصادف به خورد خواننده می دهد.
·       او بدین طریق به تحریف لنینیسم می پردازد.
·       او عملا موضع منشویکی می گیرد.

·       مراجعه کنید به هژمونی، دیالک تیک ضرورت و تصادف  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری    

2

اما ضمن تأکید بر این اصل،
 لازم است در باره شرایط کوبا چند نکته را به یاد داشته باشیم:
یک
دشمنی امپریالیسم امریکا با حق حاکمیت مردم کوبا،
در راندن انقلاب این کشور به طرف نظام تک حزبی
نقش بسیار مهمی داشته است

·       رئیس انجمن راه «کارگر» مخترع و مبتکر این ترفند ایده ئولوژیکی نیست.
·       او این ترفند را از مهدی بهار، مؤلف جفنگ «میراث خواران  استعمار» گرفته است.
·       از دید مهدی بهار، خط مشی ناسنجیده امپریالیسم سبب شده که انقلابیون جهان سوم از ناصر تا لومومبا، از هوشی مین تا کاسترو به پرولتاریا متمایل شوند.
·       از دید مهدی بهار، احزاب کمونیستی و انقلابیون کمونیست، میراث خوار استعمارگران اند.
·       اگر استعمار خطا نمی کرد، چه گوارا و کاسترو دست از پا خطا نمی کردند.

3

اما ضمن تأکید بر این اصل،
 لازم است در باره شرایط کوبا چند نکته را به یاد داشته باشیم:
یک
دشمنی امپریالیسم امریکا با حق حاکمیت مردم کوبا،
در راندن انقلاب این کشور به طرف نظام تک حزبی
نقش بسیار مهمی داشته است

·       طرز تحلیل جالبی است و می توان برای آن، حتی تره خرد کرد.
·       اما اگر این چه گوارا موی دماغ نگردد.
·       رؤسا باید خود را بسان مش مهدی بهار به کوچه سید علی جمارانی و جنتی جمکرانی بزنند تا حداقل خودشان به تئوری های ترفند آمیز خود، باور بیاورند.

·       با این دلایل قوی مش مهدی بهار و مش ممی شالگونی اما نمی توان تئوری موسوم به «ویتنام های دیگر» چه گوارا و فیدل کاسترو را سمبل و ماستمالی کرد.

·       ضمنا ترک چندین پست وزرات در کوبا، تغییر قیافه دادن و رفتن به جنگل های بولیوی توسط چه گوارا را چگونه می توان توجیه کرد و به نوچه های خرفت و خر قبولاند؟

4
حالا می دانیم که شورای امنیت ملی دولت آیزنهاور
 طرح سرنگونی حکومت انقلابی کوبا را در ۱۰ مارس ۱۳۵۹
(یعنی کمتر از دو ماه و نیم پس از فرار باتیستا) تدوین کرد.

·       رئیس، دلیل قوی هم در احتیار دارد.
·       چون ایزنهاور سرنگونی حکومت انقلابی کوبا را تصویب کرده، پس هژمونی پرولتری به چه گوارا و کاسترو و یاران تحمیل شده است.

·       ایراد این دلیل اما این است که آیا چه گوارا و کاسترو از این دسیسه ایزنهاور که رؤسا «حالا می دانند»، با خبر بوده اند.
·       یعنی چه گوارا، فیدل کاسترو و یاران در عرض دو ماه و نیم  پس از فرار باتیستا جواسیس خود را به کاخ سفید ایزنهاور رخنه داده بودند که بلافاصله به توطئه پی می برند و برای مقابله با آن، نظام تک حزبی (هژمونی پرولتری) را مستقر می سازند؟

·       جالب اما رو شدن ماهیت طبقاتی رؤسا در توضیحات بعدی است:   

5
در آن زمان هنوز از ملی کردن های اقتصاد کوبا خبری نبود و
رژیم انقلابی هنوز هیچ اقدامی علیه شرکت های امریکایی انجام نداده بود.

·       ماهیت طبقاتی رئیس انجمن راه «کارگر» در همین جمله او آشکار می گردد و دستش رو می شود:
·       خواننده اکنون متوجه می شود که انتقاد رؤسا نه از نظام سیاسی کذائی کوبا، نه از تعداد احزاب، نه از نظام منفور تک حزبی، بلکه از ملی کردن اقتصاد کوبا و خلع ید از شرکت های امپریالیستی است.

·       ظاهرا در «مانیفست کمونیست»، از دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی و از نقش تعیین کننده زیربنای اقتصادی سخنی نرفته است.
·       می توان نهادهای اقتصادی امپریالیسم را حفظ کرد و لگام اقتصادی جامعه را به دست انحصارات امپریالیستی سپرد و ضمنا به کسب حق حاکمیت ملی از در عقب نایل آمد.

6
در آن زمان هنوز از ملی کردن های اقتصاد کوبا خبری نبود و
رژیم انقلابی هنوز هیچ اقدامی علیه شرکت های امریکایی انجام نداده بود.

·       سطر سطر سخنان رئیس انجمن راه «کارگر» بد آموزی است.
·       هر کس از هواداران این انجمن، این جمله رؤسا را بخواند، بی آنکه روحش حتی باخبر شود، تحت اوتوریته ی رئیس به این نتیجه خواهد رسید که نظام تک حزبی یعنی ملی کردن صنایع امپریالیستی در کشور.
·       ضمنا نتیجه خواهد گرفت که چنین کاری بسیار زیانبار است و  اصلا صلاح نیست.
·       نتیجه بعدی این است که انجام چنین کارهایی توسط انقلابیون کوبا، نه آگاهانه بوده، نه داوطلبانه بوده، نه ضرور بوده و نه درست بوده است.
·       امپریالیسم آنها را به انجام این کرد و کار های خطا واداشته است.

7
در آن زمان هنوز از ملی کردن های اقتصاد کوبا خبری نبود و
رژیم انقلابی هنوز هیچ اقدامی علیه شرکت های امریکایی انجام نداده بود.

·       اگر کسی رسانه های امپریالیستی را بشنود، بخواند و تماشا کند از حیرت شاخ در خواهد آورد.
·       چون خواهد دید که همین مواضع رئیس انجمن خیلی خیلی انقلابی را، صاحب نظران امپریالیستی هم مو به مو بر زبان می رانند:
·       «ایالات متحده امریکا در مورد کوبا، اشتباهی نماند که نکند.»

·       این جمله یکی از ایدئولوگ های امپریالیستی ـ اروپایی است.
·       این بدان معنی است که اگر دکترین ایزنهاور و نیکسون و غیره اشتباه تنظیم نمی شد، قبیله کاسترو در مدت کوتاهی رهسپار گور می شد و مافیای کوبا از ایالات متحده امریکا دوباره به قدرت برمی گشت.

8
·       این انتقاد ایادی امپریالیسم اروپا ضمنا بجا ست.

·       هر پیروزی و شکست عملی قبل از اینکه در عالم واقع صورت گیرد، در کله صورت می گیرد.

·       اخیرا فیلمی منتشر شده که دوست دختر امریکائی فیدل، پس از سقط جنین، توسط سازمان سیا متقاعد می شود که مقصر سقط جنین او فیدل بوده و باید برای انتقام، او را مسموم کند و مافیا قرص های لازم را در اختیارش قرار می دهد.
·       جانان امریکائی فیدل هم قرص ها را می گیرد و در کرمش مخفی می سازد.
·       به اتاق فیدل در هتل هاوانا هم می برد.
·       ولی وقتی می خواهد در دستشوئی اتاق هتل از کرم جدا کند و بعد در جام شراب فیدل بیندازد، دچار مشکل می شود و کاسترو بو می برد و توطئه مافیا و سیا نقش بر آب می شود.   

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر