۱۳۹۵ دی ۹, پنجشنبه

سیری در فرمایشات محمد مجتهدی شبستری (2)


 محمد مجتهد شبستری
(۱۳۱۵ در شبستر)
چرا مراجع تقلید را به مناظره طلبیدم و چرا آنان نیامدند؟
(۰۵ دی ۱۳۹۵)
منبع:
وب ‌سایت شخصی محمد مجتهد شبستری
ویرایش و تحلیل از
ربابه نون  

آنان که مدعی تولیت بر دینِ تولیت ناپذیر اسلام هستند
 مستقیم و غیر مستقیم هر سخن نو در باب دین و تفسیر کتاب و سنت را
که با آموزه‌ ای سنتی آنان نمی ‌سازد
 القاء شبهه، بدعت‌ گذاری و انحراف می‌ نامند.

تولیت
یعنی عهده دار شدن رسیدگی به امور معینی

1
  تولیت بر دینِ تولیت ناپذیر اسلام  

·       انتقاد اول محمد مجتهدی شبستری از مراجع تقلید حکومتی، تولیت بر دین است.
·       چون از دید او، دین اسلام تولیت ناپذیر است.

·       باید به ترفندی منظور او را از تولیت دین و دلایل او را بر تولیت ناپذیری اسلام  کشف کنیم. 

2
آنان که مدعی تولیت بر دینِ تولیت ناپذیر اسلام هستند
 مستقیم و غیر مستقیم هر سخن نو در باب دین و تفسیر کتاب و سنت را
که با آموزه‌ ای سنتی آنان نمی ‌سازد
 القاء شبهه، بدعت‌ گذاری و انحراف می‌ نامند

·       انتقاد دوم محمد مجتهدی شبستری از مراجع تقلید حکومتی، پافشاری آنان بر درک سنتی از اسلام و مخالفت با تفسیر جدید و یا تجدید نظر در درک سنتی اسلام است.

·       اگر نظری بطور مشخص مطرح نشود، نمی توان راجع به آن، ابراز نظر کرد.

3

تکیه گاه تئوریک همه فشارهای گوناگون که از سوی نهاد های متعدد
برای محدود و منزوی کردن صاحبان آراء و اندیشه ‌های نو در باب دین،
اِعمال می‌ شود
آن آراء و فتاوای فقهی است که از قلم و زبان آن مراجع صادر می‌ شود.

·       ظاهرا جنگ محمد مجتهدی شبستری با اجامر دیگر بر سر نوسازی نظری (تئوریکی)  دین اسلام است.
·       باید ببینیم که در ورای این پافشاری کذائی بر درک سنتی و درک مدرن از اسلام، چه روندهای اجتماعی، طبقاتی و سیاسی واقعی جریان دارند.
·       چون هر درک کهنه و نو از هر ایده ئولوژی، بیانگر منافع طبقاتی معینی است.

·       سؤال این است که محمد مجتهدی شبستری و اجامر دیگر نماینده منافع کدامین قشر و یا طبقه اجتماعی اند.

·       چون نظر برای نظر به همان اندازه وجود ندارد که هنر برای هنر.

·       در زیر کاسه هر نظری و هر درکی از هر پدیده ایده ئولوژیکی ئی،  نیمکاسه ی منافع واقعی و طبقاتی ـ قشری قرار دارد.
·       چون با ده درک متفاوت از ایده ئولوژی واحدی هم می توان در خدمت طبقه حاکمه واحدی بود.

4
تکیه گاه تئوریک همه فشارهای گوناگون که از سوی نهاد های متعدد
برای محدود و منزوی کردن صاحبان آراء و اندیشه ‌های نو در باب دین،
اِعمال می‌ شود
آن آراء و فتاوای فقهی است که از قلم و زبان آن مراجع صادر می‌ شود.

·       محمد مجتهدی شبستری در این جمله از فشار نهادها و مؤسسات تئولوژیکی (فقهی) جمهوری جماران انتقاد می کند.
·       این بدان معنی است که در جمهوری جماران در جوار نهادهای سرکوب سیاسی، اقتصادی، فکری و فرهنگی، نهادهای سرکوب فقهی (تئولوژیکی) تشکیل شده اند.

·       این اما حاکی از چیست؟

5
تکیه گاه تئوریک همه فشارهای گوناگون که از سوی نهاد های متعدد
برای محدود و منزوی کردن صاحبان آراء و اندیشه ‌های نو در باب دین،
اِعمال می‌ شود
آن آراء و فتاوای فقهی است که از قلم و زبان آن مراجع صادر می‌ شود.

·       این ـ قبل از همه ـ بدان معنی است که در جمهوری جماران،  توتالیتاریسم فوندامنتالیستی تمامعیار حاکم است که همه چیز مادی، فکری و فرهنگی جامعه را کنترل و بلافاصله سرکوب می کند:  

الف

·       احزاب سیاسی و سندیکاهای کارگری را سرکوب و نابود می سازد و جای خالی آنها را با احزاب و سندیکاهای خادم طبقه حاکمه تحت عناوین مختلف پر می کند.

ب
·       بعد از دموکراسی در جامعه دم می زند و دموکراسی را در انتخابات آزاد احزاب ماهیتا واحد خلاصه می کند.
·       درست بسان کشورهای امپریالیستی که احزاب رنگارنگ با هارت و پورت های متنوع فعالیت می کنند تا حاکمیت طبقه حاکمه امپریالیستی دست نخورده بماند و جامعه در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی واحد همیشه همانی درجا زند.  

پ
·       این ـ در تحلیل نهائی ـ بدان معنی است که فوندامنتالیسم شیعی (خط امام)،  عوامفریبی فرمال امپریالیستی را برای حفظ حاکمیت طبقاتی واحد فراگرفته و به خدمت گرفته است.

ت
·       تفاوت روش و رفتار فوندامنتالیسم شیعی با امپریالیسم این است که تفتیش عقاید و سرکوب هر جریان فکری و عملی سیستم ستیز، در کشورهای امپریالیستی عمدتا مستور و چه بسا حتی با حمایت مردم صورت می گیرد و در جمهوری جماران (فوندامنتالیسم شیعی) در همه موارد بطرز آشکار و عیان و علنی و عریان.

ث
·       تفاوت دیگر روش و رفتار فوندامنتالیسم شیعی با امپریالیسم این است که فوندامنتالیسم شیعی حتی به آزادی های بند تنبانی و الکی و کشکی و یواشکی داوطلبانه امکان عرض اندام نمی دهد.
·       این چیزها را امپریالیسم اما نه تنها مجاز می دارد، مورد چشم پوشی قرار می دهد، بلکه آنها را برای اثبات حکومت «دموکراتیک» و «دولتیت مبتنی بر حق و آزادی»  خود به خدمت می گیرد.

ج

·       امپریالیسم اما تحت فشار جنگ درونطبقاتی رفته رفته به فوندامنتالیسم نزدیک می شود:
·       اکنون در خیمه طبقاتی طبقه حاکمه امپریالیستی جنگ درونی شعله ور شده است.
·       جریانات نئوفاشیستی (جریانات ترامپیستی) با شعار های مبتذل، خررنگ کن، ضد خلقی و عوامفریب و با بازی ترفندمندانه با پسیکولوژی مردم بی شعور، در حال رشد و توسعه اند.
·       رشد و توسعه این جریانات نئوفاشیستی، هیئت حاکمه امپریالیستی (استبلیشمنت) را هر چه بیشتر به فوندامنتالیسم نزدیک می کند.

·       در نتیجه کنترل توتال جامعه و مسائل بندتنبانی از قبیل مقنعه (حجاب) به همان سان که در جمهوری جماران تماتیزه شده، در کشورهای امپریالیستی نیز تماتیزه می شوند و شق القمر صورت می گیرد.

·       خلق از هر طرف خرتر می شود و حاکمیت اقلیت انگل، مستحکم تر.

6

تکیه گاه تئوریک همه فشارهای گوناگون که از سوی نهاد های متعدد
برای محدود و منزوی کردن صاحبان آراء و اندیشه ‌های نو در باب دین،
اِعمال می‌ شود
آن آراء و فتاوای فقهی است که از قلم و زبان آن مراجع صادر می‌ شود.

·       محمد مجتهدی شبستری میان مراجع تقلید حکومتی و نهادهای فشار فقهی، رابطه آمر و مأمور برقرار می سازد.
·       نهادهای حکومتی بدین طریق به اسباب سرکوب درک دیگر از تئولوژی (فقه، شریعت، قرآن، احادیث، روایات) تبدیل می شود.

·       در نتیجه، مشاجره فقهی ـ قرون وسطائی میان درک سنتی از دین و درک مدرن کذائی از آن، از حوزه فقهی ـ مذهبی (علمیه)  به جامعه منتقل می شود.

·       بدین طریق، فونکسیون و بروکراسی دولت، کثرت و وسعت می یابد.
·       دولت طبقه حاکمه فئودالی ـ بورژوائی ـ فوندامنتالیستی به مقابله با دگراندیشان مذهبی هم برمی خیزد.

·       دولت فرم تئوکراتیکی (دین سالاری) به خود می گیرد.

·       سرکوب و استبداد وسعت و تعمیق می یابد و ضمنا به عنوان نمودهای دموکراسی به خورد خلایق خر داده می شود.
·       به عنوان آزادی بیان در جمهوری جماران و جمکران فروخته می شود.

7

تکیه گاه تئوریک همه فشارهای گوناگون که از سوی نهاد های متعدد
برای محدود و منزوی کردن صاحبان آراء و اندیشه ‌های نو در باب دین،
اِعمال می‌ شود
آن آراء و فتاوای فقهی است که از قلم و زبان آن مراجع صادر می‌ شود.

·       از محمد مجتهدی شبستری چه پنهان که فوندامنتالیسم ـ چه فوندامنتالیسم سنی و چه فوندامنتالیسم شیعی ـ در تحلیل نهائی،  نوعی درک مدرن از اسلام است.
·       تفاوت و تضاد خمینی با بروجردی و شریعتمداری و امثالهم هم همین جا ست.
·       فوندامنتالیسم شیعی (خط امام) و فوندامنتالیسم سنی (خط سید قطب و مظاهری و غیره)، بلحاظ فرم، مدرن اند و بلحاظ محتوا، عهد بوقی، نامعاصر، ارتجاعی و سنتی اند:

8

·       فوندامنتالیسم شیعی و سنی، ماهیتا تجسم مقاومت اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و اقشار عقب مانده بورژوائی در مقابل پیشرفت اجتماعی اند.

·       بسان فاشیسم که ماهیتا تجسم مقاومت بورژوازی در مقابل پرولتاریا بوده است.

·       فوندامنتالیسم شیعی و سنی به همین دلیل تجسم (جسمیت یابی)  دیالک تیک آنتی کمونیسم و آنتی امپریالیسم اند.

·       (باز هم بسان فاشیسم که تجسم دیالک تیک آنتی کمونیسم و آنتی کاپیتالیسم بود.)

·        اما از آنجا که تضاد اصلی دوران ما، تضاد کار و سرمایه است، آنتی امپریالیسم فوندامنتالیسم شیعی و سنی، فرمال می ماند.
·       بی محتوا، توخالی، در حد حرف و شعار و نخود سیاه می ماند.
·       ولی آنتی کمونیسم فوندامنتالیسم شیعی و سنی عمق و غلظت و حدت و شدت و رادیکالیته غول آسا کسب می کند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر