۱۳۹۵ دی ۷, سه‌شنبه

سیری در شعری از مهدی اخوان ثالث (152)


مهدی اخوان ثالث
(1307 ـ 1369)
هستن
زمستان
(1335)  

ویرایش و تحلیل از
ربابه نون  

بی جدال و جنگ،
ای به خون خویشتن آغشتگان، کوچیده ز این تنگ آشیانِ ننگ

ای کبوترها
کاشکی پر می زد آنجا مرغ دردم، ای کبوترها

که من ار مستم، اگر هوشیار
-  گر چه می دانم به "هست" آلوده مرد ام، ای کبوترها  -
در سکوت برج بیکس مانده تان هموار،
نیز در برج سکوت و عصمت غمگین تان، جاوید،
های پاکان، های پاکان گوی
گریم و غمگین خروشم زار

·       معنی تحت اللفظی:
·       ای کبوتر ها که بدون جنگ و جدال در خون خود غوطه ور شدید و از این آشیان تنگ ننگ کوچ کردید، ای کاش مرغ درد من در کشتارگاه تان پر می زد.
·       من اگر چه مردی آلوده به «هست» هستم، همیشه ـ چه در حالت مستی و چه در حالت هشیاری ـ در برج خالی ساکت و معصوم ماتمگرفته تان، «ای پاکان»، «ای پاکان» بر لب، می گریم و از فرط غم، زار می زنم.

·       این بند واپسین این شعر اخوان است.    

1
بی جدال و جنگ،
ای به خون خویشتن آغشتگان، کوچیده ز این تنگ آشیانِ ننگ

·       اخوان جامعه را آشیان تنگ ننگ می داند.
·       در این مفهوم اخوان پسیمیسم طبقات اجتماعی واپسین تبیین می یابد:
·       همه طبقات اجتماعی واپسین، دنیا را فریبا، فانی، موقتی و دنی می دانند.  

·       مراجعه کنید به  تحلیل اشعار حافظ در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

2
بی جدال و جنگ،
ای به خون خویشتن آغشتگان، کوچیده ز این تنگ آشیانِ ننگ

·       اخوان ضمنا سرداران سلحشور توده را به کبوتر تشبیه می کند.
·       کبوترانی که بدون مقاومت و جنگ و جدال تیرباران شده اند و به خون شان،  آغشته گشته اند.

·       سؤال این است که چرا سرداران توده به کبوتر تشبیه می شوند و نه مثلا به کلاغ و یا عقاب؟

3

بی جدال و جنگ،
ای به خون خویشتن آغشتگان، کوچیده ز این تنگ آشیانِ ننگ

·       دلیل اخوان احتمالا همان تئوری او تحت عنوان «مرگی پاک در طریقی پوک» است.
·       به عبارت دیگر، دلیل شباهت سرداران توده به کفتر، خریت آنها از سوئی و مظلومیت و معصومیت و تسلیم و تمکین آنها از سوی دیگر است.

·       کلاغ و عقاب فاقد این خصوصیات منفی کبوتران اند.
·       کلاغ هوشمندی تیز اندیش است و عقاب فرازجوی تیز بین و تیز چنگ.

4

بی جدال و جنگ،
ای به خون خویشتن آغشتگان، کوچیده ز این تنگ آشیانِ ننگ

·       سرداران توده را اخوان تواب و پشیمان نمی شناسد و یا نمی خواهد بشناسد.
·       سرداران توده نه خر بوده اند و نه تسلیم طلب و آشتی جو.

·       اگر میراث فکری آنان به دست آید، می توان تحلیل کرد و بطلان دعاوی اخوان را اثبات نمود.
·       از بیت معروف کیوان معلوم می شود که سرداران توده تا آخرین دم حیات عزت مند شان، از سرتاپا آشتی ناپذیر، مهاجم و ستیزنده بوده اند.

درد و رنج تازيانه چند روزی بيش نيست
رازدار خلق اگر باشی هميشه زنده ‌ای.

·       تبار سرداران توده به بابک خرمدین می رسد.
·       بابک نیز هودار آشتی ناپذیر آرمان برابری ـ خواهری ـ برادری بوده است.
·       کمونیست به تمام معنی بوده است.

·       سؤال دیگر این است که چرا اخوان از مفهوم «بی جدال و جنگ» بهره برمی گیرد؟

5
بی جدال و جنگ،
ای به خون خویشتن آغشتگان، کوچیده ز این تنگ آشیانِ ننگ

·       دلیل اخوان شاید این باشد که سرداران توده، نه در میدان جنگ، بلکه در میدان تیر، تیرباران شده اند.
·       یعنی میان توده و طبقه حاکمه مبارزه ی مسلحانه دو طرفه در بین نبوده است.

·       تنفر انگیزی دو رژیم شاه و شیخ هم به همین دلیل است.
·       این دو جرثومه کثافت و فساد، سرداران توده را نه در میدان جنگ، بلکه در اقامتگاه ها و اسارتگاه ها ترور و اعدام می کنند.

6
بی جدال و جنگ،
ای به خون خویشتن آغشتگان، کوچیده ز این تنگ آشیانِ ننگ

·       اشتباه اخوان این است که از سه فرم مبارزه طبقاتی، فقط فرم مسلحانه (نظامی) را به رسمیت می شناسد.
·       یعنی دو فرم بسیار مهم مبارزه طبقاتی را، فرم اقتصادی و فرم ایده ئولوژیکی آن را نمی شناسد ویا به رسمیت نمی شناسد.

·       منشاء این نادانی اجامر عیرانی  به فئودالیسم می رسد.

·       بخش اعظم روشنفکران فئودالی ایران به همین درد بی درمان دچار بوده اند.

·       مبارزات طبقاتی اما در هر سه فرمش اعتبار دارد و نه در یکی از سه فرم.

7
ای کبوترها
کاشکی پر می زد آنجا مرغ دردم، ای کبوترها

·       اخوان از تیرباران سرداران توده ناراحت بوده و درد کشیده است.

·       سؤال این است که چرا باید کسی از مرگ افرادی هر چند هم پاک، ولی در راهی پوک، دردمند باشد؟

·       چون بنا بر ضرب المثلی معروف، «خود کرده را تدبیر نیست.» 

8
·       آماج انتقاد اخوان در این شعر، همدردی با پاکان مرده در طریقی پوک، ضمن انتقاد از گول زنندگان پاک جانان نادان است.
·       این نیت باطنی اخوان در بند قبلی شعر تبیین یافته است:     

در جوار رحمت ناراستین آسمان، بغنوده ایم، ای مرد،
که دگر یادی از آنان نیست
ور بود، جز در فریب شوم دیگر پاک جانان نیست

·       می توان گفت که اخوان، دوئالیسم عوامفریب و مرده ی فریب خورده را از گورستان تجارب شخصی استخراج و فرمول بندی می کند و نقش تعیین کننده از آن عوامفریب  می داند.

·       در نتیجه، اخوان تواب و پشیمان و پریشان،  ضمن همدردی با مرده فریب خورده، عوامفریب را افشا و رسوا می کند و می کوبد.

·       این طرز تفکر اخوان، احتمالا طرز تفکر خاص او نیست.

·       این نظر سازمان امنیت شاه و شیخ است:
·       در قاموس شکنجه گران شاه و شیخ، بخش قریب به اتفاق انقلابیون، نه افرادی خوداندیش و خودمختار و تصمیمگیر، بلکه مشتی پخمه و ساده لوح و فریب خورده اند.

·       این نظر ایده ئولوژیکی ـ سنتی طبقه حاکمه فئودالی، فوندامنتالیستی و بورژوائی ـ امپریالیستی، نظری رئالیستی است و باید مورد تأمل قرار گیرد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر