۱۳۹۵ آذر ۲۱, یکشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (383)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

جعفرمرزوقی
«برزین آذرمهر»

با پر پر پگاهی خود،
تا کبوتران
خورشید خفته‌ ای را
بیدار می کنند،
پر کینه کرکسان
ـ به تلافی ـ
دلگشته بلبلی را
بر دار می کنند،
(تا مشت را ، نه مژده ی پیروزی
بر شمشیر)

پایان

شوالیه ها
مثلا در فیلم «ماسک آهنین» از اثر الکساندر دوما
لات و لومپن نیستند.

1
نظامیان دربار های قرون وسطی هستند.

2
کلاه مخملیسم
فلسفه دیگری دارد.
اگر کسی پیدا کند
شق القمر کرده است

3
راهنمائی:
ایرانی جماعت سر دسته مقلدین جهان اند.

4
کلاه مخملیسم تقلید فئودالی ـ فوندامنتالیستی ایرانی جماعت
از چیست؟

5
کلاه مخملیسم
تقلید اجامر جماران از دار و دسته های لاتیستی امپریالیسم و پوتینیسم است که احتمالا به نوبه خود تقلیدی از امپریالیسم است.

6
راهنمایی:
کلاه مخملی های امپریالیستی و پوتینیستی
سواره اند و نه پیاده
موتور سوار اند.

4
وجه مشترک نمودین شان با کلاه مخملی های فئودالی ـ فوندامنتالیستی،
خال کوبی ها بر اندام است

من ـ زور
به چه معنی است؟

1
من ـ زور
در واقع دیالک تیکی از زور زدن است:

الف
زور اول را شاعر می زند تا زباله ای را سرهم بندی کند و
در بشقاب خواننده بگذارد.

ب
زور دوم را خواننده می زند تا از زباله شاعر
به مدد تخیل
چیز به درد بخوری بیرون کشد.
ولی چون زباله حاوی چیزی به درد بخوری نیست
خواننده منظور شاعر را
از قبرستان ذهن خود استخراج می کند.

2
ضمنا پرنده که خر نیست
تا از چشمه نه آب، بلکه
شیر بنوشد.

3
پرنده شبنم می نوشد
و اگر شبنم نبود
از شیر آب حیاط ها آب می نوشد

4
کدام پرنده از چشمه آب
آب می نوشد
چه رسد به شیر؟

در تو سر گوزنی را دیدم
که هنوز شاخ هایش به سمت کوهستان کج بود
چشمه ای که پرندگان زیاد را شیر می داد.
حریف الدوله حرفه ای

1
در او
سر گوزن دیده ای و یا چشمه؟
این چه سری است که به چشمه شبیه است؟

2
این چه چشمه ای است که شیر می دهد و نه آب؟

3
این چه پرنده ای است که شیر می خورد و نه دانه و آب؟

4
ضمنا گوسفند از چشمه آب می خورد و نه پرنده.

5
علاوه بر این
پرنده ها قابل شمارش اند
در نتیجه
اصطلاح «پرندگان زیاد»
نباید دقیق و درست باشد.

6
چون
زیاد برای چیزهای غیرقابل شمارش بکار می رود.
زیاد مترادف با «ماچ» انگلیسی است.

7
برای چیزهای قابل شمارش
مثلا پرندگان
بسیار
خیلی
بیشمار
بکار می رود
که مترادف با «منی» و یا «ئه لات» و یا «لاتس آف» انگلیسی اند.

سید علی خامنه ای و بابک زنجانی
کروب تهرانی و کوسه رفسنجانی
سرمایه دار اند و نه دزد
ای الاغ عرعرستانی

1
مثل خودت و اعوان و انصارت

2
دزد جزو لومپن پرولتاریا ست.

3
بورژوازی
طبقه حاکمه جامعه سرمایه داری است.

4
تو کجائی تا شود خر چاکرت
چارقت دوزد کند شانه سرت؟

لیبرالیسم که دشمن پرولتاریا نیست.

1
خود بورژوازی
ـ بلحاظ طبقاتی ـ
ضد دیالک تیکی پرولتاریا ست.

2
تضاد بورژوازی و پرولتاریا
تضاد اصلی جامعه سرمایه داری است.

3
با مفاهیم خادم و خاین نباید کار کرد.

4
این مفاهیم گل و گشادند:
کسی را که کارگری، خادم می داند
بورژوازی، خاین مادر زاد قلمداد می کند.

5
چیزها و پدیده ها را باید حداقل
تحلیل عینی کرد
و حداکثر
تحلیل دیالک تیکی

6
ما پس از ظهور پرولتاریا و تدوین مارکسیسم
با دو لیبرالیسم آشنا می شویم:

الف
لیبرالیسم فرمال (و نه فرمالیته)

ب
لیبرالیسم اصیل و محتوامند

7
کارل مارکس لیبرال اصیل است.

8
چپ ایران خر است
آبرو بر است
به همین دلیل مهندس مهدی بازرگان
(مترجم اثبات ریاضی وجود خدا)
و نهضت ملی اش را
لیبرال جار می زند 
و آبروی لیبرالیسم را و آبروی خود را می ریزد.

9
بورژوازی
از اواخر قرن 19
لیبرالیسم را
و
همه دستاوردهای فکری، فلسفی و انقلابی بورژوازی آغازین را
(میراث کانت و هولباخ و فویرباخ و هگل و هلوه تیوس و روبسپیر و غیره را)
به گور سپرده و سگانش را به ادرار بر سنگ گورش
فرمان داده است.

10
لیبرالیسم و شعار برنامه ای بورژوازی مترقی آغازین
(آزادی ـ برابری ـ برادری)
اکنون
برای خود بورژوازی ایدئالی دست نا یافتنی اند.

11
اکنون
پرچم لیبرالیسم حقیقی را
پرولتاریا بر دوش مجروح خویش می کشد.

12
لیبرالیسم و نئو لیبرالیسم
پوسته های بی هسته اند.
هارت و پورت های توخالی اند

چپ
واژه گل و گشادی است و با هر زباله ای می تواند پر شود.

1
به معنای رایج از چپ
فاشیسم و فوندامنتالیسم چپ اند.

2
فاشیسم هم میلیون ها یهودی را به بهانه نزولخواری
سلب مالکیت و بعد قبض روح کرده است.

3
پایگاه اجتماعی خود فاشیسم سرمایه مالی بوده است.

4
فوندامنتالیسم هم ضد سرمایه داری است
و هم ضد امپریالیستی است.

5
ولی از موضع ارتجاعی
از موضع صدرالاسلام
و یا از موضع فئودالیسم

6
جاذبه هر دو برای عوام الناس
به همین دلیل است.

جلال آل عبا
نماینده اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی بوده است.
تئوریسین حکومت جماران و جمکران بوده است.

1
غرب زدگی او از کتب بالینی روح الله خمینی بوده است
که زباله است.

2
پیشنهاد جلال
تشکیل حکومت روحانیان به تقلید از واتیکان بوده است.

3
جلال آل عبا
بلحاظ جهان بینی
همزمان
نماینده فاشیسم و فوندامنتالیسم بوده است.

4
جلال آل عبا
یکی از مرتجع ترین و کثیف ترین چهره های کشور عه «هورا» و عا «شورا» بوده است.

5
ما بخشی از غرب زدگی اش را تحلیل و منتشر کرده ایم:
مراجعه کنید به
سیری در جهان بینی جلال آل احمد
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

منظور از خرد چیست؟

حقیقت
ـ بر خلاف خرافه رایج ـ
شیرین تر از شهد است.
حقیقت زیر به مذاق شما
تلخ تر از زهر است:
جماعت کسب و کاری جز نهادن زباله های ایده ئولوژیکی
در سفره همدیگر ندارند.

برشت 
همین ایراد شما را به مفهوم «رسالت پرولتاریا»
گرفته است.

1
منظور ما از رسول یعنی فرستاده، مأمور، نماینده

2
مارکس و انگلس و لنین
سه نماینده کلاسیک پرولتاریا
بوده اند و خواهند بود.

3
حضرت محمد هم در واقع رسول طبقه اجتماعی برده دار بوده است

4
الله
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی طبقه حاکمه است
تصویر انتزاعی (تجرید گشته ی) طبقه حاکمه در آیینه شفاف و زلال آسمان است

زنده باد مینا.
بالاخره نمردیم و چشم مان به دیدن اندیشه ای
در فیس آباد روشن شد.
آنهم چه اندیشه ریشه گرای (رادیکال) ستایش انگیزی

شعری از شاعر افغانی

مولانا در بلخ بمان
هواي شيراز مكن
به انجيرهاي زخمي
سايه‌ هاي لاغر ناجوها
حمله‌ هاي انتحاري
تاريكي

به گرسنگي قناعت كن
هواي شيراز مكن
زمانه فرق مي ‌كند
"حافظ " از هفت خط گذشته‌ است
و "سعدي" گلستاني دارد
پربارتر از "باغ بالا"
بزرگ‌ تر از بارگاه سلطان محمود
زيباتر از "مسجد شاه دوشمشيره "
و تنها پاكان مي ‌توانند نماز كنند
امّا تو سِل داري
طاعوني
و آوارگی از انگشتانت مي‌ چكد
تو را به "تلّ ‌سياه" می ‌برند
تا موهايت سفيد شود
و خرچنگ‌ ها گردنت را ببوسند
"انسانت آرزو ست؟"
...

بر ما چه گذشته است
كه چنين شديم
چه شادمانه سينه‌ ي هم را مي ‌دريم
چه با افتخار يكديگر را سنگسار مي‌ كنيم
آيا چنگيزي بايد
از سمرقند تا قندهار
از بلخ تا شيراز
را بتازد
و آن گاه
همه به يك درد بگرييم؟

پایان

ناجو: درخت بلوط
باغ بالا: باغی مشهور در کابل
مسجد شاه دو شمشیره: مسجدی در کابل
تل سیاه: اردگاهی مخوف در زابل ایران که
مهاجران غیرقانونی به آنجا فرستاده و شکنجه می شدند.

این تحلیلِ جفنگی از صادق هدایت است

1
معنی این جمله چیست؟

2
این اگر توهین هم باشد
توهین به صادق هدایت است و نه به مشد علی و کس دیگر.

3
سؤال از لیلای عزیز و علی احسنت گو
این است که چرا به این روز افتاده ایم
که خواندن و نوشتن حتی از یادمان رفته است؟

4
همیشه چنان بوده اند، رهبران در این دیار
و یا به دلیل دور افتادن از دیار به این روز افتاده اند؟

ایرانی ها
گدائی می کنند، ولی نه در عرعرستان
در عروپا و عامریکا و دیگر جاها.

1
ضمنا لازم نیست که عرعرستان زحمت بکشد

2
خود عیرانی ها حساب همدیگر را حسابی می رسند.

3
عیرانی ها خودستیزان مادر زاد اند.

4
عرعرستان یک بیغوله برده داری است.

5
زحمتکشان کشورهای فقیر منطقه
در این بیغوله تا حد مرگ جان می کنند و استثمار می شوند.

6
به گزارش رسانه های امپریالیستی
ماه ها ست که حقوقی دریافت نکرده اند
و در نهایت ذلت بسر می برند.

7
اگر هم اعتراض کنند
ـ در بهترین حالت ـ
از عرعرستان بدر رانده می شوند
گرسنه تر از قبل
پا برهنه تر از قبل
بی خانمان تر از قبل

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر