فرازهایی
از کتاب شهلا زرلكي
تحت
عنوان
«در
خدمت و خیانت زنان»
ویرایش
و تحلیل از
مریم
دال و ربابه نون
همه
امکانات آشتی برای زن و شوهر مهیا ست:
حلقه
اتصالی به نام فرزند
اشتراک مکان زندگی
دیدارهای
مکرر صبحگاهی
میز
شام و تختخواب دونفره ای که آن دو را به آغوش باز خود فرامی خواند.
·
در این سخن مؤلف عامل وحدت بخش
(آشتی آور) ارگانیسمی (اندامی) ـ ارگاسمی نیرومندی
از قلم افتاده است.
·
عامل ارگانیسمی نیرومندی که حلقه متین
پیوند زن با شوهر (و مادر با کودک) است.
·
این عامل وحدت بخش چیست؟
1
همه
امکانات آشتی برای زن و شوهر مهیا ست:
حلقه
اتصالی به نام فرزند
اشتراک مکان زندگی
دیدارهای
مکرر صبحگاهی
میز
شام و تختخواب دونفره ای که آن دو را به آغوش باز خود فرامی خواند.
·
در گله چند هزار «نفری» جانوران،
هر مادری کودکی می زاید و اگر گله مورد حمله درندگان قرار گیرد، چه بسا کودکانی در
لا به لای بوته ها و یا در شکاف صخره ها بی کس و بی پناه می مانند.
·
مادران اما پس از نجات از مرگ،
دیوانه وار به دنبال نوزاد شان می گردند.
·
میمون ها حتی جنازه نوزاد مرده از
تشنگی و گرسنگی را مدت های مدیدی به همراه می برند.
·
وداع با فرزند برای مادران آسان
نیست.
·
حتی اگر فرزند 60 ساله باشد.
·
این را اجامر قسی القلبی که کودکان
مردم را بی رحمانه شیر می کنند و به جنگ شیران و یا به مینزار و یا به زیر تانک
عراقی ها می فرستند، بهتر است بدانند.
·
انسان ابزار نیست تا مورد استفاده
و سوء استفاده قرار گیرد.
·
انسان ابزارساز است.
·
انسان اوبژکت نیست، سوبژکت است.
·
انسان چیز واره نیست تا دور انداخته
شود.
·
انسان «آفریننده ی چیز از ناچیز»
است. (فردوسی)
·
انسان مولد است.
2
همه
امکانات آشتی برای زن و شوهر مهیا ست:
حلقه
اتصالی به نام فرزند
اشتراک مکان زندگی
دیدارهای
مکرر صبحگاهی
میز
شام و تختخواب دونفره ای که آن دو را به آغوش باز خود فرامی خواند.
·
خیلی از زنان و شوهران از هم جدا
می شوند و حتی ازدواج می کنند.
·
اما همیشه نیروئی درونی یاد
همسرشان را در خاطرشان احیا می کند و مصرانه می طلبد.
·
این نیروی درونی را مؤلف از قلم
انداخته است.
·
دلیل دشواری گسست پیوند زن و شوهر
همین عامل ارگانیمسی ـ ارگاسمی است و اوکسی توسین نام دارد.
·
بعید است که مؤلف از این عامل بی
خبر باشد.
·
برای اینکه این ماده شیمیائی به صورت دارو
نیزتحت عناوین زیر عرضه می شود:
·
اوکسی
تیپ
·
پیتوسین
·
سینتوسینون
·
این دارو ها حاوی
فونکسیون های زیر اند:
·
محرک انقباضات رحمی اند.
·
محرک ترشح شیر اند.
·
متوقف کننده خون ریزی پس از زایمان
اند.
3
همه
امکانات آشتی برای زن و شوهر مهیا ست:
حلقه
اتصالی به نام فرزند
اشتراک مکان زندگی
دیدارهای
مکرر صبحگاهی
میز
شام و تختخواب دونفره ای که آن دو را به آغوش باز خود فرامی خواند.
·
هورمون اوکسی توسین (هورمون وفا) هم در روند شیر
دادن به نوزاد و هم در اوج ارگاسم ترشح می شود و پیوند مادر و فرزند و زن و شوهر را
تحکیم می کند.
4
حلقه
اتصالی به نام فرزند
·
فرزند در رابطه زن و شوهر، پدیده ای
مولتی فونکسیونال، بغرنج و حتی تضاد آمیز است:
الف
·
فرزند معشوق طبیعی ـ غریزی ـ اجتماعی
هم مادر است و هم پدر.
·
هر دو بطرز خودپوئی یعنی بطور غیر
ارادی و ناخودآگاه عاشق فرزند خویش اند.
·
عشق مادر و پدر به فرزند (البته
اگر آدمیت زدائی نشده باشند) اصیل ترین و قوی ترین عشق مادام العمر است.
·
هیچکس عاشق تر از مادر و پدر خویش
عاشقی سراغ ندارد.
ب
·
عشق مادر و پدر به فرزند اما ضمنا
به کاهش عشق زن و شوهر نسبت به همدیگر منجر می شود.
·
چون معشوق دیگری وارد مناسبات
عاشقانه آندو می شود و سرمایه عشق تقسیم می شود.
پ
·
از این رو، با ورود فرزند به صحنه
خانواده، مسئله بغرنج تر می شود.
·
مادر و پدر ضمن عشق عمیق طبیعی ـ
غریزی ـ اجتماعی به فرزند، او را رقیبی مخرب و موی دماغ در این زمینه استنباط می
کند.
·
کودکان این پدیده ضد و نقیض (تضاد آمیز)
را کشف و ثبت و ضبط می کنند و از آن رنج می برند.
ت
·
کودکان ضمنا در مناسبات زناشوئی، بویژه
از سوی زنان، بی رحمانه آلت دست قرار داده می شوند.
·
اینسترومنتالیزه (ابزار واره) می شوند.
·
بویژه اکنون که هر نری مجاز به
داشتن چهار زن و چهارصد صیغه است و رابطه زناشوئی سست تر از همیشه است، تولید مثل به
درجه یکی از تسلیحات رزمی زنان ارتقا می یابد.
·
این اما فقط یک سوی مدال دیالک تیک
تولید مثل است.
ث
·
روی دیگر مدال دیالک تیکی تولید مثل،
عقیم بودن همسر زن و یا مرد است.
·
تحقیر و تخریب زنان و مردان عقیم
یکی از معضلات دیر آشنا در جامعه فئودالی بوده و احتمالا هنوز هم است.
·
دیالک تیک تولید مثل، بدین طریق در
جامعه عقب مانده به شکل دیالک تیک توطئه و تحقیر و تخریب بسط و تعمیم می یابد:
1
·
زن به هر ترفندی آبستن می شود تا «پیوند
زناشوئی» را تحکیم و تضمین کند.
·
شاید یکی از دلایل حقه باز تلقی
کردن زنان همین باشد.
2
·
اگر همان مکار و حقه باز به هر
دلیلی عاجز از تولید مثل باشد، تحقیر و تخریب می شود.
5
اشتراک
مکان زندگی
دیدارهای
مکرر صبحگاهی
میز
شام
تختخواب دونفره ای که آن دو را به آغوش باز خود
فرامی خواند.
·
همجائی و همبائی مکانیکی و
صوری زن و شوهر و روابط تختخوابی آنها را قبلا
مورد بحث قرار داده ایم و تکرار مکررات کسب و کار آخوند ها ست.
6
به
هر حال و در ظاهر امر
به نظر می رسد زن و مرد از روش درمانی
ناخودآگاهی
استفاده
می کنند که
خود
از خاصیت آن آگاه نیستند.
بنابراین
پرسشی در این میان شکل می گیرد:
آیا
مشاجره زن و شوهر یک راه درمان نیست؟
·
رابطه زن و شوهر و زن و مرد بطور
کلی، رابطه ای دیالک تیکی است.
·
یعنی هم مبتنی بر وحدت آندو ست و
هم مبتنی بر تضاد آندو.
·
تماتیزاسیون مشاجره زن و شوهر و
فراموش کردن وحدت آن دو نشانه بینش متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) مؤلف است.
·
زن و شوهر در بستر دیالک تیک سازش
و چالش (پیوند و تضاد) بسر می برند که در بخش های پیشین مورد بحث مفصل قرار گرفته است.
·
تماتیزاسیون چیزی یعنی موضوعیت
بخشیدن به چیزی
پایان فراگمنت اول
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر