۱۳۹۴ اسفند ۱۶, یکشنبه

شعری از محمد زهری (36)

 
شهر بند سینه
با سپاس از
مسعود

• دل،
• تنگِ تنگ است.

• دل،
• مشتِ خون،
• نشسته به اندوه

شهربند سینه
یعنی زندانی در سینه

• دل،
• شهر بندِ سینه،
• جام ظریف کوزه گر دهر

• این آبگینه، در خورِ سنگ است.

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر