۱۳۹۵ فروردین ۳, سه‌شنبه

سیری در جهان بینی احسان طبری (56) (بخش آخر)

 
احسان طبری
(1295 ـ 1368)
تحلیلی از 
شین میم شین

گفت زرتشت كه در شام بلند
چون خروسان ـ به نوا ـ بانگ كنند؟
چشم آنان كه فرابين باشد
ناظر روز نوآئين باشد
بهل، اين شيوه كوته نگرى
در نوا شو، چو خروس سحرى

·        زرتشت گفت:
·        خروس ها در شام بلند چگونه می توانند به خروش آیند؟
·        کسانی که وسعت نظر دارند، در شام بلند، فرارسیدن روز طراز نو را در نظر دارند.
·        این طرز کوته نگری را رها کن و بسان خروس سحری نوا در ده.

·        این بند واپسین شعر بلند طبری است.
·        کشف پیوند منطقی بیت اول با بیت آخر دشوار است.
·        علامت سؤال در بیت اول، از همان آغاز کار ما را کلافه کرده است.
·        ما چاره ای جز تحلیل عینی این بند واپسین شعر نداریم.
·        باید در روند تحلیل ببینیم که چه حاصل می آید.

1

گفت زرتشت كه در شام بلند
چون خروسان ـ به نوا ـ بانگ كنند؟

·        در این بیت شعر، بینش دیالک تیکی شورانگیزی در سخن زرتشت، زبانه می کشد:
·        محتوای معنوی این بیت، همان محتوای ضرب المثل معروفی است که مدیون خواجه شیرازیم:     

با خرابات نشینان ز کرامات ملاف
هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد

·        معنی تحت اللفظی:
·        نزد خرابات نشینان، لاف کارهای خارق العاده مزن.
·        برای اینکه هر سخن را در زمانی و هر نکته را در مکانی باید بر زبان راند.

2

با خرابات نشینان ز کرامات ملاف
هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد

·        خواجه شیراز در این بیت، تریاد (تثلیث) ماده ـ زمان ـ مکان را به شکل تریاد سخن ـ وقت ـ مکان بسط و تعمیم می دهد، تا اعلام دارد که دم از کرامات زدن در نزد خرابات نشینان ضد منطقی و ضد تجربی است.
·        چون اگر آنها برای کرامات تره خرد کرده بودند، به جای خرابات نشینی، کاخ نشین و یا صومعه نشین می گشتند.

3
گفت زرتشت كه در شام بلند
چون خروسان ـ به نوا ـ بانگ كنند؟

·        زرتشت گفت:
·        «از خروسان نباید انتظار داشت که در شب یلدا نوا در دهند.»

·        وقت مناسب برای نوای خروسان، نه شام بلند، بلکه لحظات قبل از طلوع عنقریب خورشید است.

·        محتوای تئوریکی (نظری) این بیت اما چیست؟

4

گفت زرتشت كه در شام بلند
چون خروسان ـ به نوا ـ بانگ كنند؟

·        تفاوت بینشی زرتشت با هوشنگ ابتهاج (سایه) همین جا ست:
·        زرتشت در این کلام قصار، انگار بینش تهی از قانونمندی علمی و تجربی هوشنگ ابتهاج (سایه)  را هزاران سال پیش، پیشاپیش به چالش می کشد:

سایه
در این سرای بی کسی، اگر سری در آمدی،
هزار کاروان دل ز هر دری در آمدی

·        معنی تحت اللفظی:
·        اگر در این حزب بی رهبر، رهبری پیدا می شد، کاروانی از هواداران سینه چاک از هر در هر خانه بیرون می آمد.

·        منطق آهنین و بر حق زرتشت، «منطق» سست و تق و لق سایه را در هم می کوبد:
·        از این خبرها نیست.
·        خروس در شام بلند، نمی تواند به خروش آید.
·        پیش شرط خروش خروس، طلوع عنقریب خورشید است.

·        در دوره های شکست و رخوت و رکود، حتی اگر ارانی از گور برخیزد، هوادار و همراه و همرزمی نمی یابد.
·        اگر جز این بود، سیاوش کسرائی، بیشک حزب نوینی تأسیس می کرد.

·        کسی عاشق چشم و روی و ابروی رهبران نیست.
·        این ضرورت های عینی هستی اجتماعی اند که زمینه را برای پیدایش رهبران مثبت و منفی، انقلابی و ارتجاعی، خادم و خاین فراهم می آورند و گرنه رهبران کذائی همیشه و همه جا وجود دارند.
·        زادگاه اعجاز و انحطاط، شرایط عینی است ونه رهبر و سرکرده و پیشوا و پیشرو:

5
گفت زرتشت كه در شام بلند
چون خروسان ـ به نوا ـ بانگ كنند؟

·        این کلام قصار زرتشت، به همین دلیل لبریز از تئوری است:
·        در این سخن زرتشت، اولا تریاد ماده ـ زمان ـ مکان به شکل تریاد خروش خروس و شام بلند بسط و تعمیم می یابد و بر نقش تعیین کننده زمان و مکان (شام بلند) تأکید ورزیده می شود.

6
گفت زرتشت كه در شام بلند
چون خروسان ـ به نوا ـ بانگ كنند؟

·        ثانیا دیالک تیک شرایط عینی ـ واقعی (رئال)  و شرایط سوبژکتیو به شکل دیالک تیک شام بلند و خروش خروس بسط و تعمیم می یابد و بر نقش تعیین کننده شرایط عینی ـ واقعی تأکید ورزیده می شود.

7
چشم آنان كه فرابين باشد
ناظر روز نوآئين باشد

·        معنی تحت اللفظی:
·        هر کس وسعت نظر داشته باشد، روز طراز نو را پیشاپیش می بیند و یا خواهد دید.

·        این بدان معنی است که خروش خروس سحری برای افراد فرابین، تعیین کننده نیست.
·        چون آنها به برکت فهم و فراست دورنگر خویش، به برکت وسعت نظر خویش، به طلوع قانونمند سحر اطمینان مطلق دارند.

·        آنچه که ما را کلافه می کند، بیت آخر این شعر بلند طبری است:

8
بهل، اين شيوه كوته نگرى
در نوا شو، چو خروس سحرى

·        معنی تحت اللفظی:
·        این طرز نگرش کوته بینانه را رها کن.
·        دورنگر و دوراندیش باش و بسان خروس سحری به خروش آی.

·        طبری در این بیت، ایده و اندیشه رئالیستی و راسیونالیستی (مبتنی بر خردگرائی و واقع بینی)  زرتشت را فراموش می کند و وارد سنگر بینشی ولونتاریستی (اراده گرائی) و سوبژکتیویستی (سوبژکت گرائی) هوشنگ ابتهاج (سایه) می شود و شعار توخالی سرمی دهد.

·        طبری همان نظر باطل سایه را در فرم دیگری تبیین می دارد:
·        چون طبری در این بیت شعر از مخاطب می طلبد که در شام بلند، در نوا شود.

·        این نظر طبری و سایه با تشخیص رئالیستی و راسیونالیستی زرتشت منافات دارد.

·        طبری اما قاعدتا نباید غافل از این تناقض باشد.

·        این شعر طبری شاید درست ویرایش نشده باشد.

·        برخی از آثار طبری که توسط برخی از اجامر بی شعور منتشر شده اند، سرشار از اغلاط املائی و انشائی اند.

آبرو می رود ای ابر خطاپوش، ببار،
که به دیوان عمل، نامه سیاه آمده ایم.
خواجه شیراز.

پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر