۱۳۹۴ اسفند ۲۹, شنبه

سوسیال ـ دموکراتیسم و کمونیسم (4)


پروفسور هانس هاینتس هولتس
سرچشمه:
برگردان میم حجری

12
·        اثبات تاریخ و جامعه بنا بر شرایط مادی، بنا بر سیستم نیازمندی ها و بنا بر کار، پیشاپیش در اثر هگل تحت عنوان «فلسفه حقوقی» انجام یافته است.

13
·        مارکس و انگلس و لنین همان را با انتقاد از اقتصاد سیاسی توسعه و تکامل می بخشند.

14
·        دعوت به اخلاق، دعوت به ایمان آوردن به ایده خلاق، دعوت به موضعگیری ایدئال منشاء خود را در فلسفه کانت دارد.

15
·        آموزگار اکتبر سرخ از این حقیقت امر بی خبر نیست.

16
·        بیهوده نیست که او به مبارزه ای شورانگیز بر ضد کانتیانیسم رایج در میان مارکسیست ها برمی خیزد و فلاسفه جوان اتحاد شوروی را به مطالعه دقیق آثار هگل فرا می خواند.

17
·        اگر به زبان آدورنو بگوییم، اینجا تفاوت از جزء است تا کل.

18
·        اینجا هدف تغییر مناسبات است، تا انسان ها شرایط زندگی بهتری را داشته باشند و در نتیجه ی شرایط زیست بهتر به رفتار بهتر قادر باشند.

19
·        آنجا هدف این است که انسان ها اصلاح شوند تا مناسبات موجود را تحمل پذیر سازند.

20
·        پایان دادن به مناسبات مبتنی بر بهره کشی و بیداد، بردگی و بربریت را انقلاب می گویند.

21
·        اصلاح انسان ها و «همکاری اجتماعی» (میان طبقات اجتماعی) به جای استثمار تا زمانی که قوانین انباشت سرمایه افزایش بی وقفه سود را تضمین می کنند، آرزوی صوری  دلکشی است.

22

·        به قول برتولت برشت:
·        «ما هم دوست داریم، خوب باشیم تا خشن.
·        مناسبات اما خشن اند تا خوب!»

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر