۱۳۹۵ فروردین ۴, چهارشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (260)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

در سازمان فئودالی فدائیان «خلق»
حتی با ذره بین نمی توان
کمونیستی پیدا کرد.

1
خودشان هم اکنون می گویند.

2
حتی حزب توده پس از پیوستن به این اجامر
آنها را کمونیست تلقی نمی کرد.

3
سازمان فدائیان «خلق» را می توان
نیچه ئیست (شاملوئیست، آل احمدیست) و یا فاشیست تلقی کرد.

4
اینها نمایندگان بی چون و چرای تئوری نخبگان اند که
اورتگا گاسه فاشیست اسپانیائی
ـ رفیق هایدگر هیتلریست ـ
تآسیس کرده است.

5
شاملو به جای نخبه، روشنفکر می گذارد.
بی اعتنا به اینکه
در جمع فدائیان و مجاهدین و پیکار و لیملام و دیمدام
حتی احدی یافت نمی شود که در کله چیزی جز شلغم داشته باشد.


من کی ام
شمس تبریزی

گم شدم در خود ندانم من، کی ام یا چیستم
قالبم،عقلم، حیاتم، جان گویا، چیستم

آدمی نام ام ولیکن آدمی در اصل چیست؟
معنی ام، یا صورت ام، یا بی مسما، چیستم

در چنین صورت که من دارم، چه گویم وصف خویش
آتشم، خاکم، نسیمم، آب دریا، چیستم

عاقلم ، دیوانه ام، در فرقتم یا در وصال
نیستم، هستم، نه برجایم، نه بی جا، چیستم

عاشقم، معشوقم،عشقم، سالکم، پیرم، مرید
راهبم، یارم، صلیبم، یا مسیحا چیستم

مرده ام، یا زنده ام، یا زنده بی جسم و جان
نور و ظلمت، زهر و نوش و زشت و زیبا چیستم

آه از این وادی حیرت، آه از این دریای ژرف
کشتی ام، یا بحر، یا لولوی لالا، چیستم

بی نشانی، شد نشان و بی زبانی، شد زبان
بی نشان و بی زبان، گویا و بینا چیستم

ور کسی پرسد زمن:
«تو کیستی یا چیستی؟»
من چه دانم، کاین چنین حیران وشیدا، چیستم

داستان شمس تبریزی، همین خوانند و من
واله ام، مدهوش و حیران، یا کی ام یا چیستم
پایان

1
دین قدمت هزاران ساله دارد.

2
دین فرمی از شعور اجتماعی است که
در تمامی قرون وسطی پرچم مقاومت و مبارزه بوده است.

3
همه جنگ های دهقانی و ضد فئودالی
زیر پرچم ایده ئولوژیکی دین صورت گرفته اند.

4
کشیشان زن و مردی
پیشاپیش دهقانان
مسلحانه جنگیده اند
و بر دار شده اند.

5
دین ایده ئولوژی است.
و ایده ئولوژی پدیده ای طبقاتی است.

مرگ هر کس
برای عیرانی جماعت مائده ای است.

1
کسی اعتنائی به زندگان ندارد
ولی چه باک
که میلیون ها نفر
مرگ یکدیگر را
بی رحمانه و بی تابانه
انتظار می کشند.

2
روانشناسی عجیبی در پشت این انتظار نشسته است.

3
سیمین بهبهانی
هم به این حقیقت امر وقوف داشت
پرخاش علنی و بی بند او به همین دلیل بود.

4
او هر احوال پرسی را
در پرتو این انتظار ملی ـ میهنی تفسیر می کرد
و خشمگینتر می گشت.

در این بیت شعر
اراده گرائی (ولونتاریسم) نمایندگی می شود
که مکتب مبتنی بر خردستیزی است.

1
چون نه خواستن، توانستن است
و نه همه چیز در فرد متمرکز است.

2
البته خواستن هم مهم است.

3
حق اما با حکیم طوس است:
توانا بود، هر که دانا بود.

4
پیش شرط توانائی، دانائی است.

5
چون هر عمل انسانی
جامه عمل پوشاندن بر اندام اندیشه است.

شریعتی
و همه نمایندگان فاشیسم وطنی و فوندامنتالیسم شیعی
شیادان مرتجعی بیش نبوده اند.
نمایندگان ترفند مند ارتجاع فئودالی بوده اند.

1
همه این جریانات
یا پس از انقلاب ضد فئودالی سفید تشکیل شده اند
و یا مدرنیزه گشته و تقویت شده اند.

2
برای شناخت فوندامنتالیسم
باید فاشیسم را شناخت که فوندامنتالیسم همشیره آن است.

3
شریعتی و بقیه روشنفکران از جلال آل احمد تا احمد شاملو 
عوامفریبان فاشیستی ـ فوندامنتالیستی بوده اند.

4
زباله های نظری این شیادان فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ فاشیستی
 باید نقد شوند.

5
لاطائلات شریعتی را
علی اکبر اکبری
همان زمان نقد کرده است.

6
رژیم شاه پس از انقلاب سفید
بلحاظ سمتگیری تاریخی
(سمتگیری بورژوائی)
مترقی تر از همه این شخصیت ها و جریانات مذهبی و لائیک بوده است.

7
اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی
هرگز طرفدار توسعه علم و فکر و فرهنگ نبوده است.

8
تفکر مذهبی مبتنی بر دگماتیسم است
رابطه دگماتیسم با علم و تفکر رابطه آتش و آب است.

شما معنی جزم را نمی دانید.

1
این جفنگ را تا حالا شاید صد نفر منتشر کرده اند.

2
این الاغ ها خیال می کنند که خیلی سرشان می شود
و اندرز پشت اندرز صادر می کنند.

3
اینها لاشخورند.

4
دیروز به اندیشندگان شلاق می زدند
امروز برای کسب مجدد قدرت
جفنگ منتشر می کنند
روز از نو
شلاق از نو

توصیف عالی وجود ندارد.

1
هر توصیف و توضیح و تعریفی
محتاج تصحیحی، تکمیلی و تدقیقی است.

2
هدف ما هم از ابراز نظر همین است:
هماندیشی با همنوع

3
خیلی حرف ها راجع به عشق هنوز ناگفته مانده اند.

4
مثلا عشق مولد به مولودش.

5
مثلا عشق آهنگر به گاو آهنی که تولید کرده است.

6
عشق شاعر به شعرش.

7
عشق آشپز به آشش.

8
عشق والدین به فرزند هم حاوی جنبه ای از چنین عشقی است:
چون فرزند مولود آنها در روند تولید مثل است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر