۱۳۹۴ اسفند ۲۸, جمعه

شازده کوچولو تکخال امپریالیسم (8)


تحلیلی از 
ربابه نون 

1
چون ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮐﻨد 
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﯽ ﺩﻭﺳﺖ 
 
·        ترفند اول سنت اگزوپری، اعلام قحط دوستی و دوست در جامعه و جهان است.
·        ترفند او و احمد شاملو و امثالهم جار زدن تنهائی همه انسان ها دربلند ترین مناره های زمین است
·        بزعم سنت اگزوپری هیچکس در جامعه و جهان دوستی ندارد.
·        همه تنها و بی کس و بی یار و یاور اند.
·        در این جار سنت اگزوپری و احمد شاملو و دیگر اجامر امپریالیستی و فوندامنتالیستی ذراتی از حقیقت عینی وجود دارد.
·        انسان ها واقعا تنها و بی کس و بی یار و یاور شده اند.
·        ولی تنهائی آنها نه ازلی بوده و نه ابدی خواهد بود.
·        فقدان دوست و تنهائی و بی کسی انسان ها پدیده ای تاریخی است.
·        یعنی تحت شرایط اجتماعی ـ اقتصادی معینی پدید آمده و تحت شرایط اجتماعی ـ اقتصادی معین دیگر رخت برخواهد بست.

·        نظری به سیر و سرگذشت توسعه جامعه بشری این مسئله را نشان می دهد و افق نوینی جلوی چشمان ما می گشاید: 


 
 2
ﭼﻮﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮐﻨد
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﯽ ﺩﻭﺳﺖ
 
·        نیاکان حیوانی ما، یعنی میمون ها و حتی بقایای جامعه اشتراکی آغازین هنوز هم وجود دارند.
·        میمون ها و اعضای بقایای جامعه اشتراکی آغازین زیست کلکتیو و جمعی دارند.
·        شپش جوئی متقابل میمون ها و هشدار متقابل آنها از دشمن درنده هم نشانه همبستگی آنها ست و هم وسیله تقویت و تحکیم همبستگی آنها ست.
·        در جامعه کمونیستی آغازین، این هماهنگی، همبستگی و هارمونی هر چه بیشتر تقویت می شود و تحکیم می یابد.
·        تخریب این هماهنگی و همبستگی و هارمونی با تشکیل جامعه طبقاتی (فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری) آغاز می شود و رفته رفته تعمیق می یابد.
·        این تنهائی و ایزولاسیون و فقدان دوست در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری تشدید می شود و به اوج می رسد.
·        امپریالیسم به مانی پولاسیون جسمی و روحی و روانی و اتیکی (اخلاقی) و استه تیکی و ایده ئولوژیکی سیستماتیک و برنامه ریزی شده ی اعضای جامعه می پردازد و از آنها زباله می سازد.
·        زباله که به برقراری رابطه دوستی نیاز ندارد.
·        با زباله هم که کسی رابطه دوستی برقرار نمی کند.
·        اتفاقا همین زباله سازی از اعضای جامعه کسب و کار همین سنت اگزوپری و شاملو و آل احمد و اجامر جماران و غیره  است:   

ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﻣﺮﺍ ﺍﻫﻠﯽ ﮐﻦ 
 
·        این ترفند ایده ئولوژیکی دوم سنت اگزوپری است:
·        دوستی کیمیا و کمیاب است، چون از مغازه نمی شود آن را خرید.
·        منطقی این است که راه چاره اندیشیده شود.
·        یعنی علل ریشه ای تنهائی انسان ها و فقدان دوستی کشف شود و مغلوب گردد.
·        شیاد امپریالیسم اما سودای کشف علت این معلول را در سر ندارد.
·        منطقی این است که حریف به شازده بگوید:
·        حالا که از مغازه نمی توان دوست خرید، پس بیا با هم رابطه دوستی برقرار کنیم.
·        یعنی یار و یاور یکدیگر باشیم.

3
ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﻣﺮﺍ ﺍﻫﻠﯽ ﮐﻦ

·        شیاد امپریالیسم اما بشرستیز و خردسیتز است.
·        به همین دلیل به تحریف مقوله دوستی دست می زند:
·        دوستی در شازده کوچولو بازتعریف و عملا تحریف می شود:
·        دوستی به صورت رابطه یکسویه ی وابستگی در می آید.
·        دوستی به رابطه ارباب و نوکر، کدبانو و کنیز، خداوند بنده و بنده، خداوند غلام و غلام، ارباب و رعیت، بورژوا و پرولتر، ستمگر و ستمکش، استاد و نوچه، مجتهد و مقلد و امثالهم اطلاق می شود.
·        این رابطه واره یکسویه اصلا رابطه محسوب نمی شوند.
·        رابطه باید دو طرفه باشد.
·        دو طرف رابطه باید در همدیگر تأثیر بگذارند و از همدیگر تأثیر بردارند.
·        دو طرف رابطه دوستی باید برابر حقوق باشند.
·        هماندیش و همکار و همراه و همدرد با هم باشند.
·        از شادی همدیگر شاد شوند و در غم همدیگر اشک ریزند.
·        کدام کدبانو از کدورت خاطر کنیزش ککش می گزد؟
·        کدام جلاد از رنج قربانی رنج می برد؟

3
ﻣﺮﺍ ﺍﻫﻠﯽ ﮐﻦ

·        ترفند ایده ئولوژیکی مستور سوم سنت اگزوپری تحریف حتی وابستگی است.
·        آن سان که کنیز التماس می کند که کدبانو او را به کنیزی بپذیرد و سنت اگزوپری اسم این ذلت فکری و اتیکی (اخلاقی) را اهلی کردن می گذارد.

·        در این پدیده نیز ذراتی از حقیقت عینی وجود دارند.
·        کسب محبوبیت شازده کوچولو و اشعار احمد شاملو غیره هم به دلیل همین ذرات ناچیزی از حقیقت عینی است:
·        برده واقعا هم پیش ارباب برده دار می آید و پیمان می بندد که با زن و کودکانش بنده و کنیز و پادو و خادم او گردد.
·        رعیت واقعا به ارباب التماس می کند که قطعه زمینی با وسایل تولید در اختیاش بگذارد تا او نان بخور ـ نمیری به دست آورد.
·        کارگر واقعا به بورژوا التماس می کند که نیروی کار او را بخرد و مورد استثمار قرار دهد.
·        این همان حرفی است که سنت اگزوپری از قول کاراکتر قصه اش تبیین می دارد:

ﻣﺮﺍ ﺍﻫﻠﯽ ﮐﻦ

·        آنچه که سنت اگزوپری و دیگر اجامر امپریالیستی و فوندامنتالیستی ناگفته می گذارند، این حقیقت امر است که برده و رعیت و پرولتر، برده و رعیت و پرولتر مادر زاد نبوده اند، بلکه صاحب وسایل تولید خویش بوده اند و عزت انسانی درخور خود را داشته اند.
·        این وسایل تولید اما به زور از آنها گرفته شده اند تا زمینه لازم برای بردگی و وابستگی آنها فراهم آید.
·        در جامعه کمونیستی آغازین همه اعضای جامعه مالک دسته جمعی وسایل تولید همبود بوده اند و برابر و خواهر ـ برادر بوده اند.
·        وابستگی و اهلیت انسان ها پدیده ای تاریخی است که بنا بر جبر عینی پدید آمده و بنا بر همان جبر عینی از بین خواهد رفت.

5
ﻣﺮﺍ ﺍﻫﻠﯽ ﮐﻦ 
 
·        دیگر ترفند ایده ئولوژیکی حیرت انگیز سنت اگزوپری این است که او با استفاده از مقوله قرون وسطائی اهلیت دست به عوامفریبی می زند.
·        اهلیت یکی از مقولات اخلاقی قرون وسطای فئودالی است.
·        ما در اتیک فئودالی قرون وسطی با دیالک تیک اهل و نا اهل سر و کار پیدا می کنیم.
·        در قاموس فئودالیسم، اهلیت به درجه معیار اخلاقی ارتقا داده می شود.

·        اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی توده های مردم را اهلی می کند تا از آنها سلب آزادی کند.
·        تا آنها را به درجه بنده و غلام و کلفت و کنیز و رعیت تنزل دهد و مورد استثمار همه جانبه قرار دهد.
·        درست به همان سان که نیاکان بشریت در جامعه کمونیستی آغازین نباتات و جانوران را اهلی کرده اند.

6

·        سیب و گرد و بادام و انجیر و گاو و گوسفند و خر و استر روزی نباتات و جانوران وحشی بوده اند که نیاکان بشری به مشقتی آنها را رام و اهلی کرده اند.
·        این اهلیت دو طرفه بوده است.
·        یعنی هم نباتات و جانوران از آن سود برده اند و هم نیاکان بشریت.
·        اکنون شاید از گندم 700 نوع در جهان وجود داشته باشد.
·        هزاران هکتار از اراضی کشت به تکثیر انواع مختلف گندم اختصاص یافته اند.
·        گندم به برکت اهلیت به تکثیر و تحکیم نوع خود نایل امده است و انسان از مهلکه مرگ از گرسنگی رسته است.
·        رابطه انسان با نباتات دو طرفه بوده است.
·        برای هر دو طرف رابطه مفید بوده است.

7

·        همین مسئله در رابطه انسان با جانوران نیز صدق می کند:
·        هم مرغ و خروس و اردک و غاز و گاو و گوسفند و خر و  استر و غیره ببرکت اهلیت به تکثیر و تحکیم نوع خود نایل آمده اند، مثلا از خطرات و صدمات ناشی از درندگان و برف و بوران و برق و باران محفوظ مانده اند و هم بشریت از گوشت و شیر و پوست و کود و غیره آنها برای نجات از گرسنگی و برهنگی و سرما و غیره استفاده کرده است.
·        این رابطه برای هر دو طرف مفید بوده است.     

8
  ﻣﺮﺍ ﺍﻫﻠﯽ ﮐﻦ

·        شیاد امپریالیسم اهلی شدن و اهلی کردن را از طبیعت برمی دارد و وارد جامعه می کند تا اکثریت اعضای مولد و زحمتکش جامعه توسط اقلیت انگل و قلدر و پست و پتیاره بسان نباتات و جانوران اهلی شوند و مورد استثمار جسمی و جنسی و روحی و روانی و غیره قرار گیرد. 

·        این بلحاظ اسلوبی همان سوسیالیزاسیون پدیده ها و روندهای طبیعی است.
·        این فرمی از بیولوژیسم است.
·        این فرمی از سوسیال ـ داروینیسم است.

·        به همین دلیل سنت اگزوپری اهلیت را پیشاپیش ایدئالیزه می کند.
·        یعنی تا درجه ایدئال و آرمان و آرزوئی ارتقا می دهد.
·        آن سان که یکی از کاراکترهای قصه، داوطلب اهلی شدن می شود.
·        التماس می کند که کسی او را اهلی کند و نام این ذلت را دوستی می گذارد:

ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﻣﺮﺍ ﺍﻫﻠﯽ ﮐﻦ

·        بدین طریق و با این ترفند، رابطه ارباب و نوکر، ارباب و برده، ارباب و رعیت، کدبانو و کنیز به عنوان رابطه دوستی جا زده می شود.
·        این چیزی جز عوامفریبی نیست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر