۱۳۹۴ اسفند ۲۵, سه‌شنبه

کلنجار مفهومی ستاره و سار (38)


جمعبندی از
میمحا نجار

 سار
اندکی بعد دوباره شادی به دلش برگشت و ترسش ریخت.
از میان جنگلی زیبا و افسانه ای گذشت،
از میان جنگلی از خزه ها و جلبک ها، که
روی تخته سنگ های رنگارنگ روییده بودند.

·        چرا ترس سویمی می ریزد.
·        منظور لئو لیونی کدام ترس سویمی است؟  

ستاره

·        برای پاسخ به این پرسش تو، باید نظری به جمله قبلی لئو لیونی بیندازیم:

بعد از آن، چشمش به ماهی های عجیب و غریب افتاد،
که شناکنان از کنارش می گذشتند،
منظم و آرام.
مثل اینکه تن شان از نخ های نامرئی پوشیده شده بود.
سویمی کوچولو از آنها کمی ترسید.

·        ماهی های عجیب که علت ترس سویمی بوده اند، رفته اند و با محو علت ترس، ترس به مثابه معلول، محو گشته است.

·        این بلحاظ فلسفی به چه معنی است؟

سار

·        ما اینجا با دیالک تیک علت و معلول، با تئوری علیت آشنا می شویم.

·        مراجعه کنید به علیت، دیالک تیک علت و معلول در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

·        لئو لیونی، خواننده و شنونده خردسال قصه های خود را به ساز و برگ تفکر دیالک تیکی مجهز می سازد.
·        بدون آنکه هارت و پورت کند.
·        بدون آنکه جملات خشک مرده، بی روح و بی خون به خوردشان دهد.
·        چه بسا بدون آنکه اندیشه لقمه را بجود و در دهان کسی بگذارد.

·        می توانی ترفند آموزشی لئو لیونی را کشف کنی و تبیین داری؟

ستاره
بعد از آن، چشمش به ماهی های عجیب و غریب افتاد،
که شناکنان از کنارش می گذشتند، منظم و آرام.
مثل اینکه تن شان از نخ های نامرئی پوشیده شده بود.
سویمی کوچولو از آنها کمی ترسید.

·        می توان گفت که لئو لیونی دیالک تیک علت و معلول را به شکل دیالک تیک ماهی های عجیب و غریب و ترس سویمی بسط و تعمیم می دهد.
·        کشف این مسئله دشوار نیست.
·        لئو لیونی می کوشد، هنر تفکر خلاق را به خردسالان بیاموزد.
·        می دانی چگونه؟  

سار
اندکی بعد دوباره شادی به دلش برگشت و ترسش ریخت.

·        آره.
·        لئو لیونی هنر برگشت از معلول به علت را می آموزد:
·        ترس سویمی (معلول)، اندکی پس از رفتن ماهی های ترسناک (علت) می ریزد.
·        جای ترس را بلافاصله تهور (بی باکی) می گیرد.

·        چرا، به چه دلیل و به چه علت؟

ستاره

·        به دو دلیل عینی:

1
·        اولا به دلیل شرایط قبل از مشاهده ماهی های ترسناک:

سویمی از تماشای زیبائی های بیشمار دریا به وجد آمده بود،
مثل یک ماهی که از بودن در آب به وجد می آید.

·        اکنون پس از رفتن ماهی های ترسناک، شادی و نشاط سابق در دلش احیا می شود.
·        شادی و همراه با شادی، تهور، جای دلهره، اندوه و ترس را می گیرند.

2
·        دلیل عینی دوم در جمله بعدی لئو لیونی تبیین می یابد:

اندکی بعد دوباره شادی به دلش برگشت و ترسش ریخت.
از میان جنگلی زیبا و افسانه ای گذشت،
از میان جنگلی از خزه ها و جلبک ها، که
روی تخته سنگ های رنگارنگ روییده بودند.

·        با تغییر محیط پیرامون، ترس سویمی می ریزد و جای دلهره و اندوه را نشاط و شادی می گیرد.
·        لئو لیونی اما در این بخش از قصه، اهداف آموزشی دیگری نیز دارد.
·        به نظرت کدام اند؟  

سار
اندکی بعد دوباره شادی به دلش برگشت و ترسش ریخت.
از میان جنگلی زیبا و افسانه ای گذشت،
از میان جنگلی از خزه ها و جلبک ها، که
روی تخته سنگ های رنگارنگ روییده بودند.

·        آره.
·        حق با توست:

1
·        لئو لیونی در این بخش از قصه، اولا میان دلهره (نگرانی) و اندوه از سوئی و میان تهور (بی باکی) و شادی رابطه دیالک تیکی کشف می کند و می آموزد.
·        ترس از ماهی های عجیب و غریب، شادی را از دل سویمی می راند و دلش را از دلهره و اندوه پر می کند.
·        با رفتن ماهی ها ترس از دلش رخت برمی بندد و همراه با ترس، دلهره و اندوه، با شادی جایگزین می شود.

·        کشف و ابلاغ این رابطه دیالک تیکی ستایش انگیز است.

2
·        لئو لیونی ضمنا میان تهور و عمل جسارت آمیز رابطه دیالک تیکی کشف می کند:
·        به جمله او باید با دقت درخور نظر کرد:   

اندکی بعد دوباره شادی به دلش برگشت و ترسش ریخت.
از میان جنگلی زیبا و افسانه ای گذشت،
از میان جنگلی از خزه ها و جلبک ها، که
روی تخته سنگ های رنگارنگ روییده بودند.

ستاره
·        آره.
·        حق با تو ست:
·        برگشت شادی، محو ترس، یعنی کسب تهور، شرایط روحی و روانی لازم را برای پیشرفت سویمی فراهم می آورند.
·        آن سان که سویمی بی مهابا و بی پروا از میان جنگلی زیبا و افسانه ای می گذرد.
·        حالا می توان فهمید که چرا ترس به مقوله اساسی در فلسفه بورژوائی واپسین، در فلسفه حیات (اگزیستانسیالیسم) ارتقا داده می شود.
·        بنظرت چرا و به چه دلیل؟   

سار

·        این ارتقای ترس به مقام مقوله فلسفی از سوی ایده ئولوژی امپریالیسم دلایل دوگانه دارد.
·        دلایل دوگانه ای که دیالک تیکی را با هم تشکیل می دهند.
·        من اخیرا به این نتیجه رسیده ام.
·        تو چطور؟  

ستاره

·        آره.
·        حق با تو ست:
·        دلایل دوگانه طبقه حاکمه در واقع دلایل اوبژکتیو ـ سوبژکتیو اند:

1

·        پس از پیروزی کمون پاریس، بعد بویژه پس از پیروزی انقلاب اکتبر و بویژه پس از پیروزی ارتش سرخ بر فاشیسم، بورژوازی امپریالیستی بر لب گور تاریخی خود ایستاد و ترس و وحشت از سقوط بی برگشت به گور، وجودش را فراگرفت.

·        این ترس ناشی از وجود اجتماعی آن به شعور اجتماعی آن منتقل شد.
·        به همین دلیل می توان گفت که ریشه این ترس ـ قبل از همه ـ اوبژکتیو (عینی) بوده است که بعدا وارد ایده ئولوژی آن می شود و فرم سوبژکتیو کسب می کند.

2
·        بورژوازی امپریالیستی بسان مورچه ای که در حال غرق گشتن در امواج هولناک شط خروشان زندگی است، روانشناسی طبقاتی خود را به درجه روانشناسی بشریت بطور کلی ارتقا می دهد و ترس را شامل حال بشریت بطور کلی می داند.
·        ترس در این بینش اگزیستانسیالیستی دست در دست با پسیمیسم و نیهلیسم (تردید گرائی و پوچی گرائی)، انتحار، عزلت، آوانتوریسم چپ (چریکیسم)  و آوانتوریسم راست (فاشیسم، فوندامنتالیسم، مجاهدیسم، طالبانیسم، حزب اللهیسم، داعشیسم و غیره) می رود.
·        می توان گفت که ترس سوبژکتیویزه می شود.


سار
اندکی بعد دوباره شادی به دلش برگشت و ترسش ریخت.
از میان جنگلی زیبا و افسانه ای گذشت،
از میان جنگلی از خزه ها و جلبک ها، که
روی تخته سنگ های رنگارنگ روییده بودند.

·        آره.
·        طبقه حاکمه ترس را به مثابه حربه ای جهت فلج کردن معرفتی ـ نظری ـ روحی و روانی توده های مولد و زحمتکش به خدمت می گیرد.
·        جسارت و جرئت و شجاعت و شهامت توده را به آتش می کشد و آنها را به دنبال نخود سیاه های عرفان و عزلت و سکت های مذهبی و خرافه و جنبل و جادو و ایراسیونالیسم های متفاوت می فرستد.
·        حالا با توجه به این بخش ازقصه سویمی، متوجه می شویم که توده برای شرکت در عمل انقلابی و جامعه دگرگونساز، به تهور و شادی (سلامت روحی و روانی) به خوش بینی و امید  نیاز دارد.
·        طبقه حاکمه امپریالیستی و فوندامنتالیستی با تبلیغ ترس و دلهره و تزریق آن در روح و روان توده، جلوی عمل دگرگونساز توده را سد می کند.
·        این جنبه سوبژکتیو ترس است.

·        می توانی مثالی از آثار فلاسفه، علما، ادبا و شعرای طبقه حاکمه ذکر کنی؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر