۱۳۹۴ اسفند ۲۶, چهارشنبه

سیری در جهان بینی احسان طبری (51)


احسان طبری
(1295 ـ 1368)
تحلیلی از شین میم شین

بنده خام نداند بندى (برده، وابسته)  است
ميوه ی بى هدفى، خرسندى است

ليك انسان كه جسور است و عنود
دمى از رزم نخواهد آسود

·        معنی تحت اللفظی:
·        بنده بی تجربه از بندگی خود غافل است.
·        دلیل خرسندی، فقدان هدف است.
·        انسان ولی جسور و هدفگرا ست.
·        به همین دلیل در رزم پیگیر خواهد بود.

1
بنده خام نداند بندى (برده، وابسته)  است
ميوه ی بى هدفى، خرسندى است

·        از دید احسان طبری، دلیل غفلت بنده از بندگی خویش، خامی او ست.
·        ما اینجا با تئوری شناخت طبری آشنا می شویم.
·        این نظر طبری حاکی از شناخت ماتریالیستی ـ دیالک تیکی او ست.
·        به زبان دقیق تر، حاکی از تئوری شناخت رئالیستی او ست.
·        تئوری شناخت ماتریالیستی ـ دیالک تیکی را پروفسور سندکولر از دانشگاه برمن آلمان فدرال، رئالیسم می نامد.
·        مفهوم رئالیسم بدین ترتیب، با معنی نوینی وارد تئوری شناخت   می شود.

2
بنده خام نداند بندى (برده، وابسته)  است
ميوه ی بى هدفى، خرسندى است

·        طبری در مصراع اول این بیت، دیالک تیک پراتیک و تئوری را به شکل دیالک تیک تجربه و دانش تجربی بسط و تعمیم می دهد و بدرستی نقش تعیین کننده را از آن پراتیک (تجربه) می داند.
·        تجربه زادگاه دانش تجربی است.
·        فرق هم نمی کند که تجربه بلاواسطه و شخصی باشد و تجربه باواسطه، غیرمستقیم و تاریخی باشد.
·        یعنی تجربه نسل های دیگر و یا همنوعان دیگر باشد.

3
بنده خام نداند بندى (برده، وابسته)  است
ميوه ی بى هدفى، خرسندى است

·        کشف رابطه این دو مصراع اما آسان نیست.

·        سؤال این است که چرا و به چه دلیل خرسندی نتیجه بی هدفی است؟

·        اگر چنین باشد، هدفمندی هم قاعدتا باید به معنی ناخرسندی باشد.

4
بنده خام نداند بندى (برده، وابسته)  است
ميوه ی بى هدفى، خرسندى است

·        طبری احتمالا نکته ای را ناگفته می گذارد تا خواننده بسته به بضاعت معرفتی خود کشف کند و به کمک آن میان این دو مصراع بیت، رابطه منطقی ـ معنوی برقرار سازد.

·        این حلقه گمشده اما چیست که دو مصراع این بیت را به هم پیوند می دهد؟

5
بنده خام نداند بندى (برده، وابسته)  است
ميوه ی بى هدفى، خرسندى است

·        بی تجربگی بنده به نادانی او نسبت به وضع خود منتهی می شود و نادانی او نسبت به وضع خود به بی هدفی او منجر می شود و بی هدفی او به خرسندی اش.
·        می توان گفت که طبری چندین دیالک تیک مرتبط به هم را پشت سر هم توسعه می دهد:  

الف
·        دیالک تیک پراتیک و تئوری را به شکل دیالک تیک خامی و خریت، به شکل دیالک تیک تجربه و دانش تجربی، به شکل دیالک تیک پختگی و موقعیت خودشناسی بسط و تعمیم می دهد.   

ب
·        دیالک تیک تئوری و آماجمندی (تعیین آماج)  را به شکل دیالک تیک دانش تجربی و هدفمندی (تعیین هدف)  بسط و تعمیم می دهد.   

ت
·        دیالک تیک آماجمندی و انقلابیگری را به شکل دیالک تیک هدفمندی و ناخرسندی و یا به شکل دیالک تیک بی هدفی و خرسندی بسط و تعمیم می دهد.  

6
بنده خام نداند بندى (برده، وابسته)  است
ميوه ی بى هدفى، خرسندى است

·        طبری در این بیت، ضمنا روانشناسی بنده را به بحث می کشد.
·        چون خرسندی و خشنودی از وضع به روانشناسی بنده مربوط می شود.
·        پدیده های پسیکولوژیکی اما ثانوی اند و معلول علل مادی اند که طبری نادیده می گیرد.
·        ایراد بینشی طبری در این بیت همین است:

الف
·        دلیل تمکین بنده بر سیستم مبتنی بر استثمار و ستم، در وهله اول، نه دلیل معرفتی (نادانی) است و نه دلیل ولونتاریستی  (اراده گرائی) یعنی عدم تعیین آماج و هدف، عدم تصمیمگیری.

ب
·        اگر طبری بندگی را در فرم های فئودالی و کاپیتالیستی شخصا تجربه کرده بود، بیشک به این مسئله پی برده بود.

ت
·        روانشناسی بنده، رعیت و پرولتر نتیجه سرکوب لحظه به لحظه و نسل اندر نسل است.

پ
·        کسانی که در صنایع کشورهای امپریالیستی کار کرده اند، به این حقیقت امر کم و بیش پی برده اند:
·        فقط نیروی کار پرولتاریا و دیگر زحمتکشان از قبیل خدمه، کارمندان و مهندسان و دکترها و پروفسورها نیست که توسط سرمایه مورد استثمار قرار می گیرد.

ث
·        طبقه حاکمه رس زحمتکشان مادی و فکری و هنری را می کشد.
·        کارگر در روند کار، ضمنا تحقیر و حتی تخریب می شود.
·        کارگر و کارمند و خدمه چه بسا به درجه جاسوس طبقه حاکمه تنزل می یابند و از نظرات دیگر کارگران و کارمندان به طبقه حاکمه گزارش می دهند.

ج

·        کارمند و مهندس و دکتر و غیره به برده سرمایه تبدیل می شوند.
·        آن سان که برای شان وقت فراغت مفید جهت خوداندیشی و خودبالی نمی ماند.

·          سیستم سرمایه داری اعضای جامعه را از خرد تا کلان در منگنه استثمار و ستم بی رحمانه می فشارد و تفاله ای از آنان بیرون می دهد که به هیچ دردی نمی خورد.
·        می توان گفت که سیستم سرمایه داری اعضای جامعه را به طرز سیستماتیک آدمیت زدائی می کند.

7
بنده خام نداند بندى (برده، وابسته)  است
ميوه ی بى هدفى، خرسندى است

ليك انسان كه جسور است و عنود
دمى از رزم نخواهد آسود

·        طبری در بیت دوم، احتمالا بی آنکه خود متوجه باشد، بنده ی گرفتار در قید و بند را انسان تلقی نمی کند.
·        بنا بر محتوای این دو بیت، بنده ی گرفتار در بند، خام است،  بی خبر از بندگی خویش است و در نتیجه بی هدف و آماج است و نتیجتا خرسند است.
·        اما انسان، برخلاف بنده، جسور و عنود است و همیشه رزمنده است.

·        این دعاوی طبری را تاریخ مبارزات طبقاتی تأیید نمی کند.
·        جنبش های انقلابی بندگان، رعایا و پرولتاریا حکایات دیگر دارند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر