۱۳۹۵ فروردین ۲, دوشنبه

سیری در جهان بینی احسان طبری (55)


احسان طبری
(1295 ـ 1368)
تحلیلی از 
شین میم شین
  

من نه، پندارپرستم، نى گيج
حق شود چيره، ولى با تدريج

·        همانطور که ذکرش گذشت، توسعه در هستی طبیعی و اجتماعی خطی نیست.
·        فواره وار نیست.
·        مارپیچی است.
·        دیالک تیکی است.
·        هر پیشرفتی در عرصه ای از چیزی با پسرفتی در عرصه دیگری از همان چیز توأم است.
·        هر فرازی در عرصه ای از چیزی با فرودی در عرصه دیگری از آن چیز، توأم است.
·        آن چیز اما ـ در تحلیل نهائی ـ توسعه و تکامل می یابد.

1
حق شود چيره، ولى با تدريج

·        یکی از دلایل تدریجیت غلبه حقیقت بر باطل، غلبه نو بر کهنه، در این دیالک تیک عینی توسعه است.
·        شاید همین ایده در همین مصراع شعر طبری نیز نهفته باشد.
·        بهتر است که این مسئله را با اشاره به تجارب تاریخی استدلال و اثبات کنیم:

2
حق شود چيره، ولى با تدريج

·        جامعه بشری در گذار از فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی کمونیستی آغازین (کمون اولیه) به جامعه برده داری، به لحاظ توسعه نیروهای مولده، پیشرفت می کند.
·        چون هم وسایل تولید توسعه می یابند و هم توده های مولد و زحمتکش تجربه کسب می کنند که به دانش تجربی استحاله می یابد.
·        ولی همین جامعه به لحاظ وضع زندگی توده های مولد و زحمتکش پسرفت می کند.
·        جامعه بشری اما در گذر از این دیالک تیک پیشرفت و پسرفت، توسعه و تکامل می یابد.

3
حق شود چيره، ولى با تدريج

·        تار و پود تراژدی های یونان باستان به همین دیالک تیک سرشته است.
·        اکثریت بشریت مولد و زحمتکش و آزاد و مستقل و برابر و خواهر ـ برادر در جامعه اشتراکی آغازین، به درجه برده و وابسته سقوط می کنند که بسان سیب زمینی خرید و فروش می شوند.
·        بسان حیوانات (اسب و نریان و خر و گاو و سگ) به غل و زنجیر کشیده می شوند و به ضرب تازیانه به کار اجباری واداشته می شوند.
·        آه و اشک و رنج و زجر تراژدی های یونان باستان به همین دلیل است.
·        در نتیجه ی این رنج و زجر بشریت مولد و زحمتکش، اما جامعه جلو می رود و توسعه می یابد تا بالاخره با نفی دیالک تیکی جامعه طبقاتی بطور کلی، برابری و خواهری ـ برادری و آزادی و استقلال بر باد رفته و از یاد رفته، دوباره برقرار شود.
·        در پله متعالی تر توسعه، در کمونیسم متعالی دوباره برقرار شود.
·        مراجعه کنید به قانون دیالک تیکی نفی نفی. در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

4
حق شود چيره، ولى با تدريج

·        طبری در این شعر فوق العاده غنی بطور کلی، پسیمیسم (بدبینی فلسفی) را به تیغ تیز انتقاد مستدل می سپارد و از اوپتیمیسم (خوش بینی فلسفی) به دفاع برمی خیزد.    
·        پسیمیسم طرز تفکر مرتجعین است.
·        پسیمیسم ارزش علمی، عینی و تجربی ندارد.
·        برای اینکه جامعه بشری هرگز عقب نمی رود.
·        امروز ـ در تحلیل نهائی ـ بهتر از دیروز است.
·        باید وسعت نظر داشت تا به اوپمتیمیسم رسید.

5
حق شود چيره، ولى با تدريج

·        هیچ چیز نمی تواند درجا زند.
·        دلیلش ساختار دیالک تیکی همه چیز است.
·        همه چیزها از ذره تا کهکشان، ساختار دیالک تیکی دارند و به همین دلیل، نه در سکون و ثبات، بلکه در تحول و تغییرند.
·        درجا نمی زنند، بلکه توسعه می یابند.
·        هر ذره اتمی ـ حتی ـ ساختار دیالک تیکی دارد:
·        هر اتم از دو قطب دیالک تیکی با بار مثبت و منفی تشکیل شده است
·        هر اتم از پروتون مثبت و الکترون منفی تشکیل شده است
·        وحدت و ستیز ایندو، یعنی دیالک تیکیت ایندو، ضامن تغییر اتم است.
·        درست به همین دلیل اتم فقط به صورت مولکول وجود دارد.
·        اتم اکسیژن را اصلا نمی توان مهار کرد.
·        اتم هیدرژن را اصلا نمی توان رام و اهلی کرد.
·        چگونه می توان اتمی را که با سرعت نور به راه افتاده، نگه داشت و کنترل کرد؟
·        هر اتم اکسیژن و یا هیدروژن به محض تشکیل، یا با خویشتن خویش ترکیب می شود و مولکول اکسیژن و یا هیدروژن به وجود می آید و یا با یکدیگر ترکیب می شوند که مولکول آب پدید می آید.

6

حق شود چيره، ولى با تدريج

·        تئوری «همیشه همانی» که احمد شاملو به خورد جوانان خرفت و خر می دهد، از فلاسفه فاشیسم است و جفنگی بیش نیست.
·        می توان در این زمینه بحث کرد.

7
حق شود چيره، ولى با تدريج

مثال

·        اجامر جماران با وعده ی رجعت به صدر اسلام روی کار آمده اند.
·        با وعده و وعید حفظ عفت زنان و غیره و به نیت تشکیل جامعه ای از زنان و نران پارسا و پاکدامن، بساط سلطنت شاه را برچیده اند.
·        ولی عملا همان راه کاپیتالیستی شاه را ادامه می دهند و زنان و نران جامعه را به فساد می کشند.
·        هر کس زیارت مرقد مطهر در مشهد رود، می تواند زیر شکمی از عزا در بیاورد.
·        اسباب عیاشی ـ همه ـ آماده است.
·        صیغه دو ساعنه، دو روزه، دو هفته ای
·        حتی صیغه باکره  

8
حق شود چيره، ولى با تدريج

·        همان اجامر فاناتیکی که رادیو را حتی تاب نمی آوردند، اکنون در منابر ـ با آب  و تاب و بی شرمانه ـ از پورنو (فیلم های عملیات جنسی) حرف می زنند.
·        کدام همیشه همانی؟
·        کدام مرثیه؟
·        شاملو که شعور ندارد.  

·        کدام آخوند همان است که قبل از عنگلاب اسلامی بوده است؟
·        همان اخوندهائی که با الاغ سفر می کردند، اکنون با ماشین های ضد گلوله سفر می کنند.
·        آخوند زاده های خنگ و خرفت پورشه های سریع السیر می رانند و از فرط گیجی، به در و دیوار می زنند.

9
حق شود چيره، ولى با تدريج

·        همان آخوند هایی که مخالف مدارس مدرن بودند، اکنون تراکتور اتمی می خواهند.
·        این رب النوع طناز تاریخ است که سدها را به دست سد سازان سنتی از میان برمی دارد.
·        در جا زدنی در بین نیست.

10
حق شود چيره، ولى با تدريج

·        اما همین جامعه تحت همین توتالیتاریسم روحانیت، همزمان از لحاظ دیگر پسرفت می کند.
·        در این جهنمکده تفکری در بین نیست.
·        جامعه ایراسیونالیزه می شود.
·        اعضای جامعه دیگر قادر  به نوشتن جمله ای، خواندن درست جمله ای و فهم دست و پا شکسته ی جمله ای حتی نیستند.
·        همه از خرد تا کلان، با شکلک های انترنتی «رابطه» برقرار می کنند.
·        جامعه (و حتی جهان) بلحاظ فکری، بلحاظ اسلوبی، بلحاظ اتیکی (اخلاقی)، بلحاظ استه تیکی  تخریب می شود.

11
حق شود چيره، ولى با تدريج

·        معیار پیشرفت اما سطح توسعه  نیروهای مولده است:

·        جامعه ایران دیگر نمی تواند با خیش چوبی شخم زند.
·        چون تراکتور آمده است.

·        جامعه ایران دیگر نمی تواند با الاغ کار کند.
·        چون اوتومبیل آمده است.

·        جامعه ایران دیگر نمی توان چاوش و مژده رسان و خبربر و پیک بفرستد.
·        چون تلفن و انترنت و فیسبوک و اس ام اس آمده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر