۱۳۹۴ اسفند ۲۳, یکشنبه

سیری در جهان بینی احسان طبری (49)

احسان طبری 
(1295 ـ 1368)
تحلیلی از شین میم شین

همه جا بهره ی ما درد و عزاست 
فطرت برده، بدين درد رضا ست

·        طبری در این بیت شعر، رابطه «ما» را با برده ها تعیین می کند:  

1
همه جا بهره ی ما درد و عزاست
فطرت برده، بدين درد رضا ست

·        وجه مشترک «ما» با توده های مولد و زحمتکش (برده ها، رعایا، پرولتاریا)، درد مشترک است.

·        درد مشترک یکی از  مفاهیم معروف مدرن مد روز است که هم شعرای توده ای مطرح می سازند و هم شعرای ضد توده ای:


الف


برزین آذر مهر



همراه شو عزیز

همراه شو عزیز
تنها نمان به درد
کاین درد مشترک
هرگز جدا جدا
درمان نمی ‌شود.

دشوار زندگی
هرگز برای ما
بی رزم مشترک،
آسان نمی شود

تنها نمان به درد
همراه شو عزیز
همراه شو
همراه شو
همراه شو عزیز

همراه شو عزیز
تنها نمان به درد
کاین درد مشترک
هرگز جدا جدا
درمان نمی شود
دشوار زندگی
هرگز برای ما
بی رزم مشترک
آسان نمی شود.

ب
احمد شاملو 

من درد مشترکم
مرا فریاد کن.

2
همه جا بهره ی ما درد و عزاست 
فطرت برده، بدين درد رضا ست

·        طبری ضمنا در این بیت شعر، تفاوت و تضاد «ما» با توده های مولد و زحمتکش (برده، رعیت، پرولتر) را تعیین می کند:
·        فطرت برده به زعم طبری بر عذاب و عزا رضا ست.
·        این عینا و عملا بدان معنی است که فطرت «ما» به عذاب و عزا نارضا ست و با فطرت برده تفاوت و تضاد دارد.
·        یعنی میان «ما» و توده برده تفاوت و تضاد ماهوی (فطری)  هست.

3
همه جا بهره ی ما درد و عزاست 
فطرت برده، بدين درد رضا ست

·        احمد شاملو ـ طلبه مکتب نیچه ـ نیز صدها بار در صدها فرم با توده (برده، رعیت، پرولتر) مرزبندی کرده و در سنت نیچه و لاشخور های فاشیسم و ناسیونال ـ سوسیالیسم و فوندامنتالیسم به صورت توده تف کرده است:
احمد شاملو

«این بیمارخانه
از آن خنازیریان است
سلاطونیان و پرستارانش
لازم و ملزوم عشرتی بی نشاطند
جذامیان آزادانه می خرامند
با پلک های نیم جویده
و دو قلب در کیسه فتق
و چرکابه ای از شاش و خاکشیر در رگ
و جاروهای پر
بر سر نیزه ها
به گردگیری از ویرانه 

...

اسهالیان
در باغچه های پر گل
نزاکت را به قناره می کشند.»
 (در جدال با خاموشی) 
(خنزیر به غده های سختی که در زیر گلو ایجاد می شوند
 و زخم و جراحت تولید می کنند، اطلاق می شود.)

4

·        در کلیدر و در مصاحبه های محمود دولت آبادی هم با موضعگیری مشابهی مواجه می شویم:

کلیدر   
محمود دولت آبادي

این جماعت به دو چیز عادت دارند:
نکبت و قدرت.
نکبت را با قناعت تحمل می کنند و قدرت را با ترس و پرستش.
حتی اگر کسی پیدا شود که یک روز بخواهد
این مورچه ها را از روزگار نکبتی شان نجات بدهد،
اول باید قدرتمند شود.
و باید بتواند روی گردشان سوار شود
و با تازیانه آنها را از میدان نکبتی شان براند.

·        این جفنگ محمود دولت آبادی بلحاظ محتوا و مضمون همان است که طبری در این بیت نمایندگی می کند:
·        فطرت توده بر عذاب و عزا رضا ست.

·        مراجعه کنید به سیری در جهان بینی محمود دولت آبادی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری    

5
همه جا بهره ی ما درد و عزاست 
فطرت برده، بدين درد رضا ست

·        اما منظور واقعی طبری از این مرزبندی چیست؟

·        هرگز نباید اسیر فرم فریبا گشت و تشابهات فرمال موجود میان سگان سرسپرده توده با دشمنان توده را دلیل بر یکسانی سنگر های اجتماعی و سیاسی و ایده ئولوژیکی آنها دانست.

·        چون سگ سر سپرده توده هم می تواند به هنگام نیاز بسان شیر شرزه بغرد و خواب سنگین توده را بر او حرام کند و گله را از مرگ حتمی نجات دهد.
·        هدف طبری  در این بیت، می تواند مرزبندی میان برده و پرولتر باشد.

6
همه جا بهره ی ما درد و عزاست 
فطرت برده، بدين درد رضا ست

·        برده و رعیت بلحاظ عینی،  فاقد دورنمای تاریخی اند.
·        آنها از دورنمای سوسیالیستی هزاره ها فاصله دارند.
·        پرولتاریا اما در مدت کوتاهی پس از تولد خود دست به انقلاب اجتماعی می زند و کمون خود را جلوی چشمان از حیرت دریده طبقات اجتماعی ممتاز برپا می دارد.
·        شاید منظور طبری تبیین این تفاوت دورنمائی (پرسپکتیو) باشد.

7
همه جا بهره ی ما درد و عزاست 
فطرت برده، بدين درد رضا ست

·        شاید هم هدف طبری ترغیب توده به مبارزه باشد.

·        باید در روند تحلیل اشعار و آثار طبری این مسئله را پیگیری و روشن کنیم.
·        اما هدف طبری خواه این باشد و خواه آن، جدا کردن حساب خود از توده، به هر بهانه و دلیل و دستاویز، خطا ست و در شأن توده ای نیست.
·        این مرزبندی ضمنا می تواند برای حزب توده و در تحلیل نهائی برای توده بسیار گران تمام شود.

8

همه جا بهره ی ما درد و عزاست 
فطرت برده، بدين درد رضا ست

·        ایراد دیگر این بیت شعر طبری این است که تمکین برده بر استثمار و ستم آشکار و عریان را با رضایت یکسان تصور و تصویر می کند و بدتر از آن، با فطرت برده در رابطه قرار می دهد.
·        فطرت کذائی برده که سهل است، فطرت سگ و گربه حتی به عذاب و عزا رضا نیست.

·        استثمار و ستم بر برده تحمیل می شود.
·        تمکین برده نتیجه رضای او بر استثمار و ستم برهنه و عریان نیست.

·        این روند و روال حتی همین امروز، نه تنها در جوامع عقب مانده از قافله تمدن، بلکه حتی در متروپول های امپریالیستی رواج دارد.
·        اگر کسی در صنایع رنگارنگ امپریالیستی چند ماهی کار کرده باشد و یا حتی پای تلویزیون های این جوامع نشسته باشد، می تواند به این حقیقت امر پی ببرد.
·        بورژوازی رس توده های زحمتکش را از هر لحاظ می کشد.
·        بورژوازی امپریالیستی توده های زحمتکش را بلحاظ جسمی، روحی، روانی تخریب می کند.

9

مثال

·        در یکی از گزارشات تلویزیون اروپا از طرز تهیه فیلم های پورنو (عملیات جنسی) کارفرما که برای برده های مدرن ساعتی 10 یورو دستمزد می پردازد، از آنها مصرانه می خواهد که در بالای نردبامی هنرنمائی جنسی کنند.

·        او وقتی با مقاومت آن بدبخت ها مواجه می شود، بی شرمانه به تحقیر شعور آنها می پردازد.
  
·        ستمکشی در فطرت جانوران حتی نیست، چه رسد به بردگان قدیم و جدید.


ادامه دارد.

۱ نظر: