۱۳۹۴ اسفند ۲۸, جمعه

سوسیال ـ دموکراتیسم و کمونیسم (3)


پروفسور هانس هاینتس هولتس
سرچشمه:
برگردان میم حجری

2
ماتریالیسم تاریخی ضد ایدئالیسم اخلاقی ساز

1
·        الگوی توضیحی ماتریالیسم تاریخی تبیین چکیده کلام و لب مطلب است.
·        تبیینی که به لحاظ منطقی استقراء پذیر و به لحاظ تاریخی اثبات پذیر است.
     
·        (استقراء:
·        اگر باران ببارد، خیابان خیس می شود.
·        خیابان خیس است.
·        پس باران باریده است.
·        هانس هاینتس هولتس در این جمله، دیالک تیک منطقی و تاریخی را در نظر دارد.
·        مراجعه کنید به  دیالک تیک منطقی و تاریخی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری)

2
·        در سطح دوم تئوری، آنجا که انسان ها به دنبال معنی هستی خویش اند، مناسبات تولیدی از لحاظ عادلانه و ظالمانه بودن موقعیت فردی و طبقاتی، فقر و ثروت، برابری و نابرابری  تقسیم رفاه اجتماعی فراهمگشته مورد قضاوت قرار می گیرد.

3
·        حوزه تولید حوزه ای انتزاعی (مجرد)  است.
·        تفاوت ها در تقسیم رفاه اجتماعی اما مشخص و محسوس اند و برای تک تک افراد قابل شناخت.

4
·        علل فکری رفرمیسم  سوسیال ـ دموکراسی در همین جا لانه دارند.

5
·        البته رفرمیسم علل دیگری نیز دارد:
·        رفرمیسم علل سوسیولوژیکی (جامعه شناسی)، سیاسی، پسیکولوژیکی (روانشناسی)  و غیره نیز دارد.

6

فریدریش آلبرت لانگه (1828 ـ 1875)
فیلسوف آلمانی
(نئوکانتیانیست، ماتریالیسم ستیز)
پداگوگ و سوسیالیست
آثار:
رابطه تربیت با جهان بینی حاکم در اعصار مختلف (1855)
مسئله کارگر و اهمیت آن در زمان حال و آینده (1865)
تاریخ ماتریالیسم و انتقاد از اهمیت آن در حال حاضر (1866)

·        فریدریش البرت لانگه فیلسوف و نگارنده تاریخ ماتریالیسم ـ به مثابه یکی از پدران فکری سوسیال ـ دموکراسی ـ به طرفداری از تقسیم عادلانه رفاه اجتماعی می پردازد، ولی مناسبات مالکیت را دست دست نخورده می گذارد.

7
·        در کتاب او تحت عنوان «مسئله کارگر» (1865) که در آن زمان اثری مترقی بود، جمله ی خائنانه زیر را می توان یافت:

الف
·        « همه چیز، چقدر آسان و سهل و ساده خواهد شد، اگر حق مالکیت دست نخورده بماند، همانطور که هست، بماند:

ب
·        اگر ما به مثابه یک کمپرومیس (توافق) میان عقل انسان و حرص غارتگری حیوانی انسان بپذیریم که نکبت های بی نهایت بزرگ با نکبت های کوچکتری جایگزین شوند و بتوانند به مثابه پایه و اساس قانونگذاری عام، مناسب ترین وضع جامعه را برای مطالبه ای بزرگ ـ شاید هم فقط از دور ایدئال ـ تحقق بخشیم، تا هم آزادی آحاد مردم به جای خود بماند و هم آزادی همه مردم.»
·        (فریدریش لانگه، «مسئله کارگر» (1865)، ص 261)

8
·        فریدریش لانگه برای توجیه این جمله در فصل آخر کتاب دیگرش تحت عنوان «تاریخ ماتریالیسم» (1866) می نویسد:

الف
·         «آدم عادت می کند، که به اصل ایده خلاق درخود، بدون انطباق آن با شناخت مبتنی بر تاریخ و علوم طبیعی و بدون تحریف آنها، ارزشی بالاتر از آنچه که تاکنون داشته، قائل شود.

ب
·        آدم عادت می کند، که جهان ایده ها را به مثابه جانشین تصویری تمامی حقیقت، به مثابه چیزی بی چون و چرا برای پیشرفت انسانی تلقی کند، همان طور که معارف فهم را با منشاء اتیکی و استه تیکی قائل شدن به اهمیت کم و بیش هر ایده تلقی می می کند.

ت
·        برای اینکه ماهیت درونی حقیقی ایمان از زمان پاولی تا امروز، چیز جز مسخر شدن بوسیله ایده نبوده است.»
·        (فریدریش لانگه، «تاریخ ماتریالیسم» (1866)، ص 445 و 552)

9
·        لانگه در چاپ دوم این کتاب، همین اندیشه را به مثابه «نقطه نظری ایدئال» به خورد مردم می دهد.

10
·        فقط باید تصورش را کرد که لانگه این مطالب را بیست سال پس از انتشار «مانیفست حزب کمونیستی» مارکس و انگلس و تقریبا همزمان با نگارش «کاپیتال» توسط کارل مارکس، می نویسد.

11
·        اینجا در واقع، ماتریالیسم فلسفی بر ایدئالیسم فلسفی ملبس به تبیین ماتریالیستی نما برخورد می کند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر