۱۳۹۲ بهمن ۲۲, سه‌شنبه

سیری در شعر «خاطرات» از فروغ فرخزاد (2)


فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
 (1934 ـ 1966)
اسیر
1331 (1952)
تحلیلی از شین میم شین
 
تحلیل شعر موسوم به «خاطرات»

1
باز در چهره خاموش خیال
خنده زد چشم گناه آموزت

باز من ماندم و در غربت دل
حسرت بوسه هستی سوزت

·        مفاهیم اصلی فروغ در این دو بیت، یعنی غربت و گناه مفاهیمی آشنا هستند و در سرتاسر میراث معنوی فروغ حضور خواهند داشت.

الف
مقوله غربت

·        مقوله «غربت» انعکاس بی کسی، بی پناهی و تنهائی افراد همبود (اجتماع)  در ضمیر خروشان شاعر است.
·        مقوله «غربت» بیانگر بیگانگی اعضای همبود از خویشتن خویش است.
·        مقوله «غربت» حاکی از تهی گشتن همبود از محتوای ماهوی خویش است.
·        مقوله «غربت» حاکی از تبدیل جامعه به جنگل است.
·        برای اینکه تنها در جنگل است که سکنه آن ـ هر کدام ـ به حال خود رها شده اند و کسی نگران وضع و حال کسی دیگر نیست.

ب
مقوله گناه

·        مقوله «گناه» انعکاس تسلط خرافه بر خرد است، برای حفظ و تداوم جنگلیت جامعه.

1
·        برای حفظ و تحکیم جامعه مبتنی بر نابرابری، استثمار و ستم به افیون مذهب نیازی بی چون و چرا هست.

2
·        غربت و گناه، طبقات و مذهب، بیگانگی اجتماعی و از خودبیگانگی فردی ـ همواره ـ دست در دست یکدیگر می روند.

3
·        مذهب اعضای منفرد و گسیخته جنگل جامعه را به جامعه پیوند می دهد.

4
·        مذهب وسیله ای برای تداوم وضع موجود، برای توجیه و تعدیل تضادهای سوزان اجتماعی و برای تحمل پذیر ساختن تحمل ناپذیری ها ست.

5
·        مذهب مائده ای آسمانی برای اقلیت حاکم و آه  و افیون   زمینی برای توده ها ست.

6
·        مقوله «گناه» در شعر فروغ ـ به احتمال قوی، هنوز ناآگاهانه ـ نشانگر ستم ایدئولوژیکی و معنوی بر توده ها ست.

7
·        این همان مقوله نفرین شده ای است که حتی جرعه جرعه ی آب را در حلقوم خلق به زهر تبدیل می کند.

8
·        توده تحت سیطره مقوله «گناه» باید چندین بار تأمل کند که آیا لقمه ای که از گلویش پائین می فرستد، واقعا حلال است و یا حرام؟
·        آیا خمس و زکات و بهره ارباب و صد کوفت و زهر مار دیگر آن داده شده است و یا نه.

9
·        توده باید برای هر خطای غریزی ـ طبیعی ـ انسانی دچار عذاب شود، صد بار از کرده غریزی خود پشیمان گردد و توبه کند.

10
·        لذت لحظه ای و گذرای جنسی باید بر او حرام شود و از دماغش بیرون آید.

11
·        گناه بد ترین وبال گردن توده ها ست.

12
·        جنگل جامعه طبقاتی بر دیالک تیک غربت و گناه، بر دیالک تیک وجود وارونه و شعور وارونه، بر دیالک تیک ستم فیزیکی و ستم ایدئولوژیکی (مادی و معنوی)  بنا شده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر