۱۳۹۲ تیر ۱۲, چهارشنبه

سیری در گلستان سعدی (64)


 سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت پنجم
(گلستان با ب اول، ص 24 ـ 254) 
شین میم شین
  
و خردمندان گفته اند که
توانگری به هنر است، نه به مال
و بزرگی به خرد است، نه به سال.

·       سعدی در این حکم، معیار توانگری را در دیالک تیک هنر و مال و معیار بزرگی را در دیالک تیک خرد و سال مطرح می سازد، ولی برای تأکید بر اهمیت هنر و خرد، نقش مال و سال را تا درجه هیچ تنزل می دهد.

1
·       البته سعدی را نباید بد فهمید.

2

·       همه منادیان سرسخت دیالک تیک، گاهی به علت قلت وقت و یا درگیری در کشمکش ایدئولوژیکی به برخوردی از این دست دچار شده اند و سعدی در این زمینه تنها نیست.

3

·       مارکس و انگلس هم گاهی در مصاف ایدئولوژیکی بر ضد پاسداران وضع موجود به این روز افتاده اند.

4

·       سعدی نمی تواند به نقش مهم مال و سن و سال واقف نباشد و بارها و بارها بدان اشاره کرده است.

5

·       او در وهله اول، می خواهد که معیار ارزشی فئودالی حاکم در جامعه خویش را در محکمه عقل، در هم شکند و معیار علمی نوینی در مقابلش برپا دارد.

6

·       این دشواری همیشگی خردمندان در مبارزه ایدئولوژیکی با نظرات باطل حاکم است که در رد و نفی نظریه ای وارونه بین، به واژگون کردن تصور رایج کفایت می کنند و چه بسا، فرصت توضیح دیالک تیک واقعی ـ عینی چیزها و پدیده ها را پیدا نمی کنند.

7

·       توانگری بنظر ایدئولوژی فئودالی در مال و منال، در وسعت اراضی، املاک و در تعداد رعایا و بندگان است.

8
·       سعدی در پی شکستن این معیار ارزشی است.
·       در پی بی اعتبار کردن این معیار من در آوردی است و لذا تیشه ی تیز انتقادش را بر ریشه ی این نظر فرود می آورد.

9

·       ولی چنین برخوردی همیشه به ضد خود بدل می شود:
·       چنین بر خوردی نظریه یکجانبه باطلی را بدرستی رد می کند، ولی نظریه یکجانبه باطل دیگری را به جای آن می نشاند و نهایتا از ارائه راه حل درست قضیه عاجز می ماند.

10

·       معیار توانگری در دیالک تیک هنر و مال است.
·       با دست خالی، حتی هنرمندترین هنرمندان نمی توانند بیاندیشند و به آفرینش آثارهنری بپردازند.
·       با شکم خالی، بی سرپناه و پوشاک و لوازم ضرور زندگی نمی توان شعر سرود، نقاشی کرد، مجسمه ساخت و مقاله و کتاب نوشت.

11

·       بدون سرمایه لازم، بدون محل کار، وسایل کار و مواد خام لازم، حتی هنرمندترین صنعتگران نمی توانند چیزی بسازند.

12

·       گسستن دیالک تیک عینی ما را به منجلاب طرز تفکر متافیزیکی پرتاب می کند و به کوری و کودنی محکوم می سازد.

13

·       معیار بزرگی نیز در دیالک تیک عقل و سال است.
·       میان عقل و سال، میان خرد و تجربه واقعی زندگی دیوار چین وجود ندارد.

14

·       خرد، در واقع، در دیالک تیک عمل و اندیشه، در دیالک تیک پراتیک و تئوری، در دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت (عین و ذهن) قوام می یابد و در دیالک تیک پراتیک و تئوری، نقش تعیین کننده از آن پراتیک است.

15

·       خرد مادر زاد مستقل از زندگی واقعی ـ پراتیکی وجود ندارد.

16

·       خرد در جامعه، در کشاکش انسان با طبیعت و در کشاکش انسان با انسان های دیگر قوام می یابد.

17

·       خرد در جریان کردوکار مادی و معنوی انسانی شکل می گیرد و دو باره به جریان کردوکار مادی جاری می شود و در این دیالک تیک شورانگیز است که انسان از جهان جانوران جدا می شود و به رتبه اشرف موجودات ارتقاء می یابد.

18

·       به عبارت دیگر، انسان در روند کار اجتماعی، طبیعت را بنا بر نیازهای مادی خویش، هدفمندانه و از پیش اندیشیده، تحول می بخشد و همزمان طبیعت خود را تغییر می دهد.
·       به عبارت دیگر، انسان درروند کار، اندیشیدن می آموزد، در روند کار انسان می شود.

19

·       انسان با فرود آوردن تبر بر تنه درخت، نه فقط سختی و نرمی تنه درخت را، بلکه همچنین تیزی و کندی تبر خویش را، نحوه درست کوبیدن تبر را در می یابد و به اندیشه فرو می رود و راهی برای بهتر سازی تبر خویش و نحوه زدن ضربه بر تنه می جوید و تبر تغییر یافته اش را در پراتیک نوینی به محک می زند و در جریان پراتیک تبرکوبی حتی اندیشه اش را ارزیابی می کند.

20

·       به عبارت دیگر، اندیشه اش را مادیت می بخشد و صحت و سقم اندیشه غیرمادی را در کوره پراتیک مادی به آزمون و آزمایش می کشد.

21
·       تفکر با کار پیوندی دیالک تیکی دارد.

22

·       کردوکار جسمی و فکری در دیالک تیکی ناگسستنی تحقق می یابد و انسان، هر چه سالخورده تر باشد، گنجینه تجارب زندگی او نیز غنی تر و لذا خود او خردمندتر می شود.
·       گسستن پیوند عقل و سال، مطلق کردن یکجانبه عقل و یا سال، هر دو ناروا و نادرست اند.

پس می توان ادعای سعدی را تصحیح کرد و گفت:
معیار توانگری در دیالک تیک مادی و معنوی تعیین می شود و معیار بزرگی، در دیالک تیک پراتیک و تئوری (عمل و نظر)!

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر