سعدی
شیرازی
( ۵۶۸ -
۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت پنجم
(گلستان با ب اول، ص 24 ـ 254)
شین میم شین
و خردمندان گفته
اند که
توانگری به هنر
است، نه به مال
و بزرگی به خرد
است، نه به سال.
·
سعدی در این حکم، معیار توانگری را در دیالک تیک هنر و مال و معیار بزرگی را در دیالک تیک خرد و سال مطرح می سازد، ولی برای تأکید بر
اهمیت هنر و خرد، نقش مال و سال را تا درجه هیچ تنزل می دهد.
1
·
البته سعدی را نباید بد فهمید.
2
·
همه منادیان سرسخت دیالک تیک، گاهی به علت قلت وقت و یا درگیری
در کشمکش ایدئولوژیکی به برخوردی از این دست دچار شده اند و سعدی در این زمینه
تنها نیست.
3
·
مارکس و انگلس هم گاهی در مصاف ایدئولوژیکی بر ضد پاسداران وضع موجود به
این روز افتاده اند.
4
·
سعدی نمی تواند به نقش مهم مال و سن و سال واقف نباشد و
بارها و بارها بدان اشاره کرده است.
5
·
او در وهله اول، می خواهد که معیار ارزشی فئودالی حاکم در
جامعه خویش را در محکمه عقل، در هم شکند و معیار علمی نوینی در مقابلش برپا دارد.
6
·
این دشواری همیشگی خردمندان در مبارزه ایدئولوژیکی با نظرات
باطل حاکم است که در رد و نفی نظریه ای وارونه بین، به واژگون کردن تصور رایج
کفایت می کنند و چه بسا، فرصت توضیح دیالک تیک واقعی ـ عینی چیزها و پدیده ها را
پیدا نمی کنند.
7
·
توانگری بنظر ایدئولوژی فئودالی در مال و منال، در وسعت
اراضی، املاک و در تعداد رعایا و بندگان است.
8
·
سعدی در پی شکستن این معیار ارزشی است.
·
در پی بی اعتبار کردن این معیار من در آوردی است و لذا تیشه
ی تیز انتقادش را بر ریشه ی این نظر فرود می آورد.
9
·
ولی چنین برخوردی همیشه به ضد خود بدل می شود:
·
چنین بر خوردی نظریه یکجانبه باطلی را بدرستی رد می کند،
ولی نظریه یکجانبه باطل دیگری را به جای آن می نشاند و نهایتا از ارائه راه حل
درست قضیه عاجز می ماند.
10
·
معیار توانگری در دیالک تیک هنر و
مال است.
·
با دست خالی، حتی هنرمندترین هنرمندان نمی توانند بیاندیشند
و به آفرینش آثارهنری بپردازند.
·
با شکم خالی، بی سرپناه و پوشاک و لوازم ضرور زندگی نمی
توان شعر سرود، نقاشی کرد، مجسمه ساخت و مقاله و کتاب نوشت.
11
·
بدون سرمایه لازم، بدون محل کار، وسایل کار و مواد خام
لازم، حتی هنرمندترین صنعتگران نمی توانند چیزی بسازند.
12
·
گسستن دیالک تیک عینی ما را به منجلاب طرز تفکر متافیزیکی
پرتاب می کند و به کوری و کودنی محکوم می سازد.
13
·
معیار بزرگی نیز در دیالک تیک عقل
و سال است.
·
میان عقل و سال، میان خرد و تجربه واقعی زندگی دیوار چین
وجود ندارد.
14
·
خرد، در واقع، در دیالک تیک عمل و
اندیشه، در دیالک تیک پراتیک و تئوری، در دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت (عین و ذهن) قوام می یابد و
در دیالک تیک پراتیک و تئوری، نقش تعیین کننده از
آن پراتیک است.
15
·
خرد مادر زاد مستقل از زندگی واقعی ـ پراتیکی وجود ندارد.
16
·
خرد در جامعه، در کشاکش انسان با طبیعت و در کشاکش انسان با
انسان های دیگر قوام می یابد.
17
·
خرد در جریان کردوکار مادی و معنوی انسانی شکل می گیرد و دو
باره به جریان کردوکار مادی جاری می شود و در این دیالک تیک شورانگیز است که انسان
از جهان جانوران جدا می شود و به رتبه اشرف موجودات ارتقاء می یابد.
18
·
به عبارت دیگر، انسان در روند کار اجتماعی، طبیعت را بنا بر
نیازهای مادی خویش، هدفمندانه و از پیش اندیشیده، تحول می بخشد و همزمان طبیعت خود
را تغییر می دهد.
·
به عبارت دیگر، انسان درروند کار، اندیشیدن می آموزد، در
روند کار انسان می شود.
19
·
انسان با فرود آوردن تبر بر تنه درخت، نه فقط سختی و نرمی
تنه درخت را، بلکه همچنین تیزی و کندی تبر خویش را، نحوه درست کوبیدن تبر را در می
یابد و به اندیشه فرو می رود و راهی برای بهتر سازی تبر خویش و نحوه زدن ضربه بر
تنه می جوید و تبر تغییر یافته اش را در پراتیک نوینی به محک می زند و در جریان
پراتیک تبرکوبی حتی اندیشه اش را ارزیابی می کند.
20
·
به عبارت دیگر، اندیشه اش را مادیت می بخشد و صحت و سقم
اندیشه غیرمادی را در کوره پراتیک مادی به آزمون و آزمایش می کشد.
21
·
تفکر با کار پیوندی دیالک تیکی دارد.
22
·
کردوکار جسمی و فکری در دیالک تیکی ناگسستنی تحقق می یابد و
انسان، هر چه سالخورده تر باشد، گنجینه تجارب زندگی او نیز غنی تر و لذا خود او خردمندتر
می شود.
·
گسستن پیوند عقل و سال، مطلق کردن یکجانبه عقل و یا سال، هر
دو ناروا و نادرست اند.
پس می توان
ادعای سعدی را تصحیح کرد و گفت:
معیار توانگری در دیالک تیک مادی و معنوی تعیین می شود و
معیار بزرگی، در دیالک تیک
پراتیک و تئوری (عمل و نظر)!
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر