۱۳۹۲ تیر ۳۱, دوشنبه

چاله ها و چالش ها (294)

اقتصاد سیاسی مسلحانه (سودای جهان سالاری امپریالیسم آمریکا)  
بخش دوم
 رضا خسروی
سرچشمه:
مجله هفته

اس تی

·       یک نگرش سطحی آنالیتیک (در حالی که مدعی دیدگاه ‌های کانتیننتال هستن):

«این قوم بدوی و صحرا نورد، مأنوس با تعلقات خونی و تباری، خشونت غریزی، کوچنده و سیار، اصلا فاقد تمدن اداری، فرهنگ یکجانشینی… ضمن کوچ‌ های ناگزیر نوبتی شهرها و روستاها را ویران می کرد، یکجانشینان را از میان می برد، به خاک و خون می کشید تا نیازهای مصرفی خویش را تامین کند

·       شما بدون آنالیزهای باستان‌ شناسی، جامعه شناسی تاریخی و …، یکسره حرف ‌های همون کاپیتالیست‌ها و آنالیتیک‌ها رو تکرار کردید.
·       به سایت ‌های باستان ‌شناسی سیبری جنوبی و غربی سر بزنید تا به سادگی متوجه بشید که علت توسعه جوامع و زبان‌ های آلتاییک (شامل جوامع مغول ‌نژاد، ترک‌ نژاد و تونگوز- مانچو) نسبت به همسایگانشون، برتری تکنولوژیک اون‌ ها در ساخت ابزار بوده:
·       اون‌ها اولین کسانی بودن که ابزاری مثل زین و رکاب رو اختراع کردن، اصولا فلزکاری میراث جوامع اولیه ترک ‌نژادها ست، در سیبری جنوبی و غربی.
·       به همون خاطره که از یاکوتا در منتهی‌ الیه شرقی و شمالی روسیه تا دریای خزر، همگی صحبت ‌کننده به زبان‌ های آلتاییک هستن:
·       یاکوت‌ ها، بوریات‌ ها، مغول‌ ها، آلتای‌ ها، توواها، اویغورها، قزاق‌ ها، ترکمن‌ ها، ازبک ‌ها، قرقیزها، تاتارها، باشقورت‌ ها و … .
·       این توسعه جغرافیایی و فرهنگی در نتیجه برتری صنعتی جوامع اولیه اون‌ ها پیش اومده – نه اون طور که شما با تکرار حرف‌ های آقایان کاپیتالیست (در حالی که ادعای چپی بودن می‌کنید)، در نتیجه «خونخواری» و … .
·       اتفاقا، اکثریت قریب به اتفاق سیاحان و بازدیدکنندگانی که از این نواحی و اجتماعات دیدار کردن، به سادگی روح و اخلاقیات انسانی اون‌ ها، حفظ شدن احترام به بزرگ ‌تر، قوی بودن روابط خانوادگی و … اشاره کردن.
·       «خشونت غریزی»؟
·       شما یکسره متناقض ‌نما و اصلا کاپیتالیستی صحبت کردید.
·        به لحاظ دیالکتیک، برخی گزاره‌های شما مثل همین «خشونت غریزی» یک ریال ارزش منطقی ندارن.
·       یا «کوچنده و سیار» هم، باز هم به دلایل دیالکتیکی و حتی تجربی، ربطی به «خشونت» یا وحشی بودن نداره.
·       اول از همه این‌ که، شما باید با جامعه‌ شناسی طبیعت‌ نشینی و کوچ ‌نشینی آشنا بشید – قبل از اینکه بخواهید نظر بدید.
·       گذشته از این، هنرهای ملی همین جوامع (از فرش ترکمنی، گلوخوانی مغولی، موسیقی اوراسیا و …)‌ در تمام دنیا و از طرف سلیقه‌ های مختلف، به عنوان اشکال بسیار والا و ظریف هنر مقبول شدن.
·       شما راجع به چی صحبت می ‌کنید؟
·       کسانی که فقط در اسم و ادعا «چپ» هستن و یک ریال، اطلاعات نرمال از این ایدئولوژی ‌ها ندارن.

حسن

 تمدن تیمور
 
·       یک پرسش ناقابل از اس ـ تی گرامی:
·       چرا اصطلاح «خشونت غریزی» به نظر شما بلحاظ تجربی و نظری نادرست است؟

1

·       انسان در هر پله تکاملی، دیالک تیکی از طبیعت اول و طبیعت دوم است.
·       انسان هرگز نخواهد توانست از داربست این دیالک تیک خارج شود.

2

·       انسان تعلقات طبیعی خویش را کم و بیش ـ در بهترین حالت ـ کاهش خواهد داد و اجتماعیت خود را افزایش.
·       ولی قطع رابطه با طبیعت اول محال خواهد بود.

3

·       مگر اینکه انسان به اوتومات (ماشین خودکار مکانیکی) بدل شود که دیگر انسان محسوب نخواهد شد.
·       اگرچه در آن صورت نیز عناصر شیمیائی از قبیل آهن و آلومینیوم و نیکل و کوبالت و غیره وابستگی اش را به طبیعت اول عربده خواهند کشید.
4

·       اگر شما تردیدی در صحت مفهوم «خشونت غریزی» دارید، به مزدوران جنگی در عراق و سوریه و لیبی و صحرای نوادا و غیره نظری بیاندازید.

5

·       در همین مجله هفته، گزارشاتی از سوریه و لیبی و غیره آمده است که صحت مفهوم یاد شده را بلحاظ تجربی (و نه حتی بنا بر مدارک باستان شناسی) اثبات می کند:

6

·       این حقیقت امر حاکی از آن است که بنی بشر تحت تأثیر مناسبات تولیدی معینی (بویژه مناسبات تولیدی به تعویق افتاده و یا «واپسین») می تواند به قول فوندامنتالیسم های مختلف، به «اصل (حیوانی) خود» برگردد.

7

·       آنگاه دیالک تیک غریزه و عقل چندان و چنان به نفع غریزه تغییر خواهد یافت که فرق میان طالبان و حزب الله و صهیونیست و یانکی و سلفی و کفتار و هر دد درنده ای ناچیز خواهد بود.

8

·       مأموری از سازمان سیا، گزارشی راجع به رفتار مجاهدین در افغانستان با سربازان اسیر ارتش سرخ در تلویزیون داشت که از فرط توحش مجاهدین مو بر تن آدمی سیخ می شد و روان آدمی زیر و رو.

9

·       سربازان یانکی از طرز رفتاری با جاپس (japs) (سربازان ژاپنی) گزارش می دهند که هر بنی بشری صد رحمت به دیو و دد و درنده می فرستد.
·       سربازان و درجه داران یانکی ـ به عنوان نمثال ـ برای بدست آوردن دندان طلای سرباز ژاپنی، کله اش را به رگبار می بستند.

ربابه

·       اس تی ارجمند در این کامنت یا قصد تحقیر سطح سواد و اسلوب نویسنده این سلسله مطالب را دارند و یا قصد گوهرنمائی خرمهره هائی را دارند که از اینجا و آنجا رونویسی کرده اند. 

1

·       معمولا هر صاحب نظر متمدنی اول ابراز نظر می کند و در آخر بر اساس دلایل مستند خود نتیجه می گیرد که نظرات کسی «یک ریال ارزش ندارد.»

2

·       از فرمولبندی ها و مفاهیم اس تی ارجمند می توان به «قیمت» نظر و آنالیز و اسلوب ایشان پی برد.

3

·       تحلیل کامنت کار منصفانه ای نیست.
·       ولی چه می شود کرد که جز این در دست نیست.
·       بنا بر منطق اس تی ارجمند، ظاهرا قبایلی که در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی آغازین بسر می بردند، بلحاط توسعه و تکامل اقتصادی ـ اجتماعی (وسایل تولید، هنر، استه تیک و فرهنگ) بالاتر از مردم جوامع برده داری و فئودالی بوده اند.

4

·       این برداشت ما اگر از کامنت ایشان درست باشد، باید در بطلان آن کمترین تردیدی به دل راه نداد:

5

·       چون پیش شرط گذار از فرماسیونی به فرماسیون عالی تر، توسعه و تکامل نیروهای مولده (وسایل تولید، انسان مولد، نحوه استخراج مواد خام، علم، هنر و غیره) است.
·       درست به همین دلیل باید به نویسنده محترم همین سلسله مطالب حق داد.

6

·       اینکه کسانی موسیقی مغول ها را می ستایند، دلیلی بر متمدن تر بودن چنگیز و اعوان و انصارش نسبت به جوامع دیگر نیست.
7


·       از اس تی ارجمند چه پنهان که حضرات جوامع سرمایه داری با سرعت سرسام آوری سقوط می کنند و از رسیدن به قهقرای توحش و بربریت فاصله زیادی ندارند.
·       به همین دلیل شاید شیفته سینه چاک هنر و فرهنگ چنگیزها و تیمورها شده اند.
·       چه می شود کرد که هنر هم مثل هر چیزی مهر طبقاتی بر پیشانی خود دارد.

8

·       ضمنا بر خلاف تصور اس تی ارجمند مبنی بر اینکه «شما یکسره متناقض‌ نما و اصلا کاپیتالیستی صحبت کردید، به لحاظ دیالکتیک»، طرز صحبت «متناقض نما»، «کاپیتالیستی» و امثالهم نداریم.
·       ضد اسلوب (متد) دیالک تیکی، اسلوب متافیزیکی است.
·       این اولین بار است که ما با مفاهیم کج و معوجی از این دست اشنا می شویم که استعمال شان در هر صورت تأسف آور است.
·       ضمنا ما فکر نمی کنیم که اس تی ارجمند حتی جمله ای از مطالب رضا خسروی را فهمیده باشند.

پایان

۱ نظر: