۱۳۹۱ بهمن ۲۱, شنبه

چاله ها و چالش ها (258)

فرهنگ حذف در بازخوانی یک کشتار
 اسد سیف
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com    

مسعود بهبودی
اول بهتر است معنی مفاهیم را بیاموزیم، بعد به منبر رویم
·         
·        اقای اسد سیف می فرمایند:
·        « به بزرگ‌ ترین انقلاب واپسگرای قرن بدل شد. » (اسد سیف)

1

·        انقلاب یک مفهوم فلسفی است و تعریف استاندارد دارد:
·        انقلاب عبارت است از تحول بنیادی و کیفی جامعه بمثابه کل.
·        انقلاب به تحول بنیادی کیفی پدیده های منفرد اجتماعی نیز اطلاق می شود.
·        انقلاب یکی از مهمترین فازها و فرم های توسعه بالنده جامعه است.

2

·        معلوم نیست که نویسنده این مطلب چه منظوری از مفهوم من دراوردی «انقلاب واپسگرا» دارند.
·        خدا کند که سوء نیتی نداشته باشند و در صدد بی آبرو کردن انقلابات اجتماعی نباشند.
·        تا مبادا مرتجعین دیگر انقلابات اجتماعی را به پیشرفتگرا و پسرفتگرا طبقه بندی کنند و بهانه ای برای سرکوب آنها بدست آورند..
·        برای اینکه همه می دانند که ضد انقلاب از دیرباز با مفهوم ارتجاع تبیین یافته است.

حمید
آقای مسعود بهبودی بی خیال!

می شود بگویید مستند تان برای این ادعا که: "انقلاب یکی از مهمترین فازها و فرم های توسعه بالنده جامعه است." چیست؟
این ادعا آیا محصول تحقیقات خود جناب عالی است یا دانشمندان دیگری نیز به کشفیات مشابهی نایل شده اند؟
خیلی خوب است بگویید ماخذ تان کیست و کجاست؟

هوشنگ فرخجسته

اولا توده های میلیونی که توانستند حکومت شاهنشاهی با تمام مشخصات طبقاتی آن را بزیر بکشند.
بنا بر تعاریف سیاسی و جامعه شناسانه "انقلاب " صورت گرفت.
اگر فکر می کنند که مناسبات سرمایه داری بر جای خودش باقی است که باقی می باشد ولی "طبقه"ء حاکمه همان نیست که قیلا بود و همه چیزدر ایران زیر و رو شد و جامعه بشدت پولاریزه شده ست.

مسعود بهبودی
دست به دست شدن حاکمیت در میان اقشار طبقه واحد

·        در رابطه با نکته ای در نظر جناب خجسته:

1

·        «انقلاب ها لکوموتیو تاریخ اند»، مارکس می گوید.
·        تغییرات اجتماعی تعیین کننده که توسعه تاریخی نوین را در عصر جدید و در شرایط کنونی و آتی تعیین کرده اند، تعیین می کنند و تعیین خواهند کرد، در هیئت انقلاب صورت گرفته اند و در دوران کنونی نیز در هیئت انقلاب صورت می گیرند و صورت خواهند گرفت.

2
·        انقلاب جامعه را به عقب نمی راند.
·        جریانی و یا طبقه اجتماعی ئی که جامعه را به عقب می راند، ضدانقلاب و یا ارتجاع نامیده می شود.

3


·        طبقه حاکمه زمان شاه بورژوازی بوده که خود به اقشار مختلفی تقسیم می شود.
·        شاه با تن در دادن به توصیه  مستشاران امریکائی و اعلام انقلاب سفید، فئودالیسم را زیر ضربه گرفت و نتیجتا با دستگاه روحانیت که هم فئودال بود و هم دستگاه عریض و طویل ایدئولوژیکی فئودالیسم و بنده داری بود، در تضاد قرار گفت.
4

·        بورژوازی سنتی و بازاری همدوش با روحانیت به مبارزه با طبقه حاکمه جدید (بورژوازی مدرن) پرداخت.
·        بمب های مجاهدین ـ به عنوان مثال ـ دم در فروشگاه های بزرگ منفجر شد.
·        شاه بدرستی از ارتجاع سرخ و سیاه سخن گفت.

5


·        اتحاد فئودالی ـ بورژوائی سنتی ـ روحانی بر انقلاب سفید که ماهیتا ضدفئودالی بود، غالب امد.
·        این رخداد بنظر من رخدادی ضدانقلابی (ضد انقلاب بورژوائی سفید) است.
·        به معنی پیروزی ارتجاع است.

6

·        شکی نیست که ایدئال های فوندامنتالیسم شیعی در زمینه برگشت به ریشه ها (صدر اسلام) عملی نشد و نمی توانست هم عملی شود و لذا رژیم جدید بناچار سرمایه داری زمان شاه را ادامه داد.
·        از این رو طبقه حاکمه (بورژوازی) همان ماند، ولی حاکمیت میان اقشار مختلف آن دست به دست شد.
·        ولی دستاوردهای ضدفئودالی انقلاب مشروطه و انقلاب سفید حتی المقدور واپس گرفته شد.
·        فوندامنتالیسم شیعی تا توانست روبنای ایدئولوژیکی جامعه را فئودالیزه (اسلامیزه) کرد.

7

·        تضاد کنونی نیز ماهیتا تضاد میان اقشار مختلف بورژوازی (سبز و سیاه و سفید) حاکم است.
·        سبز و سفید و احزاب و سازمان های به اصطلاح چپ و راست خواهان تحول روبنای ایدئولوژیکی با حفظ زیربنا هستند.
·        هدف آنها ترک مواضع فوندامنتالیستی است.
·        هدف آنها حل تضاد زیربنای سرمایه داری با روبنای ایدئولوژیکی ماقبل سرمایه داری است.

8

·        مطلق کردن فرم مسالمت آمیز مبارزه، از هراس سبزیون و سفیدیون از توده ها و تعمیق انقلاب حکایت دارد.
9

·        اگر سبز و یا سفید هم پیروز شود، انقلابی رخ نمی دهد.
·        روبنای جامعه اصلاح می شود و عوامفریبی در فرم دیگری و مدرنتری ادامه می یابد.
·        انقلاب در ایران و در هر کشوری در دوران کنونی فقط می تواند ماهیت سوسیالیستی داشته باشد، فرق هم نمی کند که نیروهای مولده جامعه در چه سطح توسعه ای باشند.
·        گذار جهانشمول از سرمایه داری به سوسیالیسم، محتوای دوران ما ست و کاری اش نمی توان کرد.
·        آلترناتیو رهائی بخش برای بشریت سوسیالیسم است و بس.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر