۱۳۹۱ بهمن ۱۸, چهارشنبه

سیری در حماسه داد (22)

 اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
سرچشمه 
راه توده  

تحلیلی از شین میم شین
 
فصل سوم
شاهنامه و ایران
هر 20 سال یک جنبش مردمی

 حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی   

(۳۱۹ ـ  ۳۹۷) هجری شمسی
(۳۲۹ ـ ۴۱۱)  هجری قمری

·        به دلایل فوق الذکر، برای شناخت درست شاهنامه، باید قبل از هر چیز، دوران فردوسی را شناخت.
·        فردوسی در سال 319 به دنیا آمد و در سال 397 هجری شمسی چشم از جهان فرو بست.
·        دوران زندگی او یکی از پرجوش و خروش ترین دوران های تاریخ خلق های ایران بوده و نقطه عطفی در آن بوده است.

بخش اول

مرحله تاریخی جامعه

1

·        مشخصه اجتماعی اصلی این دوران عبارت است از توسعه و گسترش سریع مناسبات فئودالی.

2

·        از بین بردن بقایای همبود های روستایی و مالکیت های آزاد، کوچک و متوسط دهقانی

3

·        تشکیل مالکیت های بزرگ فئودالی و فرم های نوینی از این مالکیت

4

·        ویژگی فرم های نوین مالکیت فئودالی در جامعه آن روز ایران به شرح زیر بوده است:

الف

·         بخش بزرگی از اراضی مزروعی به دولت، امرا و سلاطین تعلق داشته است و از طریق اقطاع به امرای محلی واگذار می شده است.

ب

·        در این فرم مالکیت فئودالی، خراج، فرم اصلی بهره مالکانه فئودالی بوده که مأمورین دولتی دریافت می کردند و پس از پرداخت سهم خزانه مرکزی، بقیه را صرف امور دولتی و محلی و شخصی می کردند و خزائن شخصی خود را می انباشتند.
ت

·        البته مناسبات فئودالی و از جمله فرم مالکیت وسیع دولتی بر زمین مزروعی در ایران تازگی نداشت.

پ

·        این نوع مناسبات از زمان ساسانیان پدید آمده و پیشرفت کرده بود.

ث

·        ولی به دلیل برخورد به موانع دوگانه زیر از رشد بازمانده بود:

مانع اول

·        اولا به دلیل مقاومت همبود های روستایی و مردم آزاد شهرها در مقابل فئودالیزاسیون.

1

·        نقطه اوج این مقاومت، جنبش مزدکی بوده که به هنگام سلطنت قباد، ارکان حکومت ساسانی را به لرزه در افکند و توسعه مناسبات فئودالی را برای مدتی سد کرد.

2

·        اشراف و ملاکین، زیر رهبری خسرو نوشیروان (کسری) کودتا کردند و جنبش مزدکی را با بی رحمی و خشونت کم نظیری در هم کوبیدند، ولی خود مجبورشدند از سرعت غصب و ضبط اراضی همبود های روستائی بکاهند و «عدالت» را مراعات کنند.

مانع دوم

·        پس از مدتی روند فئودالیزاسیون سرعت گرفت و این بار به دومین مانع برخورد کرد که هجوم اعراب بود.
1

·        پس از هجوم اعراب، روند فئودالیزاسیون جامعه تا حدودی متوقف شد.

2

·        اعراب در مرحله پائین تری از توسعه اقتصادی بودند.

3

·        در میان اعراب هنوز مناسبات عشیرتی نیرومندی برقرار بود.

4

·        آنها قبل از اینکه بتوانند مناسبات اجتماعی خاص خود را در کشورهای تازه تسخیر شده و از جمله ایران توسعه دهند، می بایستی مناسبات موجود را درک و هضم کنند و جای خود را لااقل در چارچوب مناسبات زمان حکومت ساسانی استحکام بخشند و خراج و مالیات های فئودالی را در قالب اصول فقه و حقوق اسلامی بریزند تا دریافت تام و تمام آن امکان پذیر گردد.

5
·        این امر مدت بالنسبه زیادی طول کشید.

6

·        اختلاف نظر میان گروه های گوناگون اشراف عرب و درون دستگاه خلافت نیز به طولانی تر شدن ان منجر شد.

7

·        تا اینکه عباسیان در اتحاد با اشراف زمیندار ایرانی به خلافت رسیدند.

8

·        از این به بعد، مناسبات فئودالی با سرعت بیشتری گسترش یافت و پس از پیدایش حکومت های محلی در نقاط مختلف ایران شدت گرفت.
9

·        طی صد سال، یعنی از آغاز قرن نهم تا اوایل قرن دهم میلادی (زمان تولد فردوسی)، 8 امارت نشین فئودالی مستقل و نیمه مستقل در ایالات مختلف ایران تشکیل شد.

10

·        حکومت های محلی قدرت دولتی را بطور مستقیم تری در خدمت فئودالیسم می گذاشتند و زیر نظارت مستقیم خویش برای مالکیت فئودالی فرم های نوینی می آفریدند.

الف

·        یک طرف اقدامات این دولت ها متوجه غصب اراضی همبود های روستائی و «دهقانان» و تبدیل آنها به اراضی فئودالی بود.
ب

·        طرف دیگر این اقدامات، ایجاد بزرگ مالکی های فئودالی به حساب اراضی دولتی بود.

11

·        در ایران از جمله در خراسان، تا پایان قرن دهم میلادی هنوز همبود های روستایی، روستائیان آزاد و «دهقانان» زندگی می کردند.
الف

·        روستائیان آزاد اعضای همبود های روستایی بودند که قطعات زمین سهم خود را از اراضی مشاع (اشتراکی) همبود تفکیک کرده بودند.
ب

·        «دهقانان» - به معنایی که در آن روز مرسوم بود و نه به معنای امروزین آن - نحیب زادگان زمیندار بودند که در فاصله میان فئودال ها و روستائیان قرار داشتند.

12

·        رشد فئودالیسم موجودیت هر سه قشر فوق را به خطر می انداخت.

13

·        فئودال های بزرگ اراضی همبود های روستائی و روستائیان آزاد را به زور از آنان می گرفتند و آنها را وادار به ترک زمین و یا پرداخت خراج های کمرشکن می کردند.

14

·        نجیب زادگان دهقان نیز از این جهت در شرایط دشواری قرار داشتند.

15

·        البته برخی از دهقانان دولتمند می توانستند با فئودال های محلی پهلو زنند و خود را به این یا آن فئودال بسته، در غارت روستائیان شرکت ورزند و خود به فئودال بدل شوند.

16

·        اما توده اصلی دهقانان در معرض خطر نابودی قرار داشتند.

17

·        فئودال های بزرگتر اراضی آنها را یا از طریق مرافعات قضایی و یا با توسل به زور ـ مستقیما ـ تصاحب می کردند و آنان را به صفوف رعایا می راندند.

18

·        بدین طریق در طول قرن دهم میلادی (یعنی جلو چشم فردوسی)، روی هم رفته، جریان طولانی ورشکستگی اکثریت «دهقانان» و تبدیل اکثریت روستائیان آزاد ایران به وابستگان و رعایای فئودال ها پایان یافت.

19

·        فردوسی خود از اقشار تحتانی «دهقانان» بود و در طی زندگی خویش ورشکست شده بود.

20

·        فردوسی در آغاز شاهنامه، به کمبود ثروت خویش اشاره می کند و از دشواری زیست خویش در ایام پیری پرده بر می دارد.
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر