۱۳۹۱ بهمن ۲۷, جمعه

چاله ها و چالش ها (261)

جاهل ها ولات ها، روحانیون و سلاطین  

مسعود نقره کار

سرچشمه:

اخبار روز

http://www.akhbar-rooz.com   


الف باران

در عصر امپریالیسم مسئله اساسی‌ کسب استقلال سیاسی است
·        ....
·        حال اگر پس از انقلاب حکومت ارتجایی یا انقلابی سر کار آید طبیعت آن انقلاب به "قیام" تبدیل نمی شود.
·        انقلاب مشروطه با وجود اینکه نه‌ روابط فئودالی را از بین برد و نه‌ نظام شاهنشاهی را سرنگون کرد، باز هم یک انقلاب بود.

مسعود بهبودی

تخیلات الف باران

·        در عصر امپریالیسم مسئله اساسی‌ کسب استقلال سیاسی است. (الف باران)

·        در همین عنوان الف باران عزیز چندین اشتباه نظری و اسلوبی عربده می کشند، تو خود حدیث مفصل بخوان از این عنوان!

1

·        اولا عصر امپریالیسم دیری است که سپری شده است.
·        انقلاب کبیر اکتبر فاتحه بلندی بر عصر امپریالیسم بوده است.
·        پس از آن، دوران (عصر) نوینی آغاز گشته و کماکان بشریت در همین دوران نوین بسر می برد:
·        دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم.

·        هر عصر و یا هر دوران بنا بر شرایط عینی، بنا بر تضاد اصلی در جهان تعیین می شود و نه بنا برمیل الف باران.
·        وقتی از دوران فئودالیسم سخن می رود، منظور این است که نظام برده داری دچار بحران عمومی است و تنها با گذار به فرماسیون فئودالی می توان بر این بحران عمومی غالب آمد.
·        فرق هم نمی کند که اکثر کشورها تحت نظام برده داری باشند و یا نباشند.
·        شرایط عینی جهان، یعنی سطح توسعه نیروهای مولده تعیین کننده دوران ها ست.

2

·        ثانیا به چه دلیل در عصر گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم در مقیاس جهانی، کسب استقلال سیاسی مسئله اصلی است؟
·        ذکر نقل قولی از لنین که به دوران دیگری مربوط بوده، که دلیل نمی شود.

3

·   ثالثا اهدای استقلال سیاسی فرمال و صوری به کشورهای وابسته یکی از راهکارهای اصلی نئوکلونیالیسم (نئواستعمار) است.
·        حتی پس از شقه شقه کردن یوگوسلاوی و یا تسخیر عراق و افغانستان و لیبی نه ژنرال یانکی، بلکه مهره هائی از همان کشورها روی کار آمده اند.
·        استعمار نوین بر خلاف الف باران، برای ظاهر چیزها تره خرد نمی کند.
·        چه بسا حتی از همین استقلال های صوری و فرمال برای بدترین آلترناتیوها وجهه و اعتبار ملی می بخشد.

·        رژیم های عهد عتیق هم بالاخره باید بتوانند عوامفریبی کنند و مثلا خود را ابرقدرت منطقه جا بزنند و تمامی ادا و اطوارهای رئیس جمهورها و ژنرال های یانکی را دربیاورند:
·        میان احمدی ما و جورج بن جورج و ژنرال های هیولای ما بغل ولی فقیه و ژنرال های تنومند یانکی  با عینک و دم و دستگاه شباهت غریبی وجود دارد.
·        کسی مخالف استقلال سیاسی جمهوری یأجوج و مأجوج نبوده و نیست.

4

·        رابعا استقلال سیاسی و کلا سیاست ناب، فقط در کله بعضی ها وجود دارد و نه در عالم واقع.
·        الف باران نباید از دیالک تیک اقتصاد و سیاست، دیالک تیک استقلال اقتصادی و استقلال سیاسی غافل باشد و در این دیالک تیک نقش تعیین کننده همیشه و همه جا از آن اقتصاد و استقلال اقتصادی است.
·        این چیزها نه تنها الفبای مارکسیسم اند، بلکه حتی مورد قبول علنی ایدئولوگ های امپریالیستی قرار دارند.
·        بیشک دکتر نقره کارها هم منکرش نیستند.
5

·        خامسا انقلاب به معنی تغییر مناسبات تولیدی و قبل از همه به معنی تغییر فرم مالکیت بر وسایل تولید است که ساختار و زیربنای هر جامعه را تشکیل می دهد.
·        پیشرفت به قول لنین، معیار عینی ئی به نام نیروهای مولده دارد که در رابطه دیالک تیکی با مناسبات تولیدی است و در دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی تعیین کننده است.
·        رژیم شاه علیرغم همه ایرادات وارده، صدبار مترقی تر از رژیم یأجوج و مأجوج بوده است.
·        اولین دلیلش لغو فئودالیسم و کوتاه کردن دست ارتجاع روحانی از قدرت بوده است.
·        فرماسیون سرمایه داری صد بار بهتر از فرماسیون عهد عتیق بوده است که آش شوله قلمکاری از همه فرماسیون های ممکنه است.
·        ولایت فقیه اصلا نمی داند که امپریالیسم یعنی چی.
·        ولایت فقیه با مفاهیم شیطان و جن و ملک استدلال و اثبات می کند.
·        اصلا معاصر نیست.
·        فریب فرم ها و ادا و اطوارها را نباید خورد.
6

·        حق با الف باران است که پس از پیروزی ضد انقلاب زیر پرچم فوندامنتالیسم و لاشخوریسم، مردم رادیو می شنوند، تلویزیون می بینند، روزنامه می خوانند، دخترها هم به مدرسه و دانشگاه می روند.
·        مسئله اساسی اما این است که مردم از رادیو چی می شنوند، در تلویزیون چی می بینند و رد مدرسه و دانشگاه چی می خوانند!
7

·        روی کار آمدن ضدانقلاب فوندامنتالیستی ضربه ای کاری و کمرشکن بر پیکر نحیف فرهنگ مردم ایران بوده است.
·        این در طبیعت فئودالیسم است که چرخ تاریخ را متوقف کند و چه بسا حتی به عقب برگرداند، فرق هم نمی کند که راه رشد سرمایه داری را بالاجبار طی کند و یا نکند.

8

·        مردم ایران احتمالا در این سی سال بلحاظ فرهنگی قرن ها عقب رانده شده اند.
·        فقط کافی است که نظری بر ترهات روشنفکران ایرانی در داخل و خارج بیافکنیم.
·        قحط تفکر علمی است، فرق هم نمی کند که طرف چپگرا باشد و یا راستگرا.

البرز

نوشتن منشوری برای ایران امروز و فردا

·        رسیدن به آزادی، عدالت و استقلال واقعی و قابل لمس از جانب آحاد ملت ایران، نیاز به برنامه ای مدون دارد.
·        استواری و اجرایی شدن چنین برنامه ای نیازمند شرکت تمامی اقشار، طبقات، احزاب، سازمانها و جمعیتها، کنشگران سیاسی و فرهنگی، روشنفکران و روشنگران سیاسی و خلاصه همه مردم ایران در تدوین آن است.
·        بوجود آمدن حس و تفکر تحمل یکدیگر و ارجگذاری به موجودیت یکدیگر،‫ لازمه بوقوع پیوستن چنین اتحاد و جبهه ای جهت نوشتن منشوری برای ایران امروز و فرداست.        

مسعود بهبودی

توهمات البرز
  
·        البرز عزیز توهمات خود را مرتب تکرار می کنند و فکر می کنند که به کشف بسیار بزرگی نایل امده اند:
·        کشفی مبنی بر اینکه اگر احزاب وسازمان های کذائی ایران منشور می داشتند، جنگ طبقاتی صورت نمی گرفت و همه با هم، راه رشد واحدی را پیش می گرفتند.
·        معلوم نیست که خود ایشان قبل از تکرار مکرر توهمات خویش اندکی می اندیشند و یا بطور اوتوماتیک بر زبان می رانند:
·        ایشان بهتر است به یاد آورند که در جامعه طبقاتی هر طبقه منافع خاص خود را در دل دارد و منشور مکتوب و نامکتوب خاص خود را در دست.
·        طرفداران پیشرفت اجتماعی از همان روز اول، یعنی از همان روز انتشار منشور خود تحت عنوان مانیفیست حرب کمونیست، خواهان گسترش دموکراسی و شرکت توده های مولد و زحمتکش (اکثریت قریب به اتفاق مردم)  در تعیین سرنوشت کشور بوده اند.
·        ولی در همین اروپا به محض اینکه توده ها در ارگان های طبقاتی خود متشکل شدند و خطر حاکمیت توده ای احساس شد، البرزیست ها یکتنه وارد عمل شدند و جنگ جهانی اول را به راه انداختند.
·        هنوز چند سال از آن نگذشته بود که فاشیسم و نازیسم را علم کردند و به سطح جنبش بین المللی ارتقا دادند و دروازه جهنم جنگ جهانی دوم را به روی بشریت گشودند و توسعه تاریخ بشری را صدها سال عقب انداختند.
·        مسئله به این سادگی ها نیست.
·        سرنوشت بشریت در مبارزه طبقاتی تعیین می شود.
·        حتی لحظه ای در تاریخ جوامع طبقاتی وجود نداشته که مبارزه طبقاتی تعطیل شده باشد.
·        البرز هم می دانند.
·        هدف ایشان رواج کمافی السابق مبارزه طبقاتی از بالا و تعطیل آن از پایین است تا در به همان لولای دیرآشنا بگردد.
·        فعلا که چرخ بر وفق مراد البرزها می چرخد، تا کی، خدا می داند.
·        اربابان می برند و می دوزند، هر طور دل تنگشان می خواهد.

·        و چه بسا حتی منشورات خود را جر می دهند و ناتو را روانه آسیا و افریقا می سازند، ناتوئی که بنا بر منشورش قرار بود پا از گلیم اروپا بیرون ننهد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر