۱۳۹۱ بهمن ۱۶, دوشنبه

سیری در حماسه داد (21)

اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
سرچشمه
راه توده  
تحلیلی از شین میم شین

 فصل دوم
فردوسی مؤلف شاهنامه

·        میان شاهنامه فردوسی و آثاری از همان دست که از زمان فردوسی و یا نزدیک به او باقی مانده اند، تفاوت های فاحشی وجود دارد.
1
·        علت این تفاوت ها چیست؟
2

·        متاسفانه بسیاری از پژوهشگران ایرانی که شاهنامه را شکل منظوم مأخذ مدونی می دانند، این تفاوت ها را هم به حساب تفاوت مأخذ می گذارند.
الف

·        ذبیح الله صفا بر آن است که «میان ثعالبی، طبری و شاهنامه مغایرت و تباینی مشهود است»، او اما از توضیح درست علت این مغایرت بازمی می ماند و ادعا می کند که «دلیل بزرگ این امر اختلاف منابع آنها ست، با یک دیگر.»
ب

·        درحالیکه با یک نظر جدی می توان دریافت که دلیل بزرگ این مغایرت، اختلاف جهان بینانه تدوین کنندگان این آثار است و نه اختلاف منابع.
3

·        ما در این تحلیل، شاهنامه فردوسی را بویژه با دو اثر مشابه مقایسه کرده ایم:

الف

·        اولا با تاریخ طبری و یا «تاریخ الرسل والملوک»، تألیف محمدبن جریر طبری

ب

·        ثانیا با تاریخ عزرالسیر، تألیف لابی المنصور الثعالبی.

4

·        تاریخ طبری جدی ترین اثر از نوع خود در آن زمان بوده است.

الف

·        طبری با دقت تام و تمام، روایاتی را که درباره تاریخ گذشته ایران و کشورهای خاورمیانه وجود داشته، گرد آورده و انواع روایات را با صداقت تمام قید کرده است.

ب

·        طبری این اثر را قریب صد سال قبل ازآغاز تدوین شاهنامه توسط فردوسی به پایان رسانده است.

ت

·        در زمان منصور بن نوح سامانی، بخشی از آن توسط بلعمی به فارسی برگردانده شده و این درست 18 سال قبل از آن بوده که فردوسی به سرودن شاهنامه آغاز کرده است.

پ

·        تصورش دشوار است که فردوسی طی 35 سال تلاش برای تدوین شاهنامه، از وجود تاریخ طبری بی خبر مانده باشد و یا به آن دسترسی نداشته باشد.

ث

·        به احتمال قریب به یقین، فردوسی تاریخ طبری را دیده و هر جا که روایتش با تاریخ طبری تفاوت دارد، این تفاوت را باید ناشی از اختلاف بینش و سلیقه میان طبری و فردوسی دانست.

ج

·        مقایسه شاهنامه با تاریخ طبری می تواند سمت این اختلاف نظر را نشان دهد.

5

·        مقایسه تاریخ عزرالسیر ثعالبی با شاهنامه برای درک نظرات فردوسی از این هم مهم تراست.

الف

·        ثعالبی معاصر فردوسی است و می توان گفت که هم ولایتی او ست.

ب

·        او کتاب خود را درست در زمانی نوشته که محمود غزنوی شاهنامه فردوسی را با غیظ و غضب رد کرده است.
ت

·        جالب این است که خود ثعالبی گام پیش نگذاشته، بلکه برادر و سپهسالار محمود، او را موظف به انجام این کار کرده است.
پ

·        علت این امر چیست؟
ث

·        چرا دربار غزنوی که شاهنامه را نپذیرفته، درهمان زمان به یکی از بندگان خود فرمان داده تا همان مطالب را در کتابی دیگر گرد آورد؟
ج

·        اگر پاسخ این پرسش را بیابیم، به کشف یکی ازنکات گرهی مناسبات فردوسی با سلطان محمود نایل می آییم و محتوای شاهنامه را بهتر درک می کنیم.

6

·        پژوهشگران شاهنامه معمولا برآنند که فردوسی و ثعالبی هر دو از مأخذ و منبع واحدی به نام شاهنامه ابومنصوری استفاده کرده اند.
الف

·        ولی هنوز دلیلی بر صحت این نظر ذکر نشده است.

ب
·        تنها دلیل آنها شباهت مطالب هر دو اثر است.
ت

·        به نظر ما این دلیل برای اثبات چنان نظری کافی نیست.

پ

·        چرا که ثعالبی کتاب خود را پس از شاهنامه فردوسی نوشته و آن را به احتمال قوی در اختیار داشته و لذا دلیل شباهت می تواند بهره گیری ثعالبی از شاهنامه فردوسی باشد.

7

·        خود ثعالبی در باره طرز تدوین کتاب مطالبی می گوید که می تواند راهگشا باشد:
·        «امیر بزرگوار بزرگزاد، دانشمند، دادگر، صاحب الجیش انبوه، ولی نعمت ابوالمظفر نصر بن ناصرالدین ابومنصور... پایدار بداراد خدا ملک او را و استوار گرداناد پیروزی او را، که برتری او در دانش و فضل و بزرگواری و بزرگ منشی بسان برتری خورشید است بر ماه و دریا ست بر قطره، بخشی ازهمت والای خویش را به گردآوری کتاب، که بوستان های دانش و ادب اند و سرچشمه های جوانمردی و خوش خوئی، گماشت و به کتاب های آراسته به پرتو دانش و میوه های پاکیزه آن و نوادر دستچین و واپسین اندوخته ها که در گنج خود او بود، بسنده نکرد، بلکه فرمان داد کتاب شناسانی را که بر درگاهش بودند، تازه ترین آن برگزینند و آنچه را به نام او آراسته می گردد و شایستگی بزم اورا دارد، ازنو فراز آورند.»
8

·        ازاین مقدمه به روشنی پیدا ست که برادر محمود غزنوی، که برای ثعالبی برتر از خورشید و بحر و بر بوده و ثعالبی خود را چاکر و برده ای می داند که اصولا «برای بردگی کردن بر درگاهش» آفریده شده است، بسیاری کتاب های نادر و دستچین داشته و به آن بسنده نکرده و به کتاب شناسان امر فرموده است که تازه ترین را برگزینند و آنچه را که شایسته بزم او ست، از نو فراز آورند.

9

·        آیا شاهنامه فردوسی که از طرف دربار محمود با چنان جنجالی طرد شده و شهره آفاق گشته، بر این کتاب شناسان که در همان دربار خدمت می کردند، ناشناخته بوده است؟

10

·        آیا ثعالبی و دیگر خدمه دربار غزنوی که کتاب شناس هم بوده اند، از سرنوشت فردوسی و شاهنامه اش بی خبر بوده اند؟
11
·        باور کردنی نیست.
12

·        زوتن برگ - مصحح و مترجم عزرالسیر ثعالبی – بر آن است که «بی تردید، سال ها پیش از آنکه عزرالسیر تدوین شود، منظومه فردوسی پایان یافته و لااقل برخی از قطعات آن از دست شاعر بیرون آمده بود.
·        لذا ثعالبی نیزمانند سایر معاصرینش می توانست شاعر نامی (فردوسی) را بشناسد.»

13

·        اگراین ظن قریب به یقین را مبنا قرار دهیم که ثعالبی فردوسی را می شناخته و لااقل به برخی از قطعات شاهنامه دسترسی داشته و بدون تردید از سرنوشت دردناک فردوسی با خبر بوده، پرسش های جدی زیر را در پیش رو خواهیم داشت:
الف

·        چرا برادر محمود فرمان داده که مطالب همان شاهنامه ای را که سلطان با غیظ و غضب رد کرده، از نو بنویسد؟
ب

·        آیا هدف دربار غزنوی این نبود که جای خالی شاهنامه را با نوشته ای که شایسته بزمشان باشد، «پر کنند؟»
ت

·         آیا ثعالبی ازسرنوشت فردوسی «عبرت» نگرفته و از شاهنامه فردوسی استفاده معکوس نکرده است؟
14

·        مقایسه شاهنامه فردوسی با تاریخ عزرالسیر ثعالبی، پاسخ این پرسش ها را می دهد و از جهان بینی متفاوت مؤلفین آندو، یعنی فردوسی و ثعالبی پرده برمی دارد.

15

·        بزرگمردی چون فردوسی که خود را برتر از افلاک می داند، از تاریخ و افسانه یک چیزمی فهمد و چاکر درباری که برای بردگی آفریده شده، چیز دیگر.

16

·        با مقایسه این دو به این حقیقت امر پی خواهیم برد.

پایان فصل دوم
ادامه دارد

۱ نظر:

  1. روحتشاد چگونه مردا ن شریف وبا دانشرا نامردمانی سخیف وبیدانش از تیغ میگذ رانند وخود بعمر نکبتبارشان ادامه میدهندافسوس و صد افسوسمنتظر میمانیم

    پاسخحذف