۱۳۹۱ بهمن ۲۴, سه‌شنبه

سیری در حماسه داد (26)

اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
سرچشمه
 راه توده  
تحلیلی از شین میم شین

 حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی  (۳۱۹ ـ  ۳۹۷) هجری شمسی
(۳۲۹ ـ ۴۱۱)  هجری قمری

فصل سوم
شاهنامه و ایران
هر 20 سال یک جنبش مردمی

بخش دوم
نبردهای سیاسی

·        فردوسی در اوج نهضت قرمطی چشم به جهان گشود و در کودکی شاهد سرکوب وحشیانه جنبش شد.

1

·        او تمام دوران جوانی خود را در زیر سلطه حکومت ترور و وحشتی که پس از سرکوب جنبش برقرار شد، سپری کرد.
·         
·        فردوسی قرمطی گیری و قرمطی کشی و تجاوزهایی را که تحت این عنوان به جان و مال و ناموس مردم می شد، به چشم دید.
2

·        سرکوب جنبش قرمطی توسط نوح دوم سامانی، سلسله سامانی را از سقوط نجات نداد، بلکه برعکس، پایه های آن را سست تر کرد.
3

·        حکومت سامانی از مدت ها قبل، از ترس مردم به غلامان ترک متوسل شده بود و ارتش سامانی بیشتر از غلامان ترک تشکیل می شد، که در سلسله مراتب نظامی روز به روز ارتقا درجه و مقام می یافتند.

4

·        پس از سرکوب جنبش خلق، که حکومت سامانی بطور کامل تری از مردم گسیخت، نفوذ غلامان ترک در حکومت افزایش یافت.
·        تا جایی که در سال 351 - که فردوسی حدود 22 سال داشت - یکی از غلامان ترک مأمور خراسان به نام الب تکین درست در موطن فردوسی، علم عصیان علیه سامانیان بر افراشت، به غزنین رفت و حکومت غزنویان را بنا نهاد.
5

·        طولی نکشید که این حکومت استبدادی جدید، خراسان را نیز زیر سلطه خود قرار داد.

6

·        بخش بزرگی از عمر پر ثمر و درعین حال بسیار دشوار فردوسی در زیر سلطه غزنویان گذشت.

7
·        حکومت غزنویان حکومت خشن فئودالی بود.

8

·        امرای غزنوی ـ بخصوص محمود غزنوی که پر قدرت ترین سلطان آن سلسله بود ـ بیشتر وقت خود را به جنگ و لشکرکشی های غارتگرانه گذراندند.

9

·        سلطان محمود 17 بار به هندوستان لشکر کشید و غنائم فراوانی آورد.

10


·        اما این غنائم هر قدر هم که زیاد بود، نمی توانست هزینه های نظامی هنگفت و هزینه سنگین دربار پر طمطراق او را تأمین کند.
11
·        بار این هزینه ها به توده مردم تحمیل می شد.
·        توده مردم می بایستی مالیات و خراج روزافزونی بپردازند.

12

·        حتی وقایع نگاران درباری هم نوشته اند که هنگام اخذ مالیات «رعایا را مانند گوسفندان پوست می کندند!»
13

·        در زمان غزنویان، بسیاری از روستاها خالی از سکنه شد، آبیاری متروک گشت، بهای زمین پائین آمد، قحطی پی در پی بروز کرد که بر اثر آن مردم گروه گروه در شهرها و روستاها از گرسنگی جان می سپردند.

14

·        فردوسی شاهد چندین قحطی بزرگ و بیماری های واگیر، از جمله وبا  بود.

15

·        سلطان محمود غزنوی، روستائیان را اوبژکت (موضوع) خراج محسوب می داشت.
·        آن سان که وقتی مردم بلخ در برابر هجوم قراختائیان مقاومت کردند، به مؤاخذه (انتقاد و تنبیه) آنان پرداخت که «مردان رعیت را با جنگ کردن چه کار باشد؟
·        لاجرم شهر ویران شد و مستغلی بدین بزرگی از من بسوختند.
·        تاوان از شما خواسته آید.
·        آن در گذشتیم.
·        نگرید تا از این پس چنین مکنید که هر پادشاهی قوی تر باشد و از شما خراج خواهد و شما را نگاهدارد، خراج بباید داد.»

16

·        این فشار غیر انسانی مستمر بر توده مردم موجب خشم و عدم رضایت وسیع عمومی بود و اگر چه در زمان سلطان محمود به علت سلطه نظامی او و این که جنبش قرمطی تازه سرکوب شده بود، این عدم رضایت به قیام بزرگی تبدیل نشد، ولی به صورت نبرد طبقاتی مستمر و در فرم های مختلف بروز می کرد.
17

·        به هنگام بحث راجع به جنبش های توده ای باید به موضع «دهقانان» نیز توجه کرد.

18

·        دهقانان، چنانکه گفتیم، نجیب زادگان صاحب زمین بودند که بسته به میزان مالکیت و قدرت اقتصادی خود به اقشار مختلف تقسیم می شدند.
19

·        قشرفوقانی «دهقانان»، معمولا مخالف جنبش های توده ای بود، اما قشر پائینی دهقانان که مرتب، استقلال اقتصادی خود را از دست می دادند و به خراجگذار فئودال های برتر بدل می شدند، از جنبش های توده ای روستائی حمایت می کردند.

20
·        نفوذ قرمطیان در میان روشنفکران زیاد بود.
·        روشنفکران معمولا از میان «دهقانان» برمی خاستند و چون طبقه خود را در معرض نابودی می دیدند، برای مقابله با فئودالیسم رشد یابنده با جنبش روستائی هم آواز می شدند.

21

·        فردوسی نیز که به قشر پائینی «دهقانان» تعلق داشت، با جنبش توده ای هم آواز گشته بود و حسن نظرخود را نسبت به این جنبش ها در شاهنامه منعکس می کرد.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر