۱۳۹۱ بهمن ۲۱, شنبه

متاتحلیلی بر تحلیل سیاوش کسرائی (10)

تحلیل سیاوش کسرائی از «مرغ آمین» نیما
(آذرماه 1350)
سرچشمه:
راه توده
  تحلیلی از گاف سنگزاد
پیشکش به علی شهبازی (ققنوس)
  
سیاوش
مرغ آمین، غم سوخته كنار گذاشته ای است كه كناره جوئی نمی كند.
چترسایه گسترش برسر همگان است و خواص را انتخاب نمی كند، ولی بال گشاده مرغ آمین همه بام ها را می پوشاند و بانگ حق گزارش از آن رهگذاران بی خانمان است.

·        سیاوش در این فراز از تحلیل خود به مقایسه مرغ آمین با سیمرغ ادامه می دهد:


سیاوش
مرغ آمین، غم سوخته كنار گذاشته ای است كه كناره جوئی نمی كند.
چترسایه گسترش برسر همگان است و خواص را انتخاب نمی كند، ولی بال گشاده مرغ آمین همه بام ها را می پوشاند و بانگ حق گزارش از آن رهگذاران بی خانمان است.

·        مرغ آمین بر خلاف سیمرغ، حامی فقط پهلوانان خودپروده و فرزندان آنان نیست.
·        مرغ آمین حامی همگان است، از میان توده برخاسته و خادم پایگاه توده ای خویش است.
·        توده در این حکم سیاوش، در ریاضتش، در ذلت و بی خانمانی بالفعلش عمده می شود، نه در قدر قدرتی و تاریخسازی بالقوه اش.
·        اگر چنین باشد، می توان از وارونه سازی دیالک تیک شخصیت و توده سخن گفت، از همه کاره انگاری مرغ آمین (شخصیت) و هیچکاره انگاری رهگذاران بی خانمان.


سیاوش
  وققنوس (عنقا) اگرخویشتن به آتش می كشد كه بگفته خاقانی:
 
منم آن مرغ، كآتش افروزد
خویشتن را در آذر اندازد

تا زندگی را دوباره از بسترخاكستر برویاند، نامش بلند باد، ولی همگان را در تن یارای هیمه این آتش شدن نیست.

·        سیاوش در این فراز از تحلیل خود به مقایسه ضمنی مرغ آمین و سیمرغ با مرغ افسانه ای دیگری به نام ققنوس (عنقا) می پردازد:
1

·        ققنوس (عنقا) برای تکثیر نوع خویش، خود را به آتش می کشد.
·        نیما شعر دیگری نیز به همین نام دارد که باید تحلیل شود.

2

·        ققنوس بر خلاف سیمرغ و مرغ آمین، نه خدمتگزار پهلوانان است و نه خدمتگزار توده.
·        ققنوس خدمتگزار نوع خویش است و بس.

3

·        می توان گفت که ققنوس (عنقا) اگوئیسم را به شیوه خاص خویش ایدئالیزه می کند.
·        خودسوزی، شیوه ققنوس برای زایش و تکثیر خویش است.

4

·        ققنوس نه به پهلوانان توده کاری دارد و نه به خود توده.
·        سودای اصلی ققنوس، تکثیر نوع خویش است و بس.
·        می توان گفت که ققنوس مرغی «نوع خودخواه» افراطی است.
·        سیاوش نسبت به ققنوس سمپاتی عاطفی دیرین دارد.

·        از این رو ست که می گوید:
·        نامش بلند باد!
5
ولی همگان را در تن یارای هیمه این آتش شدن نیست.

·        سیاوش در این حکم، توانائی ققنوس را در توانائی تن خلاصه می کند.
·        شاید منظور او توانائی روحی و شهامت باشد.
·        سراینده آرش ستایشگر شهامت انسان ها نیز بوده است.
·        سیاوش خود شاعری پارتیزان بوده است.
·        حزب توده لشکری پرشمار از غول هائی از جنس ققنوس داشته است که با شهامتی خارق العاده از تن خویش هیمه آتش بپا داشته اند تا بدین طریق در شوره زار بی برکت جهنم جامعه، نوع خود را تکثیر کنند.
·        دریغا دریغ!

سیاوش
این است كه مرغ آمین طرحی دیگردارد و نقشی دیگرگرفته است.

·        اینکه مرغ آمین نه راه و روش سیمرغ را انتخاب می کند و نه شیوه تکثیر ققنوس را، ناشی از ضعف مرغ آمین نیست.
·        مرغ آمین هزاران بار اثبات عملی کرده و نشان داده که یارای هیمه آتش کردن تن خویش را دارد و سیاوش از این حقیقت امر بهتر از هرکسی خبر دارد.
·        روش و روال زیست و کار دیگرگونه مرغ آمین علتی دیگر دارد.
·        مرغ آمین پرورده توده است، توده ای که برای قهرمانان تره هم حتی خرد نمی کند.
·        چرا که توده خود قهرمان هر لحظه از لحظات زندگی خویش است.
·        اگر ققنوس یکبار در عمر خویش برای تکثیر نوع و یا در هوس جاودانه کردن نام خویش و یا از سر آوانتوریسم طبقاتی ـ واپسین تن به آتش می اندازد، توده در لحظه لحظه حیاتش در آتش است.

سیاوش
او به راه طی شده انسانیت می ماند كه قطرات خون و عرق آدمی برغبار آن نگین دوزی كرده:
مرغ آمین فرزند استغاثه است و استغاثه، عمیق ترین نیازانسان دردمند.

·        استغاثه به چه معنی است؟

·        استغاثه در فرهنگ واژگان فارسی به معانی زیر آمده است:
·        فریادرسی ‌خواستن
·        دادرسی‌ خواستن
·        دادخواهی
سیاوش
مرغ آمین فرزند استغاثه است.

·        منظور سیاوش از این حکم چیست؟

1

·        شاید منظور سیاوش این باشد که توده مرغ آمین (حزب توده) را برای دادخواهی بنیاد نهاده است.

·        دادخواهی اما به چه معنی است؟

2
مرغ آمین فرزند استغاثه است

·        برای درک مفهوم «دادخواهی» می توان به زنگوله ای اندیشید که انوشیروان جلوی قصر خویش آویزان کرده بود تا هرکس که به او بیدادی رفته، آن را به صدا درآورد و پادشاه عادل به دادرسی بپردازد و داد او را بستاند و بدهد، تا بیداد را از بین ببرد.

3

·        بنابرین می توان گفت که ما در این زمینه با رابطه ای سه عضوی سر و کار داریم:
·        رابطه دادخواه ـ دادگر ـ بیدادگر.

·        این رابطه سه عضوی اما بیانگر چیست؟ 
4

·        این رابطه سه عضوی اولا نافی آزادی و استقلال عمل ستمدیده است.
·        بنا بر این رابطه سه عضوی، توده های مولد و زحمتکش فقط مجاز به دادخواهی اند.
·        آنها نباید پا از گلیم خویش درازتر کنند.
·        آزادی و استقلال عمل آنها در دادخواهی خلاصه می شود.

5

·        این رابطه سه عضوی ثانیا بدان معنی است که ستمدیده به جای مبارزه و مقاومت در مقابل بیدادگر، باید به مرجع دیگری مراجعه کند.
·        باید به دادگری (دادگستری) مراجعه کند تا آن داد او را از بیدادگر بستاند و به او بدهد.
·        این دادگر در ایران باستان انوشیروان بود و در عصر جدید قوه قضائیه و یا دادگستری است.

6

·        نتیجه این ترفند طبقه حاکمه اما انفعال عملی ستمدیده است.
·        نتیجه این ترفند سلب سوبژکتیویته (فاعلیت) از ستمدیده است.

7

·        نتیجه دیگر این رابطه سه عضوی، خودفریبی و عوامفریبی است.
·        چون انوشیروان و قوه قضائیه نه نماینده منافع توده های مولد و زحمتکش، بلکه نماینده منافع طبقه حاکمه بیدادگر است، اگرچه تظاهر به بیطرفی می کند.
·        دست شعبده بازان وقتی باز می شود که توده های مولد و زحمتکش، ارگان دادخواهی خاص خود را پدید آورند، مرغ آمین خود را در صدف سینه خود بپرورند.
·        آنگا مرغ آمین (حزب توده) زیر رگبار بی امان تهمت و افترا و توهین و ترور قرار داده می شود.
·        خائن و بی وطن و وطن فروش و جاسوس و هر چه دل شان خواست تلقی می شود.

سیاوش
مرغ آمین فرزند استغاثه است و استغاثه، عمیق ترین نیازانسان دردمند.

·        منظور سیاوش را حالا می توان بهتر درک کرد:

1

·        مرغ آمین ارگان دادخواهی خلق است، حزب توده است.
·        مرغ آمین تجسم ایدئولوژیکی توده است.
·        مرغ آمین نماینده پیگیر منافع استراتژیکی توده است.

2

·        توده پس از تشکیل حزب خاص خود دیگر نه از طبقه حاکمه، بلکه از ارگان دادخواهی مطمئن خویشتن خویش دادخواهی می کند.
·        بدین طریق در و پنجره بر عوامفریبی و خودفریبی از هر سو بسته می شود.
·        در روند تحلیل شعر عظیم نیما (مرغ امین) به این مسئله بیشتر پی خواهیم برد.

سیاوش
و استغاثه، عمیق ترین نیازانسان دردمند.

·        فرمولبندی سیاوش دقیق نیست.
·        سیاوش یا برداشت دیگری از مفهوم «استغاثه» دارد و یا  دردمند را به معنی ستمدیده بکار می برد.
·        در نتیجه این احساس به آدمی دست می دهد که گویا سیاوش مسئله را بطرزی پسیکولوژیستی توضیح می دهد.

·        چرا؟
1

·        برای اینکه دادخواهی (استغاثه) نه امری پسیکولوژیکی، بلکه امری اجتماعی است.
·        دادخواه ـ در حقیقت ـ خواهان ستد مناسب برای داد خویش است.
·        بیداد یعنی به ازای ستدی داد درخوری ندادن!
·        عمله ای را با وعده و وعید به کار کشیدن و با پشیزی روانه خانه خویش ساختن!
·        محصول زحمات سالانه دهقانی را گرفتن و به ازای آن چیزی ندادن.

2

·        درست است که عمله و دهقان و هر ستمدیده ای بلحاظ پسیکولوژیکی منکوب خواهند گشت، ولی مسئله در وهله اول، مسئله غصب دسترنج آنها ست، مسئله ـ قبل از همه ـ مسئله ای اجتماعی ـ اقتصادی است، مسئله بیدادی است که بر آنها اعمال شده است.
·        پیامدهای پسیکولوژیکی، پدیده های ثانوی اند.
·        مرغ آمین نیما هم نه دکتر رواندرمان، بلکه گردان پیشاهنگ مقاومت و مبارزه توده ای است.
·        ارگان دادخواهی فعال توده ها ست!

ادامه دارد

۲ نظر:

  1. پس بامرغ آهنین نیما همراهوهم پرواز میشویم وبداد خواهی حقوق پایمال شده تودها میرویم و منتظر پایان میمانیم

    پاسخحذف
  2. شاید ناهید خودشان مرغ آمین مورد نظر نیما باشند

    پاسخحذف