۱۳۹۱ بهمن ۲۴, سه‌شنبه

سیری در گلستان سعدی (6)

سعدی
شین میم شین
( گلستان ، دیباچه)
بنده همان به، که ز تقصیر خویش
عذر بدرگاه خدای آورد

ورنه سزاوار خداوندی اش
کس نتواند که بجای آورد      

·        معنی تحت اللفظی:
·        بهتر این است که بنده از تقصیر خویش به درگاه الهی عذر آورد.
·        در غیر این صورت، از عهده خداوندی او بر نخواهد آمد.

·        برای درک منظور سعدی از این دو بیت، بهتر است که شناخت افزارهای دیالک تیکی پنهان در آن را کشف کنیم و مورد بحث قرار دهیم:
1

·        سعدی دیالک تیک فراز و فرود را به شکل دیالک تیک خداوند بنده (بنده دار) و بنده بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن فراز (بنده دار) می داند.

2

·        دیالک تیک فراز و فرود در فلسفه اجتماعی سعدی و بعدها حافظ فقط خاص جامعه بشری نیست.
·        بلکه همین رابطه حاکم و محکوم، عالی و پست، در طبیعت هم وجود دارد.
·        سعدی بعدها همین دیالک تیک را به شکل دیالک تیک بالا و شیب و حافظ به شکل دیالک تیک لعل و سنگ بسط و تعمیم خواهند داد تا نابرابری های اجتماعی را نه پدیده ای تاریخی و گذرا، بلکه امری طبیعی قلمداد کنند.

3

·        دیالک تیک خداوند تعالی و بنده، انعکاس آسمانی ـ انتزاعی دیالک تیک برده دار و برده در جامعه بشری است.
·        سعدی و ادیان آسمانی با تعیین رابطه انسان و خدا عملا به تعیین رابطه برده و برده دار، غلام و خواجه، رعیت و ارباب فئودال می پردازند و مناسبات تولیدی در جامعه بشری را توجیه تئولوژیکی و تئوریکی (فقهی و نظری) می کنند.

سعدی
بنده همان به، که ز تقصیر خویش
عذر بدرگاه خدای آورد

·        سعدی در این حکم، دیالک تیک نعمت و سپاس را به سبب ناتوانی بشر از ادای داد درخور، کج و کوله می کند و به شکل دیالک تیک نعمت و معذرت در می آورد.
·        انسان از توده تا شاه، در فلسفه سعدی به دلیل همین ناتوانی از بستن دایره داد و ستد با خدا، مقصر بی چون و چرا قلمداد می شود.
·        از این رو ست که سعدی از انسان علاوه بر سپاس و ذکر و تسبیح و گریه و زاری، عذرتراشی هم طلب می کند:

1

·        بنده باید خدا را از ناگزیری خود به لغزش و ارتکاب گناه و عدم پرداخت دیون خود قانع کند.

2

·        بنده باید عجز خود را به خدا یادآور شود و قدرت عظیم او را به یاد او بیاورد، تا مبادا خدا قیاس به نفس کند و از بنده برای هر نفس حتما دو شکر بخواهد.

3

·        بنده باید نفس اماره و ابلیس را به یاد خدا بیاورد که شب و روز در پی وسوسه و گمراه سازی انسانها هستند.

4

·        بنده باید قدرت های موهومی از قبیل قضا و چرخ و فلک و دهر و سپهر و گردون و بخت و طالع و غیره را به یاد خدا بیاورد، که هر دم برایش دردسر تولید می کنند.

5

·        تئوری عذر سعدی اما با عالم الغیب بودن خدا در تضاد آشکار قرار دارد و فراموشکاری سعدی در این مورد آدمی را به حیرت می اندازد.
·        یادآوری چیزی به عالم الغیب نه تنها غیرمنطقی و بیهوده است، بلکه توهین به عالم الغیب است و سعدی باید این را بداند.
·        این بدان می ماند که کسی به سعدی دیالک تیک صورت و سیرت را و یا وزن و قافیه در شعر را توضیح دهد.

6
·        سعدی از این حقیقت امر بی خبر نیست.
·        هدف او تعیین شیوه رفتار فرودست با فرادست است.
·        تعیین شیوه رفتار بنده با بنده دار، رعیت با ارباب است.
·        توده های مولد و زحمتکش در قاموس سعدی، باید خود را بدهکار و مقصر مادام العمر در برابر طبقه حاکمه تلقی کنند و پا از گلیم خویش بدر نبرند.
·        سعدی به در می گوید تا دیوار بشنود.
·        رابطه بنده با خداوند تعالی را تعیین می کند تا رابطه برده و غلام و رعیت با طبقه حاکمه را تعیین کند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر